دوره 8 - جلسه 3

دوره 8 جلسه سوم ساعت اول            17/8/86        غسل تعمید

 

درد عشقی کشیده ام که مپرس           درد هجری چشیده ام که مپرس

گشته ام در جهان وآخر کار              دلبری برگزیده ام که مپرس

آنچنان در هوای خاک درش             می رود آب دیده ام که مپرس

 

به نام خدای رحمن و رحیم

 

با سلام خدمت سروران عزیزم ؛ جلسات قبل در خصوص موضوع شعور وضد شعور و چند بحث دیگه صحبت هایی داشتیم که امروز باز این بحث را ادامه خواهیم داد فقط در خصوص ارتباطاتی که دوستان برقرار کردن پی سراغ بشیم ببینیم که در منزل تونستن اون ارتباطات را برقرار کنن و تجربه کنن ؟ دوستانی که با موفقیت اون ارتباطات را دنبال کردن دستشونو بلند کنن ؟ دوستانی که در اون ارتباطات دریافت های ویژه ای داشتن دستشونو بلند کنن ؟

گزارش- من تو یکی از ارتباطات در هنگام رکوع در راستای خودم هم در سمت راست هم در سمت چپ بیشمار افراد بودن که هم زمان با من به رکوع در آمدن و هم زمان با من به حالت سجده رفتن یکیش این بود ، یکیش هم اینکه هنگام تشهدهایی که می گفتم من تا حالا نمی فهمیدم که " اشهد ان لا اله الا الله " یعنی چه ؟

"لا اله الا الله" یک چیزی است که تفسیرشو شنیده بودیم ولی "اشهد ان" را نمی دونستم یعنی چه ؟ اون چیزی که اومد ذهنم رسید که "اشهد ان" یعنی که من در مقام شهود این مسئله هستم و دارم می بینم که       "لا اله الا الله"

استاد بله همزمان عده کثیری و تو اینی که بحث "لا اله الا الله" وحدت ولی کثرتی را داریم می بینیم که در واقع منظور این نیست که من شهادت میدم خدا یکی است یعنی در واقع یک احساس جمع ، حالا بعضی ها همراه با رویتی بوده یعنی عده زیادی بودن بعضی ها این احساسی که با کل هستی هستن ولی کل هستی را در وحدت می بینن یعنی اینطوری بگیم یعنی حس جمع در وحدت منظور این نیست که بگیم من شهادت میدهم خدا یکی است یک بچه ده ساله هم اینو میگه این هنری نیست و حالا هر روز هم چند بار بگیم که من شهادت میدم یکی است اما هر بار به این حس جمع در وحدت تغییراتی توش ایجاد میشه حالا این یک مقدمه است یعنی خود این ، این نردبانی است بار اول حس جمعش ، چند نفر این جمع را احساس کردن ، وحدتش را چند نفر؟ یعنی تقریبا همینه

 

س- ؟

ج- شما تو یک ارتباط معمولی فرمودین ، ایشون در اقامه نماز فرمودن که من اونجا متوجه شدم که منظور چی هست و منظور را که بیان کردن اونجا متوجه شدن که قضیه از این قرار است ، حالا این مراتب رو به رشد است و هر بار این حس وحدت درون و بیرون ، میدونید که این بحث درون و پیوند این دو تا با همدیگه یکبار گفتیم که "لا اله الا الله" درونی یکبار "لا اله الا الله" بیرونی و اینها قرار است به ملاقات همدیگر برن

س- یک شعر داشتم تو دریافت هام اگر اجازه بدین- مهدالی اللهد الخضوع مطلب بگو ای خوب رو.....

س- مطالبی که شما میگین و ارتباطاتی که میدین تا دو سه روز اول داریم از اینجا که میریم سوالم اینه که شما انتظار دارین که ما این حالات را در تمام این مدت داشته باشیم یا اینکه یک بار شهودش کنیم فکر کنم اگر یک بار شهود باشه بچه های بیشتری باشن که دست بلند کنن ولی اگر منظورتون این باشه که مرتب در عرض این دو هفته این را با خودمون داشته باشیم سه چهار روز که از کلاس میگذره این کممیشه و اینو من با بچه هایی که صحبت کردم هم داشتیم

ج- یک حالت کلی داریم در این قضیه و اونم اینه که چیزی را به ما می چشونن و می کشن عقب همون ماجرای بی وفا نگار من می کند بهکار من خنده های زیر لب عشوه های پنهانی  به ما می چشونه می شینه عقب ، البته ممکنه برای بعضی ها اینجوری نباشه برای بعضی ها نشون میده می کشه عقب وایمیسه ببینه که خوب حالا ما چه می کنیم ، به وجد اومدیم می خوایمش حالا دیگه دنبالش هستیم مشتاقش شدیم چقدر به شوق اومدیم چقدر مشتاق شدیم و این یک حالت کلی را داریم که بعد از اون چشیدن یک مقدار هم لازم است که ما طالب باشیم برای بعضی های تداومش به نظر میاد که اون اشتیاق رو در اونها محک زدن دیدن هست ، حالا البته اینا رو نگیم اگر در مورد ما اینجوری شده فکر کنیم که نه تشخیص دادن که ما مشتاق نیستیم بالاخره میخوان یک جوری ما رو واله و شیدا یکنن یک جوری میخوان یک کاری بکنن ما بریم دنبالشون این یک چیز کلی تو این قضیه هست و گرنه اگر قرار بود بهش نرسیم هیچوقت بهمون نمی چشوندن همون یک دفعه هم نمی چشوندن

س- در ادامه سوال ایشون کم یک ارتباطی گرفتم یک ادراکی برام اومده ، اون قضیه را من درک کردم اگر یک چیز جدیدی بیاد اونو که نمیشه هی واسه من تکرار کنن

ج- نشد یک جایی مثل این مسئله می بینید که روزی چند بار این داره میره جلو ، خوب یکبار گفت دیگه لازم نیست دیگه یعنی مراتب داره خود این مسئله تا بی نهایت است حالا این مفاهیم ، مفاهیم بنیادی است مثل "بسم الله الرحمن الرحیم " این نیست که یکبار بگیم که ما فهمیدیم یا مثلا معنی شو گفتیم بنام خداوند بخشنده مهربان دیگه ، دیگه چی می خوایم گفتیم دیگه ولی نه اینا مفاهیم بنیادی است که هیچکسی نمی تونه بیاد بگه که من الان فهمیدم ، بحث فهمیدن درست است فقط این از اینجا تا مثبت بی نهایت کماکان این ادامه داره هیچوقت تموم نمیشه

گزارش یک مطلب را من در نماز متوجه شدم اینه که چون یک جا نمی تونستم بایستم بعد متوجه شدم که در واقع اونی که میگید هر جا وایسیم در مرکز قرار داریم در واقع این همون مسئله میشه که به هر طرف     می تونیم بایستیم و نماز بخونیم و اینطوری نیست که قبله فقط به یک سمت باشه بازم هست اگر اشکال نداره بگم

استاد نه اینم بیشتر باز کنید

ادامه گزارش من نمازهای دو رکعتی و سه رکعتی را خوندم و شاید توی بعضی از اونها هر یک رکعتش را به یک سمت ایستادم دست خودم نبود خودش هدایت میشد توی نماز اذان را می خوندن برام اشهد را می خوندن البته همه اونها نیامده سوره حمد فقط اومده مثلا قنوت حتی زمانی که نشسته بودم قنوت هم برام بود اون الحمدلله قنوت و اینها سوالم این بود شاید نماز اون چیزی را که ما درروزمره می خونین با این چیزی که هست کم و زیاد شده تفاوتی داره یا نه ، یک دریافت دیگه را هم می تونم بگم

استاد بله بله حتما

ادامه شب عید فطر یعنی اولین جلسه دوره 8 که داشتیم از اینجا می رفتیم البته از قبل هم دریافت و آگاهی هایی داشتم بخاطر استارت 8 داشتم ولی اولین روز دوره 8 تا عید فطر به این شکل بود که در واقع اون شب من متوجه شدم که واقعا شب قدری که میگین یعنی چی یعنی هفتاد هزار فرشته و ملائک که میگن نازل میشن به چه ترتیب است و مذهب اشتراکی را متوجه شدم یعنی به درکش رسیدم کلام بی معنی برام میامد عطای زبان برای من دادن کلام بی معنی مرتب میامد و بعد از یک مدت شد هله لویا اومد و الحمدلله در کنارش و اینکه متوجه شدم همه عالم هستی یکی است و بعد از اون ؛ اون ملائک که خودم متوجه شدم نازل شده بودند یک جشن و سروری بر پا بود در اون موقع که بعد از اون هم من خیلی حالم بد شد بعدش ساعت 4-5 صبح بود که موقع نماز بود و همون جا خودبخود نماز عید فطر را یعنی اذانی برای من زده شد نماز عید فطر را خوندم و بعد از اون دیگه تو حالا وهوای دیگه بودم یکی اون مذهب اشتراکی را می خواستم بگم ، یکی    خود آ ، به خود آ که همیشه شما میگید اینه که یکبار اون عهد و پیمانی که من خودم با خودم داشتم می بستم به این نتیجه رسیدم که اون عهد و پیمانی که خودمون با خودمون می بندیم که بالاخره به خودمون بیایم در واقع همون چیزی است که با خدا داریم می بندیم ؛ هم ما او هستیم هم او ما هست در واقع خودآ همون عهد و پیمانی که با خودمون بستیم سوالم اینه که لطف کنین بگین اون نماز چیه

ج- بله نماز دو فرم میتونه پیدا بکنه یک فرم قرار دادی است یا بنویسیم صلواه بهتره یک فرم اتصالی است

                                               - قرار دادی

                                  الصلواه       

 - اتصالی

س ببخشید من تو اتصال ها نماز نمی خونم ولی زمانی که توی این حالت هایی که شما گفتید قرار گرفتم   بی اختیار بلدم نماز را ولی نمی خونم ولی زمانی که در حالت قنوت قرار می گرفتم یا حالت اذان گفتن کاملا همون مطالب برای من میامد یعنی موقع قنوت همون چیزهایی که باید گفته بشه میامد و زمانی که دستام پشت گوشم بود همون بحث اذان میامد و تا تموم نمی شد من نمی تونستم دستم را بیارم پایین برای خودم این سوال پیش آمد که اون بحث قراردادش است تو ذهن من این قضیه شرطی شدم نسبت به این حالت ها یا اتصالی است که این مطالب باید بیاد

ج- بله توجه بفرمایید که بحث وقتی میگیم قرار دادی یک فرمی که در واقع مطابق اون فرم همه عمل می کنن یک وحدت ظاهری ، رو به یک سمتی با یک شرایط خاصی و مطالب مشخص و معین اما اگر قرار است اتصالی بشه در واقع

بی وطنی است قبله گه          قبله در آن یکی مجوی

یعنی رو به هر سمتی وجه الله است

س- من سمت را رعایت نمی کردم توی اون فیگور قرار می گرفتم

ج- خوب اتصالی بوده دیگه

س- خوب اتصال بود همون جملات قراردادی برای من میامد

ج- ببینید اصلا شما صلواه اتصالی را هر جا نمی تونید برقرار کنید مثلا فرض کنید اگر یک جمعی بخوان صلواه اتصالی را برقرار کنند یعنی یک بلبشویی میشه و صلواه اتصالی برای خودش یک ما جراهایی داره که این چیزها پیش میاد چون اینها رو توش قرار داره جزء لاینفکش است و شما در اتصال که قرار گرفتید همین شده

س- یعنی من شرطی نبودم نسبت به این حالت ها

ج- من فکر نمی کنم چون شما فرمودین نماز نمی خوندین خوب چطوری شرطی شدین اونایی که نماز خونن شرطی نشدن

س- به هر حال این فیگور قنوت حرکتی نیست که من در زندگی عادی هم باهاش در ارتباط باشم

ج- شما الان یعنی هدایت می شدید به این قضیه

س- نه دیگه تو این اتصال می خواستم قرار بگیرم تا ببینم اصلا چه ماجرایی داره وقتی دست مو به اون شکل قرار میدادم در این حالت میامد به فرض ربنا اتنا همه اینهایی که من اصلا شاید مرور هم نکرده بودم سال ها

ج- حالا به هر حال هر چی بگیم راه در رو داره مسئله نیست ولی شما اون ارتباطات را متوجه می شدین

س- من تمام این حلقه هایی که تا به حال تفویض شده ، این حلقه هایی که بخصوص توش حرکت دست داره یعنی یک دریافتی یا از آسمان است یا از زمین است مثل همین حالت ها تمام اینها برای من  یک دریافتی دارم نمیگم آگاهی ، فقط یک جریانی را در وجودم احساس میکنم و این جریان همیشه منو سنگین میکنه ، از اتصالات قونیه وحدت ، قونیه که حرکت رزمی بود ، ارتباط الکتریک که دستها این اتصالات همیشه من این جریان را حس می کنم و بعدش خیلی سنگین میشیم یعنی نمی تونم بگیم چه احساسی ، سنگینم میکنه حالم بد میشه اون بدی یکبار از نظر احساسی است یک بار از نظر فیزیک جسمم است خسته و خواب آلود میشم آیا این یک چیز غیر قابل باوری نیست ،  دوستان هم براشون یک همچین حالتی پیش میاد؟

ج-  تو ارتباطات معمولا تنش های ذخیره شده هر بار مرور میشه و اینها خودشو نشون میده این چیزهایی که تلنبار شده دوباره ظرف یک مدت کوتاهی آوردیم اضافه شده

س- فقط با همین حرکات دست ، اونا توش حرکات دست داره ، اتصالاتی هست بابت کنترل دشارژ تزکیه تشعشعی همه اینها می تونه کمک کنه تا ما سبک باشیم ولی تو اون اتصالات حس و حال خاص و غریبی به من دست نمیده ، توجیهش چیه از دست های من

ج- ما فقط احساس سنگینی را بیشتر میدونیم که تنش ها و چیزهای ذخیره شده است که خارج میشه و حالا می فرمایید که بیرون ریزی های دیگه ای هم همراهش هست

س-؟

ج- یک بحث قرار دادی داریم یک بحث اتصالی و شهودی داریم اونجا در اتصال مسائل هر جا نگاه کنیم پرتو روی اوست "و امنوا بما انزل الیک من قبل " این چیزهایی که همه را به هم پیوند داده و به شما نشون داده به هر حال همه درست های عملی و ادراکی دیگه ما نمی دونیم در طول تاریخ چه مسائلی اتفاق افتاده یواش یواش اون قرار داد بیشتر جا افتاده

س- در ارتباط با نماز یک مسئله ای برای من مبهم است سوال بکنم شما جلسه گذشته فرمودید که کلام بار داره و ما تو نماز یک کلامی را صحبت می کنیم تا انتهاش ، اکثر نماز شهادت است فقط قسمت دومش وقتی که ما سوره را می خونیم میگیم بگو ، این بگو را ما به کی داریم میگیم یعنی جای دیگه ما داریم خودمون گوینده هستیم داریم با یک نفر صحبت می کنیم یا داریم شهادت میدیم چیزی را ولی اینجا وقتی میگیم        " قل هو الله احد" یعنی چی به کی داریم میگیم بگو

ج- بحث "لا اله الا الله" درون ، من های درون و اینه که یک مشت اون تو منتظرن و حساب کتاب کار دستشون نیست و در یک آشوبی به سر می برن اینجا قرار است به یک مطلبی برسن بحث "لا اله الا الله" درونی که اونها منجر بشه به یک وحدت درونی یعنی درواقع می خوایم اونها را چیز کنیم ، قرار است به ضمیر مثلا یکی از بحث ها ، بحث ضمیر است من نیستم من یک سخنگو هستم اینی که داره صحبت میکنه یک سخنگو است کاره ای نیستم شما هر چی میگی بگو ، من میگم "قل هو الله احد" باشه من میگم کاره ای نیستم ما من مجری داریم من مدیر عامل است هیئت مدیره تصمیم می گیرن اونم میگه اینجا تو یکی از این آهنگ ها هم هست ضمیر غاصب اگه شنیده باشید اینجا یک درونی هست که قرار است ما رو نسبت به اونها دچار تضاد بکنن اونو غاصب معرفی کرده ولی اینجا پیام برای اونه که بگو که ، به کی باید بگیم؟ اگر قرار به اینه که صرفا گفتن باشه هیچ مشکلی با گفتن حل نمیشه هیچ مسئله ای با گفتن حل نمیشه مگر این قرار باشه اثری بذاره اگر اون اثر را نذاره که فایده ای نداره حالا قراره کجا اثر بذاره ؟ قراره اثر بذاره درون ، ضمیر و اون به این مطلب برسه

س- یعنی ارتباط با درون برقرار میشه تو اون قسمت دوم ؟

ج- بله اینی که داری میگی حالا این بحث یک خورده ادراکی است یک موقع است که من میگم که گفته باشم ، گفتم که خدا یکی است یک موقع است به درون دارم میگم یعنی خطابم درون است یک موقع خطابم بیرون است ، خطاب ما کجاست ؟ بیرون است داریم میگیم صوت است داره پخش میشه میره ، درون چه خبره ؟ هیچی یعنی در واقع این اینجا من دارم میگم یک صوتی را ایجاد می کنم حالا درون هیچ نقطه اثری نداره در حالی که این موضوع برا ی درون است یعنی قراره اینجا کارساز بشه نه اینجا یعنی اونهایی که بحث قل هست درون یعنی نقطه اثرش باید به درون باشه نه به بیرون حالا نه اینکه بیرون اشکالی داشته باشه اما در واقع اینو داریم برای ضمیر می گیم برای درون داریم میگیم

س- استاد این سوره توحید را که می خوندیم اینایی که قل داره کلا که بگو که پشت سرش هوالله احد که بصورت یک ندایی این بازم میاد قل هو الله احد ، هوالله احد یعنی تکرار میشد برای من ، خودش تکرار میشد و میامد بالا هوالله احد

ج- بله بله خلاصه یعنی اون نقطه اثر را داره روش کار میشه ، یک ارتباط برقرار کنیم ، این ارتباط دوستان می تونن دستشونو رو زانو شون بذارن ، دستها رو زانو ارتباط را برقرار میکنیم با بدن زیاد در تماس نباشه بهتره مثل رکوع که دست نمی تونه با بدن در تماس باشه ، دستها رو زانو بدون تماس با بدن

خوب دوستانی که ارتباط شونو داشتن ؟ کسانی که ارتباط ویژه ای را متوجه میشدن؟

گزارش- من در این ارتباط استاد احساس کردم فقط مغز ما نیست که یک چیزی را دریافت میکنه یعنی فکر کردم سلول زانو ، کف پاها همه جا با تمام وجود یک چیزی را اگر یک جا دریافت کنیم همه جا یکسان دریافت میکنه وهمه قدرت و توان دریافت را دارند و ربطی نداره که فقط مغز باید بگیره

ج- ما تو این رابطه آستانه درک فیزیکی ، ذهنی فراذهنی و یکی از چیزهای ارتقاء تو این زمینه اینه که غیر از بحث فیزیکی به ذهنی و فراذهنی هم کشیده میشه ، این ارتباط در واقع گسترش این چیز را نشان میده که صرفا از بحث گوش و چشم و اینها فراتر رفته یانشون میده

گزارش- دو هفته پیش که اولین بحث نماز را باز کردید من توی تضاد خیلی عمیقی توی این ارتباط افتادم و درطول این دو هفته هم هیچ ارتباطی را نگرفتم و فکر کردم اینجا هم داریم یک سمت و سویی را پیدا می کنیم که حالا باز اون شکلش اومده وسط کلمه هایی که باید بگیم و این برای من تضاد ایجاد کرد ، با ارتباطی که می خواستم بگیرم ، کلمه های مسلمانی که هست باید بگیم نمی خوام بگم با مسلمانی مشکل دارم ولی اینجا هم اومدیم یک هدفمندی را داریم که از اون گستردگی داره فکر خود منو جدا میکنه ، چرا من بایداین شکل را داشته باشم ؟ چرا می بایست این ارتباط را بگیرم

ج- نه یک مقداری فکر می کنم که اشتباه شده باشه ما راجع به فلسفه ادیان صحبت کردیم یعنی اگر که شما دوستان عزیز مسیحی بودید توی یک ارتباط دیگری مثل تعمید روح حالا امروز توش قرار می گیرید خوب می رفتیم تو اون اول بعد میامدیم توی اینها میخوایم ببینیم که در فلسفه ادیان گفتیم که ادیان الهی بر چه اساسی اومدن ؟ شما اینو جلسه اول تشریف نداشتین ، خوب پس بحث فلسفه ادیان را بذارید روشن بکنیم

بحث فلسفه ادیان الهی منظور روح پشت اون مسائل بوده مثل همین موضوعاتی که گفتیم که چقدر موضوعات را دنبال کردیم

س- البته من به علت اینکه قضاوت نکردمو بی طرف بودم تو این دو هفته هم هی تو ذهن خودم نیاوردم که چرا اینجوریه من که نمی خوام ، فقط ارتباط را نگرفتم وایسادم عقب نگاه کردم

ج- کار خوبی کردین حالا من خدمتتون توضیح میدم منظور اصلا این نبوده که ، اصلا گیریم شما با اسلام میانه ای ندارید گیریم اصلا با این موضوعات هیچ چیزی ندارید ، منظور این بوده که فرض کنیم اصلا شما همه ادیان تضاد دارید این یک فرصتی است برای یک بررسی خیلی از دوستان خودشون گفتن که ما تو این وادی نیستیم چکار کنیم گفتیم فیگورشو بیان مثل الان یک فیگور اومدیم در واقع میخوام بگم که جلسه دوم را شما تشریف داشتین من هم این توضیح را دادم یک خورده کم لطفی کردین بخاطر اینکه اینجا جنبه تحقیق داره ما مسئله مون این نیست که مثلا اشاعه دین داده باشیم هدف اصلی ما این نیست ما تحقیق داریم می کنیم شما  تحقیق بکنید بعد بذاریدش کنار بعضی از دوستان گفتن که ما اصلا اهل این قضیه نیستیم گفتیم فیگور و اداشو بیاین ، ارتباط شو برقرار کنین شاید اون ارتباط یکدفعه به شما کمک میکرد و تو این رابطه با استفاده از این موضوع بحث قدرت کلام را شکافتیم بحث شعور و ضد شعور را باز کردیم ، بحث های مفاهیم بنیادی پشت چی را ، علت اینکه چرا یک حرفی تکرار داره میشه حالا بحث تکرار اونه خوب اینا مطالب مهمی است ، اشکال زندگی هممون است در واقع این یک فرصتی برای شما بود که راجع بهش تحقیق بکنید حالا مجبور هستید شاهد باشین دیگران گزارش بدنشما گوش بدین بعد آ[ر دفعه بالاخره یک تصمیمی بگیرید که موضوع چیه ؟

بحث فلسفه ادیان الهی

روح پشت مسائل

قدرت کلام

شعور ضد شعور

مفاهیم بنیادی پشت قضیه

علت تکرار یک حرف

درک مفاهیم

ما فقط بحث این بوده

 س- ما فکر می کنیم که نماز فقط در دین اسلام است در حالی که این طور نیست از زمان زرتشت گرفته تا بحال ما تو تمام ادیان نماز راداریم فقط اگر ما می خوایم این حالت رکوع یا سجود را نمی خوایم مسئله اسلام را فقط پیاده کنیم اینجایی که شما می فرمایید مسئله تحقیق است این نماز تو تمام ادیان بود هدف اصلی تمام ادیان را می خوایم پیدا کنیم

س- استاد من در ادامه می خواستم همیو بگم که از وقتی که من خیلی بچه بودم و پدربزرگ من شاهنامه    می خوند برای ما این بود که هر کس که می خواست خدا را شکر کنه ایرانی قدیمی هم بودن همه به خاک   می افتادن و پدربزرگ من خیلی اصرار داشت که به ما بگه که اونها زمین را هم چال می کردن و می رفتن پایین تر از سطح زمین و سجده می کردن من با این مشکل ندارم و مطمئنم هست حتی تو اون حرکت ها هم البته جزئیاتش برام باز نشد ولی یک کلیاتی اومد که آره همه این شکل ها هست و حتما هم یک چیزی توش داره و بدون هدف و اجرا نیست منتها حالا ما این اجرا را به چه کلامی همراه کنیم یا این فیگور خودش چقدر مهم است 

ج- الان ما داریم تحقیق می کنیم یا به قول شما رو فیگورها تحقیق کردیم رو کلام داریم تحقیقات می کنیم حالا اینا داره میاد و من گفتم گزارش های ویژه منظور خاصی داشتم و این گزارشات ویژه همون هایی است که در این قضیه اون کلام زنده شده و گفتیم قدرت کلام ، کلام زنده شده و ماجراها و مسائل مختلفی را باز میکنه که تا اینکارو نکنیم اونم ثابت نمیشه و همه مشکل دارن که خوب چرا اینطور شده و در همه ادیان هم اینطوریه در واقع یکی شو که تحقیق کنیم بقیه اش هم برامون باز میشه قضیه از چه قرار است

س- استاد چون ما مسلمان هستیم میبایست این ارتباط ها را با این ذکرهای عربی بگیریم یا فیگورها مون این باید باشه

ج- بذارید اینو توضیح بدم خدمتتون

گزارش یک خانم من نماز مسلمان بلد نیستم معنی هیچکدام را نمیدونم چیه ولی تو این اتصالات انقدر عشق بود که من از خودبیخود شده بودم

استاد- توجه بفرمایید ما اینو می خوایم ما اصلا کار نداریم کی مسلمان است کی مسلمان نیست قضیه این بود که ببینیم فلسفه ادیان روی پیشنهاداتی که داده منظور چی بوده ؟ منظور این بوده که در اونجا یک وجدی یک ارتباط خاصی پیش بیاد که قابل توضیح نیست ایشون هم هر چی زور بزنن نمی تونن توضیح بدن ، به هر حال شما به یک نحوی همین قضیه را نتیجه گرفتید و دنبال شده درسته ؟ اما قرار نبود متعصبانه برخورد کنیم اصلا قرارمون از ابتدا محققانه بوده اصلا از دوره یک گفتیم ما یک گروه محقق هستیم الان ما یک گروه محقق هستیم می خوایم راجع به این موضوع تحقیق کنیم بر حسب آمار جمعیت مون یک نتجه ازش بگیریم

س- استاد من فکر می کنم ایشون بیشتر مسئله شون همین ژست و فیگور ، اون براشون ایجاد تضاد کرده چون اگر قرار باشه فلسفه ادیان برای ما باز بشه به واسطه حلقه ها و اتصالات همین جوری که بقیه مسائل برامون باز شده چه نیازی هست به اینکه این فیگورهای استانداردی که به هر حال یک ذهنیتی در همه ما داره حالا ممکنه تو این دوستان کسی مسلمان نباشه هر دین دیگری داشته باشه ، مشکل ایشون یا خود من هم همینه اینه که من باید همون حرکت را انجام بدم ، ذهنیت اون قرار داد مسلمان ها را برای من پیاده میکنه چرا این حرکت را من مثل بقیه اتصالات نشسته نباشم چرا یک دستم رو به هوا نباشه یک دستم رو به پایین یا هر فیگور دیگری

ج- نشد دیگه ، حالا بعضی از دوستان اون جلسه اول را نبودن یک خورده موضوعات چیز است ، خوب از خود فیگور بیایم بیرون ، کسانی که روی مفاهیم دریافت داشتن بعد حالا اصلا چرا عربی است من توضیح بدم

س- استاد منم تضاد عجیب غریبی ندارم تو همین گروه تحقیقی منم این سوال را دارم

ج- التبه این توضیح را هم قبلا به یک شکلی داشتیم توضیح ساده اش اینه که یک زبان وقتی ترجمه بشه به زبان دیگری اصلا نمی تونه اون مفاهیم را انتقال بده مثلا یک خط شعر حافظ بخواد به زبان انگلیسی یا هر زبان دیگر ترجمه بشه مثال زدیم ما خودمون گفتیم مثلا" بسم الله الرحمن الرحیم " اگر بخایم ترجمه اش کنیم می گیم که بنام خداوند بخشنده مهربان وقتی گفتیم " بسم الله الرحمن الرحیم " قبلا البته اینا رو توضیح دادیم خدمتتون ، اجزه بدید عجله نکنین فعلا ما مشکل خودمونو حل کنیم حالا این بحث را دنبال کنیم خوب وقتی که قرار است " بسم الله الرحمن الرحیم " دنبال بشه در ارتباط بسم الله ، هیچکس نمی تونه بیاد بگه که من دیگه بسم الله را فهمیدم اگر یک کسی اومد گفت بدونید که او اصلا نفهمیده الرحمن را هیچکس نمی تونه بگه من دیگه فهمیدم چون با تعریفی که کردیم دیگه تکرار مکررات نباشه نهایت نداره و الرحیم هم همینطور این اگر ما بیایم ترجمه اش کنیم به نام ، این میشه به نام ، به نام خدای بخشنده مهربان ، این حدود بی نهایت را از دست میده نه اینکه اونم جای بحث نداشته باشه اونم جای بحث داره ولی دیگه ، نمی رسونه قبول دارید یا ندارید

س- ؟

ج- اگر قرار بود فارسی ، شما یک شعر فارسی را به عربی یا یک زبان دیگه ترجمه اش کن دیگه فایده نداره یعنی می رسونه ، خوب حالا پیشنهادتون چیه ؟ چطوری بنویسیم که درکش کنیم ؟ ما میایم دنبال شما ، چه جوری هر چی الان شما گفتین ما دنباله رو شما میشیم که بنویسیم و درکش کنیم

شما الان معنای الرحمن را گفتیم یادتون هست ، مشکل همینه ، این تسهیلات حرکت و حلقه های رحمانیت و غیره اشکال همینه که هر چی گفتیم اونقدر اثر منفی ممکنه روی بعضی از دوستان حالا عقایدشون ، اونقدر اثر منفی داشته حتی حاضر نیستن گوش بدن

س-؟

ج- برای اینکه اگه گوش داده بودین الان نتیجه می گرفتین چرا ترجمه نمی رسونه ؟ شما هر چقدتر هم بگید به نام خداوند بخشنده مهربان اون چیزی که از اینجا قرار است بهش برسیم نیست ، شما وقتی که به عهد عتیق مراجعه بکنید این کشف رمزها هست به عهد جدید بیاید این کشف رمزها هست وقتی میایم اینجا این کشف رمزها هست و اون چیزی که میشده انسان در مجموع می بینید که ادیان الهی به هر حال انسان در مجموع پیام ها را گرفته حالا به هر شکلی بوده این پیام ها اومده اگر قرار باشه به تمام زبان ها هم  کتاب داشتیم بعد یک عده می گفتنباید به زبان محلی هم میامد بعد چرا به زبان محلی نیامده مگه فقط زبان های رسمی چیز دارن باید به زبان های محلی هم میامد حالا بیا درستش کن بعد زبان محلی هم هر روستایی یک زبان داره

س- فرمایش شما در قرآن هست میگن بهانه هایی که میارن به شکل های گوناگون هست از جمله اینکه چرا یک فرشته نیاورد در صورتی که اگر یک فرشته میاورد باز هم شما ایراد می گرفتید

ج- یک موضوع هست ، یک اصل را من خدمتتون بگم ، ما اصلا از بحث اصلی خودمون دور شدیم بحث ما قدرت کلام بود بحث ما فلسفه ادیان بود منتها چون اکثریت ما در اینجا مسلمان هستیم اومدیم اون کار نمونه ما برای تحقیق خودمونو از اینجا شروع کردیم

س- در رابطه با قرآن که می فرماین چرا به زبان عربی هست قرآن مجموعه ای از کلمات زبان های اون عصر هست نه اینکه فقط عربی باشه یعنی عبری ، آرامی ، فارسی و عربی و زبان هایی که اونجا هست از مجموعه کلمات ساخته شده فقط عربی نیست ما کلمات بسیاری در فارسی داریم که در قرآن بکار رفته عبری داریم که در قرآن بکار رفته آرامی داریم که در قرآن بکار رفته به این دلیل به قرآن ، قرآن مبین گفته میشه چون      می تونن به راحتی هر قومی کلمات خودشو ببینه و می بینن که این قرآن برای همه هست نه فقط برای قوم خاصی

ج-  خیلی ممنون ، توجه بفرمایید که اصلا ما اصلا از بحث هدفی که بود و تمام این مسائل اصلا بطور کلی فاصله گرفتیم ما نه هدف مون این بود که نه بیایم به نفع و نه به ضرر یا به این سمت یا به اون سمت یا به شرق یا به غرب اصلا ما نه اینیم نه اونیم نه شرقیم نه غربیم ما محقق هستیم شما فراموش می کنید مرتب فکر     می کنید که قراره که ما مبلغ باشیم ما مبلغ نیستیم مبلغ با محقق فرق میکنه ممکنه که من در زندگی خصوصیم با یک نفر صحبت کنم بگم اینکارو بکن اون کارو بکن اما وقتی اینجا هستیم فقط محققیم چیزی را نتیجه    می گیریم که تحقیق مون بهمون نشون بده ولاغیر بنابراین اصلا تو این چند دقیقه اخیر یکدفعه رفتیم تو یک ماجراهای دیگری لذا ما بحث فیگورهایی راکه چند تا ارتباطی را که تو ارتباطات بود دوستان اشاره کردن راجع به درک مفاهیم یا اون چیزی که تو درک مفاهیم فقط ، نه مسائل فردی هم هیچ صرفا درک مفاهیم مثل همون " لا اله الا الله " یا چیز دیگر ، درک مفاهیم چند تا موضوع بگیم تا ما بتونیم هدف مونو بگیم ، تا ما بتونیم موضوع را بیان بکنیم البته اشکال هم اینه که بعضی ها جلسات اول نبودن از موضوع دور بودن

گزارش استاد توی نماز بودم اول شروع کردم اون فیگورها را گرفتم بدون ذکر بعد شروع شد خود ذکرها اومدن چیزی که شهود کردم تسبیحات اربعه سبحان الله الحمدلله الله اکبر و لا اله الا الله بود و همون سبحان الله که اومد باز شد که کل جهان هستی خداست و تو حق نداری به هیچکدام از اجزاء جهان هستی به چشم زشت نگاه کنی پاک و منزه است تو حق نداری یکپارچگی را بهم بزنی و حمد فقط مخصوص خداست و اگر از کسی تشکر می کنیم خدا ببینیمش و جزیی از این وحدت ببینیمش و هیچ چیز نیست غیر از خدا و لا اله الا الله هیچ چیز نیست غیر از خدا وفقط اوست که بزرگ است

ج- بله چند تا از دوستان وقتی گفتن سبحان الله یکدفعه شناور شدن ؟ دیگه اصلا نمی تونیم تعریف کنیم البته نه اینکه این غلط باشه ولی این نردبانی را که می کشیم برای سبحان الله این نردبان پایین است همه فهم است پله های بالا میاد شناور شدن "یسبح لله و ما فی السموات و ما فی الارض" همه چی در او شناور است همه چی در او غوطه ور است یعنی چی ؟ یعنی ادغام شده و غوطه وری است

                                                  سبحان الله

                                                   پاک منزه

بنابراین بیایم وقت مونو بذاریم راجع به یک چیزی صحبت بکنیم که به دردمون بخوره تعصبات را بذاریم کنار تنفر است و نظرات شخصی ، محققانه قرار بوده کار بکنیم بذاریم یک چیزی با هم مروز بکنیم چون اگر بود که ما همون روال سابق را با هم مرور بکنیم دیگه دلیلی نداشته بیایم وقت بذاریم ما اومدیم تجدید نظر بکنیم ببینیم تا حالا درست فکر کردیم درست فهمیده بودیم چی بوده ؟ که وقتی داریم که داریم صرف می کنیم به یک نتیجه ای منجر بشه

گزارش در ارتباط کلاس ، انعکاس وجود خودمو تو هستی میدیدم بعد می گفتم وحدهُ وحدهُ وحدهُ می گفتم وحدهُ ولی هُ شو که می گفتم کل دنیا یا کل هستی با من می گفت هو من این آگاهی ها را نمی تونم بیان کنم اون چیزی که بود خراب میشه نیست دیگه

ج- بله مسلما همین طوریه ولی یک جورایی می خوایم بگیم که کمک کنیم با همدیگر تا بتونیم یک چیزی که ادراکی است همون گاز زدن سیب است مزه سیب را بالاخره یک جوری زور بزنیم اینها را با همدیگر به نتیجه برسونیم

س- من شروع دوره یک مطلبی برام اومد که امروز توی اتصال این مطلب تبدیل به شعر شد و کامل شد به این ترتیب که تمام کائنات رادر حالت تسبیح معرفی کردن و هدف از نماز یک فراق و وصلی است که نهایتا باید به اون وصل اصلی منجر بشه اگر اجازه بدین بخونم

عزیز بی نیاز من همیشه ناز می کند                به حرمت بزرگیش فلک نماز می کند

عزیز بی نیاز من به رخ نقاب می کشد             ترنم شهود را --- می کند

عزیز بی نیاز من به جذبه ای نگفتنی               مرا به اوج می برد مرا فراز می کند

عزیز بی نیاز من به قدرت رحمتش                 تمام کائنات را پر از نیاز می کند

عزیز بی نیاز من چه با صفاست لحظه ای          که از فراق خود رهی به وصل باز می کند

زمین هم زمانه را به رقص در هم می کشد        به نغمه ای شنیدنی که باز ساز می کند

استاد خیلی ممنون

س- من از هفته قبل ارتباط پاک شدن روح را و از شک در اومدن را داشتم همین مطلب را که گفتین عمید روح ولی مطلبی که می خوام بگم من داشتم گفتگوی یک کشیش انگیسی را گوش می کردم فقط یک نکته ای را شنیدم که می گفت ما از مسیح متشکریم زیست شناس های ما دارن اینو ثابت می کنن که ژن مذهب در ما وجود داره و اینو مسیح به ما داده و ما اینو باید از مسیح تشکر کنیم من داشتم قرآن می خوندم واقعا حضرت حق توی قرآن به آدم میگه بدون اینکه بخوام مبلغ باشم ، من خواستم معنی این حرفی که این کشیش گفته چی بوده من آیات را می رفتم تا یکجایی رسید که می گفت همه شما بر فطرت دین آفریده شدید یعنی این فطرت را شما دارید رسیدم به سوره اعراف جایی که می گفت الست بربکم ما رو ده دقیقه روی این قسمت نگه داشتن و گفتن فکر کن و بعد گفتن ژن فطرت شما ژنی که شما با خدا هستین اینو ما در  DNA شما گذاشتیم به همین جهت هست که هیچوقت از شما قابل پذیرش نیست که چرا نشناختند من گفتم این ژن چه جوری فعال میشه یا در اثر اتفاقاتی فعال میشه برای چیه ؟ این اومد که خیلی تضرع و فریاد کنین ، تضرع و فریاد باید طوری باشه که ما میگیم جامه دران و مطلب دیگه گفت این ژن موقع فعال میشه که شما بخواهید و سوال کنید از عالم هستی وقتی که سوال کنید حتما این ژن فعال میشه و برای شما مطالب باز میشه من فهمیدم معنی الست بربکم همون ژنی است که در DNA ما گذاشتند و همه ما گفتیم بله

ج- به هر صورت یک فراز طلبی دوباره همه این چیزها رو توی نرم افزار فطرت گذاشته و از اونجا میاد در وجود جاری میشه برنامه هاشو می گیره حالا می بینیم به هر صورتی که هست

س- درباره سوره " بسم الله الرحمن الرحیم " سوره حمد که من اول می خواستم الحمدلله را متوجه بشم که چیه تو ماه رمضان بود و قرآن را در ماه رمضان معمولا من دوبار می خوندم تموم میکردم ولی پارسال ده دوازده صفحه تونستم امسال هم سر یک سوره حمد موند حالا یکسری کشف رمزها شد

استاد- حالا سال بعدش تو بسم الله می مونین سال بعدش

ادامه متوجه شدم که " بسم الله الرحمن الرحیم " در واقع کل مطالب اصلا قرآن کل آیات وتمام این       چرخه ای که در اون وجود داره همه قرآن تو همین یک سوره اومده یکیش توی" بسم الله الرحمن الرحیم "  که درک اناالحق و قل اعوذ برب الناس ملک الناس اله الناس است و در آیه های دیگه اش بازتر شده بسم الله اون درک جمال یار و بسم الله و الحمدلله بتونیم با هم تلفیق بکنیم درک شکر و همراهی باجهان هستی اگر با هم تلفیق بکنیم این میشه که همه چیز را یکی ببینیم و تجلیات الهی را اونجا هستکه اون شکر و سپاس و ستایش را می تونیم داشته باشیم رب العالمین را از عدم به وجود متوجه شدم و اینکه هفت آیه هفت آسمان و سوره آخر را متوجه شدم که همون چیزی است که جهان دوقطبی قانون بازتاب شبکه مثبت و منفی و مالک یوم الدین امام زمان و امام زمان ولی بازتر نشده هر بار که رفتم تو این قضیه اولش یک مقدار مشکل بود خیلی اذیت شدم و خیلی جمله بهم شد ولی بعد از اون که هر بار به این موضوع فکر می کردم خود این سوره را وقتی بهش نگاه می کردم خود جهان هستی را میدیدم هر بار یک تیکه از این باز میشد بسم الله خود صورت مجادله ها هستند که همون تجلیات الهی هست اهدنا صراط المستقیم ، فستقیم الیه که مستقیم به سمت او نگاه کنیم ایاک نعبد همون عبد بودن و رسالت خلاصه هر چیزی را که شما تدریس دارین می کنین در همین یک سوره و در همین یک " بسم الله الرحمن الرحیم " قرار داره یا همین حلقه و درخت هستی که گفته میشه در واقع کل همین مطلب " بسم الله الرحمن الرحیم " است ، آدم ، همه چیزهایی که میگین توی همین یک سوره است

ج- خوب حالا جدا جدا باز روی درک مفاهیم این چون خیلی کلی شد ولی جدا جدا که به دنبال اون ادراک ، البته اینا ادراکی است ولی یک مقدار مشخص تر

س- استاد ما تو رکوع اون درک با یکی شدن با جهان هستی را درک کردیم ولی احساس کردیم تو سجده یک مرتبه بالاتر از این هستش سجده مربوط به انسان میشد رکوع به جهان هستی میشد یک همچین ادراکی را نمی دونم چطوری بیان بکنم ولی رکوع مربوط به یکی شدن جهان هستی بود که توکل جهان هستی بود و سجده مربوط فقط به انسان بود یک سر و گردن بالاتر از اینها بود

گزارش- دقیقا من به ادراکی مثل دوست عزیزمون رسیدم با توجه به اینکه در سجده دو تشهد وجود داره به دلیل اینکه یک تشهد ورود انسان را از خاک مطرح میکنه خلقت انسان را از خاک مطرح میکنه نتونستم به تفهیم کامل برسم شخصی برای من باز کرد که درتشهد چرا دو تشهد ، دلیل تشهد اول اینکه انسان از خاک آفریده شده و دقیقا حالت بلند شدن از خاک از ذرات خاک آفریده شدنش ایجاد شد و در مرحله دوم تشهد انالله و انا الیه راجعون یعنی دوباره بازگشت به خاک است و این فاصله دو تشهد فاصله زندگی است که این است که استغفرالله ربی و اتوب الیه ، چون انسان از هیچ از عدم تا وجود مراحل کمالی را باید درک بکنه که گاها تا رسیدن به درک حقایق دائما در اشتباهات مطلق و خاص است برای عبود از این اشتباهات و رسیدن به حقیقت کل همه اموری که باید به کمال برسه استغفرالله لازم است یعنی عبور از خطا و برای این ارتباطی که در کلاس داشتیم مطلب سبحان الله به همون شکلی که دوستمون اون سبحان الله که گفتن این سبحان الله یا فیگوری میاد برامون ذهنا ما در اون پرورش پیدا کردیم یا اینکه پیش آمد برای اینکه سبحان الله که گفته شد انگار در یک اقیانوسی فرو رفته باشم ولی هوهو شنیده می شد واز اون طرف کلاس به ظاهر هم چنین کسی شاید دچارش شد و عیان شد این هوهو را شاید همه شنیدن من به پرسش این کلام بودم که من نمی فهمم چه ارتباطی هست بین کلام سبحان الله و هو چنین چیزی آمد که باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی ، جان اله جان خدا جان همه مخلوق من مشتاق را هر لحظه ای راه دگر جان میدهیم که من در این بخش آخرش تعمید را احساس کردم

ج- بحث کلا ، این مطلب را نمیدونم خدمتتون چطوری بگم بحث اینی که انسان از خاک آفریده شده ، دیگه ما اصلا به اون شکل بهش نگاه نمی کنیم چون توی این نردبان این تعریف این پایه است یک چیزی است میگیم انسان از خاک آفریده شده ولی بحث موضوع رمز خاک و باد و آب و آتش را با هم صحبت کردیم دیگه درسته بنابراین یک بار دیگه

    خاک                       باد                     آب              آتش

 

شکل فرم پذیر          انگیزه پذیری             آگاهی     پختگی- آزمایش

آب آگاهی خاک فرم پذیر است ما از جنس فرم پذیری هستیم آگاهی می تونه ما رو فرم بده ، آگاهی میتونه به ما شکل بده حالا وقتی آگاهی میاد ما شکل میگیریم اگر در معرض یک عامل آزمایش قرار نگیریم این معلوم نیست که این فرم پذیری مون به چه صورتی است لذا این خاک و آب را که قاطی می کنن میشه گل در معرض آتش پخته میشه عامل پختگی اونی که گفته میشه ابلیس وجن از جنس آتش هستند یعنی از عواملی هستن که باعث پختگی ما میشه پس کاری که انجام میشه پختگی ، آزمایش البته این دو تا با هم ارتباط دارن باد انگیزه پذیری اگر این موجود پویایی نداشت همیشه در سکون بود قابلیت پذیرش پویایی وانگیزه است و می تونه انگیزه پذیر باشه و در این رابطه حالا توی مفاهیم دیگه خاک می تونه آتش را خاموش کنه نهایتا هم باید اینکارو بکنه وگرنه پیش بینی ملائکه درست در میاد ، آتش فقط می تونه خاک را سختش کنه سنگش کنه

س- ؟

ج- آتشفشان خاک را می بلعد از اون سنگ بهمون تحویل میده یعنی کارخانه سنگ سازی است تجزیه نمیکنه یک ارتباط برقرار بکنیم ، اینا اسم نمی خواد این یک مجموعه حرکات است اسم دیگه نمی خواد منظور اینه که ببینیم چه جریاناتی برقرار است

س- آخرین اتصالی که جلسه گذشته دادین من خودم ارتباط نماز را برقرار نمی کنم نماز نمی خونم همیشه هم بین مذاهب سرگردان بودم اما اون ارتباط آخری که به ما دادن چند روزی است که سر یک ساعت مشخصی میشه یک ارتعاش یک فرکانس یعنی وقتی به خودم میام می بینم که حالا سحر است موقعی است که داره اذان صبح را پخش میکنه یا ظهر است اذان ظهر است یا بعد از ظهر یعنی در اون لحظه ای که همه چیز تبدیل به فرکانس و ارتعاش میشه احساس کردم که کل جهان هستی توی یکپارچگی قرار می گیرن یعنی حتی همون زمان هایی را هم که برای برقراری این اتصالات بوده همیشه در تاریخ فکر می کنم یک زمان مشخصی بوده که کل هستی در یکپارچگی قرار بگیره

ج- خوب یک دست بزنید تا من بگم چیه این میشه یک درک ، یک درکی که روی فلسفه ادیان و بطور کلی بدون اینکه هیچ نقطه نظر خاصی مد نظر باشه

حالا این ارتباط را برقرار کنیم ، این ارتباط را می تونیم اسم نذاریم می تونیم اسم بذاریم از قبل هم دوستان به نوعی بهش نزدیک شدن بحث تعمید روح حالا در اونجا تعمید روح ، پر شدن از روح القدس یا غرق شدن در او یا مسائل مختلفی را در این خصوص میگن بریم در این ارتباط ببینیم چی میشه عادی بشینین و هیچ کاری نکنین ، دوستانی که دریافت را متوجه شدن ؟

 

 

دوره 8 جلسه سوم ساعت دوم            17/8/86        غسل تعمید

 

برقراری ارتباط ( تعمید روح )

کسانیکه ویژگی خاصی از این ارتباط گرفتن دستشونو بلند کنن ؟ این ارتباط گفیتم تعمید روح قبلی هم تعمید روح بود اینم تعمید روح بود

گزارش- بسیار وسیعتر با وجد و سرور

استاد- چون حالت های وجد وسرور و اینها عام است ، حالت آرامش

گزارش استاد تو این ارتباط تعمید روح وقتی که شروع شد به یک گستردگی رسیدم که توش غرق شده بودیم بعد در حین عرق شدگی یک فاصله ای دوباره همون پرده ای که هست از پس پرده ، پرده وجود داشت ولی دوباره همون ادارک جهنم همون حسرتی که بود باعث شد همین پرده از بین بره وقتی این پرده از بین رفت دیگه همون حرکت از ازل تا عدم شد دیگه هیچ فاصله ای نموندش به کل رسیده شد و در عین اون رسیدن اون سمایی که ...

استاد خیلی ممنون

ادامه گزارش- این چند وقتی که من ارتباط میگیرم الست بربکم پایان همشون هر جایی که می رسیم تو هر ارتباطی این جمله دوباره پرسیده میشه در مورد صراط المستقیم نماز که توی ارتباط نماز از دوره هفت بیشتر از اعوذ نمی تونستم برم جلو یعنی اعوذ را که میگفتم حرکت ها شروع میشد باید در اتاق را می بستم تا بتونم نمازم را بخونم ولی ادامه که پیدا کرد به بسم الله رسید و حالا به صراط المستقیم که رسید اون حرکتی بودش و اون کانال هایی باز شد که ما حرکت تکامل مون یعنی از همون ذره ای که شروع میشد تا نهایت یعنی مثلا ارتباط براق همون صراط المستقیم اون بیان شد برای من همون که حضرت محمد داشت اون انعمت علیهم او خودشو نشون داد که حضرت محمد هم توی اون صراط المستقیم رسید به اونی که وعده اش داده شده

استاد- دوستانی که کوتاه ترین فاصله را گرفتن دستشونو بلند کنن ، گفتیم که راه خدا کوتاه ترین فاصله است هر چه هم میریم جلوتر کوتاه کوتاه کوتاه تر میشه پس بحث یکی مستقیم بودنش مثلا راه راست را برو اصطلاح است منظور اینه که یعنی مثلا درستکار باش خطا نکن از این حرف ها اما یک ماجرای عجیبی توی این قضیه هست که در واقع به ما داره میگه ما رو به کوتاه ترین راه برسون حالا وقتی به کوتاه ترین راه میرسه در هر مقطعی هر کسی که هست یک کوتاه ترین راه داره چون میتونه یک راهی اینجوری باشه

 

 

صراط المستقیم : کوتاه ترین فاصله

 

در واقع یک حرف است ولی میشه لقمه را گردوند و از این بذاری تو دهانت ، میشه مستقیم گذاشت تو دهان لذا مطلب مهم در هر مقطع پیدا کردن این کوتاه ترین فاصله است که دیگه بعد از اون این هدایت به سمت اون نقطه خاموشی ادامه پیدا بکنه مطلب مهم توی این حرکت رسیدن به این نقطه است 

آن نقطه خاموشی در حرف نمی گنجد          بر طاق فراموشی بگذار کتاب اول

خوب پس اون مفهوم چیزشو همه فهم است حالا اگه این نمودار واین نردبان را بکشیم بنیادیش یعنی پایین ترین سطح تعریف میشه چی ؟ ما را به راست هدایت کن ؛ هدایت هم کرده ، گفته دزدی نکنید ، راجع به دزدی ربا و تمام مسائل مختلف اجتماعی هدایتش را کرده دیگه چی باید بگه

 

                                                      ما را به راه راست هدایت کن ( راه راست )

 

پس موضوع فراتر از این حرف هاست ، این راه راست مفهوم هست یا نه ؟ بحثی ، حرفی ، حدیثی ، یک جوری همه در یک ابهام خاصی بسر می برن

س- ؟

ج- اصلا ربطی به این موضوع ها نداره ، ببینید قرار داد هر بحثی را که می کنیم یک نردبان پیدا می کنه خود صراط المستقیم یک نردبان داره حالا حرف هایی که زدیم دیدید که همشون نردبان داشتن یعنی اولین مرحله ورود به این صراط المستقیم هر بچه ای میدونه ، خدایا ما را به راه راست هدایت کن اما رمز توش میاد بالاتر حالا نمیخوام یگم خیلی رفتیم بالا یک پله بیایم بالاتر راه راست کوتاه ترین راه است ، راه راست یعنی ما را از سردرگمی در میاره خیلی ها دارن میگن خدا ولی در یک کلاف پیچیده سردرگمی قرار دارن حالا ما اینو کشیدیم اینطوری یعنی خودشونو در یک ابهامات بسیار بسیار عجیب غریبی گم کردن اصلا دیگه نمی دونن کجا هستن ولی انقدر اینجا درواقع مثل یک کلاف سردرگمی هستن ، پس مطلب مهم در این قضیه         صراط المستقیم کوتاه ترین فاصله ، حالا هر کسی در موقعیتی که قرار داره در یک کوتاه ترین راه هست هر چی بیای جلوتر این راه کوتاه تر کوتاه تر آخر میشه یک نقطه و همونی که در عهد عتیق در کتاب مقدس هم هست ؛ او برقلب شما ، شریعت را بر قلب شما خواهیم نوشت ، اول شروع میشه با چه تشکیلات و بعد هم میاد جلو میاد جلو میشه یک نقطه ، هدف از صراط المستقیم رسیدن و طی این مرحله است

س- ؟

ج- بحث این قانون را می دونیم که بحث صحبت مستقیم نیست "اناالله لا نکلم" بقیه شو دوستان برسونن ، حالا این پیام را باید بیاره یک موقع بحث هشدار است یک موقع بحث جلب نظر است جلب توجه است که ببین در اون چه ماجرایی است ولی یک موقع است که بعد در اون باید دری گشوده بشه ارائه راهی بشه ، ما دنبال می کنیم تمام مطالبی را که در کلاس مطرح می کنیم ارتباطات اینا همه فقط مخصوص خودمون هست و برای اینکه اگر مورد تقلید قرار بگیره ارتباطات دوباره مشکلات و دردسرهای فراوانی خواهیم داشت  

بحث ها مسئله ای نداره ارتباطات ایجاد مشکل میکنه می تونید مطرح بکنید تحقیق بکنید به شور بذارید تجارب ناشی از این تحقیق را البته خودمون هم نتایج تحقیق را داریم یک جزوه ای کتاب چیزی ، ولی شما هم می تونید بحث کنید بررسی کنید

س- وقتی راجع به کیفیت نماز از ما سوال می پرسن

ج- البته بعضی از مطالب هست که اگر یک نفر زودتر از موعد مثلا این تجربه بی قبلگی اگر شما برای یکنفر که چیزی نمی دونه بخواهید تعریف کنید او ابدا نمی فهمه و فکر میکنه که ما میخوایم قبله را از بین ببریم ، ما الان تو کلاس بودیم و باز صحبتی که در زنگ تفریح داشتیم با آقای اسکویی متاسفانه نتونستیم البته       موضوع مون با خانم رحیمی حل شد چون ایشون فرمودن به من اجازه ندادین من بقیه صحبت هامو بگم من اصلا سروکار نداشتم تضاد داشتم از دور وایسادم نگاه کردم تضادم کامل حل شد من یک عذر خواهی هم به ایشون بدهکارم کما اینکه یکی دو تا گزارش هامون حاکی از این مسئله بود من عجله کردم زود پریدم وسط و ببخشید ، حالا به هر صورت این تحقیق یک تحقیق مستقلی است

س- استاد در ارتباط صراط المستقیم علاوه بر اینکه تو سوره حمد هست یک آیه ای کاملا مستند در این ارتباط که صفات شیطان را مطرح میکنه ادامه ش میگه راه من راه راست است من فکر میکنم تعبیر اون آیه می تونه این باشه

ج- بله یکی از ترفندهای شیطان اینه که راه را پیچیده بکنه شما در وهله اول این تجربه را کردین به محض اینکه میگید راه خدا همه یک چیزهایی تصورات عجیب غریب تو ذهنشون دارن یا مثلا تا میگیم عرفان همه یاد غار و چاه و تخت میخ دار واز این چیزها فورا به ذهنشون میاد اینا ترفندهای شیطان است تا بگین راه خدا یعنی این در ضمیر ناخودآگاه همه ما هست که این کار هر کسی نیست در حالی که اصلا قرار نیست کاری بشه ، در واقع این مسئله اگر رمز و رازش چیز بشه قابل حل است ، شیطان یکی از ترفند هاش اینه که راه ها را اونقدر پیچیده بکنه که هر کس وارد میشه تا آخر همونو میگه نیت خودش درسته ولی تو این کلاف سر درگم واقعا گم میشه ، من تجربه خودم در برخورد با بعضی ها واقعا دیدم که واقعا اونا نیت شون درسته ولی گم شدن انقدر تو این چیزها اطلاعات مختلف این ماجرا درگیر شدن که دیگه اصلا معلوم نیست چی به چیه

س- من تعبیر خودم هست در رابطه با بی قبلگی فکر می کنم آیه 115 سوره بقره جایی که هر جایی را بنگریم وجهی از خداوند را شما می بینید و اینکه قبله ای را مطرح میشه باز هم فکر می کنم آیه 177 بقره اینکه به مغرب نگاه کنید یا مشرق یعنی قبله ها را مطرح میکنه که در ارتباط با اختلاف یهودی ها و مسلمانها مطرح میشه میگه نیکی آن نیست که رو را به این سمت قبله بکنی یا به اون سمت ، نیکی آن است که خداوند و روز قیامت و فرستادنش و اعمال نیک و شایسته و حالا بقیه مواردی که قید میکنه من به تعبیر خودم به زعم خودم فکر می کنم بی قبلگی تعبیر همین آیاتی هست که تو قرآن مطرح میکنه

ج- بله در اصل اونجا میگه خدای مشرق خدای مغرب اصلا هم هر جا را نگاه کنی پرتو روی اوست یا اونجا بعنوان یک سمبل وحدت یا وحدت ظاهری و این مسائل

س- هفته قبل وقتی که تو ارتباطات شروع کردم به خوندن نماز چون معمولا هم نمی خونم گفتم بخونم ببینم چطور میشه توی شروعش بقدری این خاموشی را داشتم که دیگه نتونستم هیچ حرفی را بزنم و هیچ عملی را انجام بدم یک حالت سکون و سکوت شدیدی که دیدم نشد ولی فرداش گفتم این کارو توی رانندگی این حلقه های رحمن و رحیم را انجام بدم ببینم چطور میشه که هوشیار باشم اون بخشنده مهربان مرتب برام میامد که بخشندگی مهربانی وقتی که تو این حلقه بودم به هر کسی که نگاه می کردم یک عشق شدیدی داشتم و نور خدا را درش میدیدم حالا برای اینکه موقع نماز این حالت سکون پیش نیاد و اون خاموشی چکار باید بکنیم که بتونیم از اون حلقه ها استفاده بکنیم ؟

ج- بله ، اگر ادامه میدادید چون بعضی از دوستان یک ارتباطی را ممکنه یکبار توش قرار بگیرن اگر اون نتیجه دلخواه خودشون را اونم مراتب خاص خودشو داره روز اول خاموشی است اول خاموش می کنن بعد یک چیز دیگه یک چیز دیگه ولی همون تجربه سکون و خاموشی خوب خودش تجربه عظیمی است توی صلواه هر کسی توی صلواه نمی تونه خاموش باشه شما که می دونید دیگه حمله و همه اینها اونجا انجام میشه

س- آقای توکلی سفارشی به من کرده بود میخواستم سفارش آقای توکلی را به شکلی ادا کنم شاعر و غزل سرای شیراز فردوسی نامدار (ع) میگه از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر یادگاری که در این گنبد دوّار ماند ، شاعرش اگر فردوسی زند بود فکر می کنم بقیه این شعرها را هم که حافظ گفته بود یا شاعرهای دیگه میگفت حالا شعر خودمو براتون می خونم ، زان از آن گویم سودی برم     دست خود را تا برجودی برم ....

ج- خیلی ممنون

س- اول تذکر ، حلقه اولی که ما داشتیم حلقه عبادت بوده و همون رفاقت ، برمی گردیم به اینکه اینجا عبادت همون رفاقت نزدیکی حلقه پیوند ، در حلقه پیوند اینکه مال کلاس اول است بابا اینجا نیست که ، دومیش آیا شیطان چند سال نماز خونده بوده ، آدم و حوا نماز نخونده بودن، مال ماست نماز ؟ یعنی آدم و حوا برای خودش نماز نمی خوند هابیل و قابیل نماز نخوندن وقتی ما اومدیم نماز خوندیم این یک بحث عمیق از اول تاریخ بشر ست که انسان نماز می خونده من تازه فهمیدم که شما چه چیزی را افشاء کردید و اینه که قبل از این حرف ها ما نماز را می خوندیم عبادت می کردیم با همون نزدیکترین نقطه که دل است بجز دل هیچ نقطه نزدیکی ما به هم نداریم بخاطر اینکه --- بازی شد و همه به هم خوردن و از این ور بریم از اون ور بریم من متذکر شدم که شیطان اولین نماز خون جهان بوده اون طور که به ما گفتن چون نماز خدا را می خونده به انسان گفتن سجده کنه و چون سجده نکرد اینجوری است فقط همین

ج- خیلی ممنون

خوب یک بحثی از موضوعی که در جلسه اول داشتیم این بحث تعالی را یک بار تعریف بکنیم دوستان ببینن که در مورد یوم الدین من نمیدونم شاید تا اینجا دوستان دریافت هایی داشته باشن

 

بحث تعالی و خلقت و اینکه چرا در واقع خلقت لازم بوده باشه و در خصوص ما چرا این مسئله صورت گرفته ، این توضیح را دادیم که بالاترین مرتبه تعالی زمانی است که رحمانیت به نهایت رسیده و حالا میخواد به خارج انعکاس پیدا کنه عین خودش حالا این تعریف یک خورده مشکل است من سعی میکنم یک جوری زور بزنم و اینو در واقع برسونم ، وقتی که تعالی به بالاترین مرتبه خودش میرسه میخواد همه چیز خودش را به بیرون انعکاس بده اگر اینکارو انجام داد این تعالی تکمیل میشه مثال زدیم گفتیم که مثلا یک استاد زرگر ، طلاکوب ، خطاط ، یک استاد موسیقی ممکنه در چیز معمولی در هر کسی میخواد یک چیزهایی را نگه داره چون لازمه عالم کثرت است چون یک روزی شاگردش گیرش میندازه و همون شاگردش میشه بلای جونش و اینو دیگه در همه رشته ها میدونن که اگر همه چیز را انتقال بدن اون وقت فردا این شاگرد میشه بلای جون خودش اصطلاحا اون بحث فوت کوزه گری است که در عالم کثرت مجبور هستن که فوت کوزه گری را برای روز مبادا نگه دارن یک چیزهایی را برای یک روزی دیگه بالاخره اما در مورد یک استاد خطاط یا موسیقی وقتی تعالی به حد اعلا می رسه اون میخواد اونچه را که خود داره اونچه را که خود فهمیده در اختیار اون فرد قرار بده هیچگونه خساست هیچگونه احتکار هیچگونه انحصار طلبی هیچ چیزی را رعایت نمیکنه در این خصوص وقتی که ما راجع به تعالی خداوند صحبت میکنیم و میگیم که خداوند متعال ، کجا این تعالی اثبات میشه ؟ از کجا اثبات میشه ؟ اون که توانایی اوست خوب میگیم تواناست اما بحث تعالی یک چیز دیگه است با توانایی ، اینجا یک تعالی است یک توانایی هست، قادر است اما هر قادری آیا متعالی هست ؟

-       تعالی

-       توانایی ، قادر

 

یک استاد خطاط قادر است اما متعالی هست ؟ می بینید که می نویسد و فلان و بیسار اما ممکنه متعالی نباشه خوب در خصوص وقتی که راجع به خداوند صحبت می کنیم قادر بودنش را که شکی درش نیست اما در مورد متعالی بودنش از کجا ثابت میشه به ما ؟ از اونجایی که الیه راجعون را گذاشته ، اون وقت دیگه           الیه راجعون را میدانیم به سوی او رفتن و همه چیزهای او را طبق اون صحبت هایی که قبلا داشتیم قادر است به سوی او میریم ، یکتاست، به سوی او میریم یکتا میشیم رحمن است ، به سوی او میریم رحمن میشیم و رحیم میشیم وتمام اینها را به ما وعده شو داده ، خوب اثبات اینه که این قضیه هست حالا از منظر دیگه و زاویه دیگه نگاه بکنیم مثلا بخشندگی ، حد بخشندگی او چقدر است ؟ چون یک مثال اگر بزنیم که البته قبلا هم به گونه ای این مثال را داشتیم یک نفر ده تومان تو جیبش است ده تومان را می بخشه یکی از ده میلیارد ده تومان را می بخشه ، جفت شون یک میزان بخشش کردن ولی تفاوت میکنه یک بحث دیگه اینه که حالا چه بخشی از بخشندگی را ما می تونیم استفاده بکنیم که قبلا این صحبت را داشتیم نسبت به دارایی اون ؟ هیچی ولی هر چه رشد می کنیم میزانی که از بخشندگی او می تونیم استفاده بکنیم بیشتر بیشتر بیشتر میشه مثال همون بچه است که 4 سالش است ، چه کسری از ثروت پدر را می تونه استفاده بکنه خوب حد این بخشندگی بخشش ساحت مقدس خودش است ، ماگزیمم این مسئله بخشش ساحت مقدس خودشه بخشش خودشه نهایت بخشندگی یکنفر اینه که هر چی داره ببخشه دیگه یعنی بگه آ ، آ هر چی دارم مال تو ، حالا یک کسی تمام داراییش ده تومان است یکی صد میلیارد است این هرچه را که داشته بخشیده اونم هر چی را که داشته بخشیده ، در این خصوص بخشش خودشه و این مسئله اثبات تعالی یا خلقت ما سندی یعنی حالا البته طبق فلسفه ادیان داریم میگیم یک کسی ممکنه تکثیر خود است دیگه البته تکثیر در وحدت است به هر حال بخشش است از نظر دیدگاه ادیان بخوایم نگاه بکنیم چون یک کسی ممکنه بگه اصلا هیچ دینی را قبول ندارم خوب به کنار اما در اینجا اون بحثی را که داریم ، به سوی او میریم یعنی داریم میریم که این بخشندگی را تجربه بکنیم ، الیه راجعون یعنی تجربه بخشندگی پدر ، فرزند گمشده به خانه پدر برگرد

بخشندگی = ( تکثیر خود ) در وحدت ، بخشش خود

الیه راجعون = تجربه بخشندگی ( پدر )

خلقت ما از نظر فلسفه ادیان = سند تعالی

خلقت آدم = سند تعالی

گفتیم انجیل به زبان عبری یعنی خبر خوش ، خبر خوش این بود فرزند گمشده به خانه پدر برگرد ، فرزند گمشده وقتی به خانه پدر بر میگرده تازه متوجه بخشندگی پدر میشه که پدر سمبل است دیگه پدر پسر سمبل است و منظور میدونیم چیه ، بعد اون موقع وقتی فرزند گمشده بر می گرده خونه پدر تازه می فهمه که نه تنها به تمام خطاهاش و اشتباهاش پوشش میذارن بلکه دیگه عزیز و محترم میشه میذارنش فرق سرشون ،         احترام هایی که دیروز نمیذاشتن از امروز بیشتر میذارن قانون خانه پدر را قبلا داشتیم نمیخوام هی تکرار مکررات باشه اشاره میکنیم لذا فرق نمیکنه در عهد عتیق در عهد اینجا هر جا نگاه بکنید بحث اینه که بیایید تا ، تازه متوجه بشید بخشندگی چی هست لذا خلقت ما از نظر فلسفه ادیان ، سند تعالی است

س- استاد تو این ارتباطی که برقرار شد " بسم الله الرحمن الرحیم " را من حالت خاصی دیدم یعنی همه این بسم الله ها که 114 تا اومده در قرآن و جلوه های مختلف و معانی مختلف ، قطعا نمی تونه از یک معنی خاصی برخوردار باشه والا یک دانه ابتدا میامد و تمام میشد اما چیزی که مهم بود یعنی بصورت شوک زده میشد دائما این بود که خدا قبل از اینکه مهربان باشه بخشنده است یعنی بخشندگی در ابتدا قرار میگیره ، ما میگیم طرف مهربان است می بخشه دیگه اینجا میاد ابتدا کلمه بخشندگی را بکار میبره که رابطه خیلی نزدیکی داره با بخشندگی همه ابعاد وجودی انسان که یک رابطه تنگاتنگی داره با خود کمال ، رابطه ای که خود ما تو روز الست خداوند یک پیمان عمیقی را از ما گرفت دو تا سوال را مطرح کرد یعنی به دو تا رویکرد خداوند پرداخت و فرمود که " الم احد الیکم یا بنی ادم الاّ تعبد شیطان " من با شما پیمان بستم عهد بستم شیطان را اطاعت نکنید و مطلب دوم " انعبدونی " منو عبادت کنید " هذا صراط المستقیم " این راه راست و درستی است که برای شما تعیین می کنم ، این بخشندگی را من با یک جلوه های خاصی میدیدم نمیدونم حالا رابطه اش چرا با مهربانی اینجا ارتباط پیدا کرده میتونست بگه مثلا خداوند بخشنده و روئوف مثلا بخشنده و رزاق ، این بخشندگی با مهربانی به نظر شما رابطه تنگاتنگی دارن

ج- فکر می کنم که این معنا را داشته باشه لااقل برای ما که فارسی زبان هستیم با هم بتونیم ارتباطش بدیم شاید نتونیم خوب تعریفش بکنیم ولی از هم دور نیستند یکی نمی تونه بخشند هباشه ولی مهربان نباشه درسته یا نه ؟

س یعنی می خواید بگید خدا اول می بخشه ، هر چی که هست بخشندگی داره چون بخشندگی ابتدا قرار گرفته دیگه بعد صفت مهربانیش اومده تو مرتبه دوم

ج- بله نمیشه بخشنده بود ولی مهربان نبود به نظر میاد اینا یک جوری لازم و ملزوم همدیگه باشن

س- و تکرارش 114 تا در ابتدای کلام ، این بخشندگی اولین واژه ای است که خداوند فرموده شما فکر     نمی کنید ارتباطی با خود کمال داره این ؟ یعنی فردی میتونه به درجه کمال برسه که همه چیز وجودی شو ببخشه

ج- بله این چیز داره که همه چیز وجودی را بخشیدن این یک خورده باید باز بشه یعنی در عالم زمین ، ولی ما داریم میریم که اون مرحله را در زندگی های بعد تجربه کنیم اینجا نمیشه اینجا فاز دوئیم این مال فاز سه هست که رحمانیت یعنی عشق تجلیش به سمت بیرون میشه ما زمانی می تونیم همه وجود خودمونو ببخشیم که عشق کامل شکوفا شده باشه و اون میشه مقام رحمانیت میشه رحمن تا زمانی که به مقام رحمن نرسه   نمی تونه همه وجودشو ببخشه و حالا این تجربه عشق که سه فاز ، فاز یک عشق به خود ، فاز دو عشق به خودو دیگری و فاز سه عطف کامل به بیرون این فازها باید طی بشه ، در مجموع درسته داریم ما هم میریم به سمت رحمن شدن وعطف به بیرون پیدا کردن

س- در رابطه با این مطلب که فرمودید بخشش ساحت مقدسش ، یک حالت ریسک پذیر بسیار بالایی داره دیگه یعنی خداوند میخواد تمامی قابلیت شو بخشش بکنه ، بعد از یک جایی دیگه شما می فرمودین در واقع اگر این درست در نیاد اون وقت ملائکه برنده میشن یعنی " ---- و دماء"

ج- بله دیگه اگر این طرح درست در نیاد اون وقت میدونین چی میشه ، اون ملائکه میگن دیدین گوش به حرف ما ندادین ، این نمیشه

س- سوالی که داشتم این بخشش ساحت مقدس بصورت کلیش یک حالت عاشق و معشوقی داره دیگه تو حالت عاشق و معشوقی هم دیگه حساب کتاب نیست ، خدا نمی تونسته حساب کتاب کنه که من موفق میشم حتما موفق خواهم شد بیام اینو بخشش کامل بکنم حالا این بخشش کامل ممکنه موفق هم نشه

ج- او قبلا بخشیده ، فراموش کردیم اون بخشش را انجام داده ما دسترسی نداریم ما دسترسی نداریم مثل اینی که یک بابایی میاد برای بچه اش یک حساب بانکی باز میکنه این بچه 5 سالش است به سن بلوغ برسه میتونه بره از این حساب استفاده کنه داره مرتب پول می ریزه براش اون تا سن بلوغ نرسه بره اونجا بگه من همونم که بابام و اسم حساب باز کرده نمی تونه از این حساب استفاده کنه ، خوب چرا این باید 13 سال صبر کنه ؟ چون اگر ده سالگی بره پول را بگیره بین بانک و خونه پول رفته نمیدونه چیه که ، با حساب و معیارهای زمینه    نمی تونه اونو نگه داره برای همین گفتن به سن بلوغ برسه بیاد استفاده بکنه اینو به ما دادن اینا تو حساب ما هست ، تو حساب ما گذاشتن ما نمی تونیم از این استفاده کنیم الان همه هستی را بیارن بذارن تو چنگ ما ، نه یک گوشه پرده را بزنن کنار بیش از حد ما از اینجا چو یک ذره بالا روم فروغ تجلی بسوزد پرم  یک ذره ارتباط چیز بشه اصلا شاید نتونیم تحمل کنیم لذا یواش یواش داریم میریم که با این مسئله برخورد کنیم بنابراین بحث روح الله = حساب بانکی ، زمان استفاده یعنی همین گنجینه پدر ، زمان استفاده بعد از بلوغ

روح الله : حساب بانکی


گنجینه پدر

زمان استفاده : بعد از بلوغ

اون نهایت بخشندگی شو ، حالا اونجام که میگه همه علم را دادم ، در واقع در این قالب اینجا همش محفوظ است و تو حالا حساب بانکی ما هست منتها ما در سنی نیستیم که یک ذره از این توان ما بره بالاتر شاید نتونیم تحمل کنیم

س- ببخشید یک سوال از شبکه منفی الله چیزی شو بخشیده

ج- می تونم بگم که یک مساوی بکشم و بگم که آنچه که یک استاد می تونه به شاگرد ببخشد یعنی اینور یک استاد بذارید این طرف یک شاگرد بذارید یعنی بطوری که احساس نقصانی نشه

              استاد = شاگرد

س- استاد وقتی خودشو تکثیر کرده یعنی خودش هم بخشیده دیگه پس دیگه الان خدا نداریم ببخشید سوال از شبکه منفی است اول عرض کردم

ج- یعنی استاد بعد از اینکه این عمل انجا میشه یعنی دیگه استاد نداریم ، استاد خودشو تکثیر نکرده فنّ شو تکثیر میکنه

س- اینجا خدا ، خودشو تکثیر کرده استاد

ج اجازه بدین ، فن مگه نمی فرمایید من عین اینو می نویسم البته اینا همه غلط است بحث چیزی که اینجا وجود داره ، این جسمش را که نمی تونه ببخشه ، خدا جسم نداره که ببخشه غیر جسمی است غیر مادی است بخش غیر مادی تکثیر پیدا کرده

س- یکبار هم قبلا صحبت داشتیم شما گفتید خدا و شیطان شما گفتید شیطان 150 کیلو خدا 50 کیلو عین صحبت شما فرض کنیم شیطان 150 کیلو خدا 50 کیلو چه شیطان بزنه بازنده است چه بخوره بازنده است من الان یک تناقضی دارم بر می خورم اگر خودشو تکثیر کرده پس دیگه خودی نمونده اگر نه یک نسخه اصل مونده دیگه بقیه

ج- در هومیوپاتی ظاهرا بی ربط است یک قطره از شعور یک عنصری را فقط یک قطره ، این قطره را ما    می تونیم به یکی دیگه ببخشیم ببخشیم ببخشیم این یک قطره می تونه همه عالم هستی را ، همون یک قطره همون یک ذره شعور داره چی میشه ؟ اون ذره هم هیچوقت از بین نرفته همون جاست ولی می تونه بی نهایت تکثیر پیدا کنه شما رفتیم بحث فیزیکی کردین قیاس شعوری بکنیم در واقع اگر شعور را ببخشه چی میشه ؟ میشه این مثال

س استاد وقتی شعور کمیت نداره چه یک ذره چه همه عالم

ج- تموم شد دیگه جواب همین بود دیگه

س- استاد پس خدا فقط شعور شد؟

ج- وای ، شعور که خودش مخلوق است

س- استاد ببخشید می دونم دارم گیج می زنم به خاطر همین دارم سوال می کنم گیج نرم

ج- نه نمیشه دیگه ما داریم مثال می زنیم ، شعور خودش مخلوق است من دارم با هومیوپاتی مثالی می زنم که شما را به اونجا نزدیک بکنم

س- استاد تو جلسه یک داشتیم بحث خلقت الزامی است

ج- الزامی است برای اینکه تعالی مطرح شده اگر مطرح نمیشد بله گنجی بودم پنهان بودم خواستم آشکار بشم اما چرا خواستم آشکار بشم ؟ اونجا نگفته چون جزء اضافه کاری است چرا خواستم آشکار بشم این جزو اضافه کاری این باید پیدا بشه

س- استاد بعد پهلو کی می خواد آشکار بشه ؟

ج- نتیجه از این فراتر نمی تونیم بگیریم فقط می تونیم ببندیمش اگر تا اینجا شو گرفتیم شاید یک جایی بتونیم بقیه شو دنبال کنیم اگر تا اینجا رونگیریم یعنی همین قدر را بشنویم یا حالا یک گوش در است یک گوش دروازه است یا خطش بزنید یا هر چی

س- استاد آخه بعدش ما بحث مجاز هم آخه داریم تازه استاد یک خورده بهم ریختگی ایجاد شد ولی خواهش می کنم جمعش کنید

ج- شما می خواهید از یک عالم معنا و معرفت با یک مفهوم مکانیکی و فیزیکی نتجه بزرگی بگیرید         نمی تونید نه شما در طول تاریخ نه حالا نه بعد هرگز ایننمیشه این فقطس میشه تا اینجا ها نزدیک شد بقیه گاز زدن سیب است میگیم شعور میگه خدا شعور است ؟ میگیم اون خدا پس تموم شده ؟ مثال هومیوپاتی خودش را می بخشه نه از بین رفته نه چیز است این قطره بخشش در هومیوپاتی ، بذارید من اینو باز کنم شاید ،خوب این هومیوپاتی اینو می نویسم اساس بر بخشش است بخشش شعور یک ذره به فلان

              هومیوپاتی = بخشش شعور یک ذره

یعنی یک ذره خودشو تکثیر میکنه یعنی ما شعور یک عنصر را بدست میاریم شعور این عنصر میتونه بدون اینکه گم بشه یعنی شما فرمودین میتونه خودشو به نهایت جزء ببخشه با همون کیفیت اگر این مثال را شما تونستید بهش برسید وگرنه ما خدا را که نمی تونیم با شعور قیاس کنیم شعور خودش مخلوق است

س- استاد بحث اگه شناخته شدن است برای کی شناخته بشه ، برای کی باید آشکار بشه ؟

ج- فعلا ما درگیریم فعلا ما

س- استاد اگر میدونید بگین میدونم ، منتهاش ما نمی تونیم بفهمیم

ج- نه نه نه ، تا اینجا بحث ما اینه و از این فراتر به هیچ عنوان نمیشه نگاه بشه مگر یک ادراکات عجیب غریبی پیش بیاد اینجا بحث درک بخشش الان این بخشش درک شد یا نه ، با این مثال هومیوپاتی چند تا از دوستان بخشش مفهوم شد که چیه ؟ منتها این اون نیست این مثال زمینی است ما داریم یک مثال مثل همون جا که میگه انسان از خاک آفریده شد یک مثال زمینی زده برای ما که ما را با عقل و درک زمینی به یک منظوری برسونه هفت آسمان ، شش روز خواسته با مثال های زمینی ما رو به یک مفاهیمی برسونه ما هم ، باهم می تونیم فقط مثال زمینی بزنیم نمی تونیم مثال ، درسته یا نه ؟ فقط می تونیم با هم مثال زمینی بزنیم و با این مثال زمینی نزدیک بشیم چرا میخواد آشکار بشه ؟ بحث تعالی است

س- استاد ببخشید من فکر می کنم اونجایی که شما فرمودید خداوند تکثیر خود است در ارتباط با خلقت حضرت حق اما تو ذهن من در رابطه با آیه 11 سوره شوری که می فرمایند "لیس کمثل شی ء" اصلا       نمی تونیم به این شکل مطرح بکنیم وقتی مخلوقات تکثیر شده ای از خود خداوند هستند با این آیه دچار تناقض میشیم مگر مثال دیگه ای از لحاظ فیزیکی بزنیم

ج- کثرت در وحدت ، عالم بالا کثرت در وحدت است همه چیز هست اما  دروحدت است عالم پایین وحدت در کثرت است                                                

                                             کثرت در وحدت

                                                               

                                            وحدت در کثرت

چندین صور ظاهرا روی نمود         چون در نگری نیست بجز یک

پایین وحدت در کثرت است بالا کثرت در وحدت است بالا همه چیز

                        ای نانموده رخ تو چه بسیار نموده ای

س- ببخشید آقای قمشه ای یک تعریفی داره میگه کلی هست که تقسیم بر جزء شده و ما موظفیم از اون جزء به کل برسم

ج- میشه دوباره همین دیگه اون جزء به کل میرسه میشه کثرت در وحدت دوباره اومده همون خودش شده وحدت در کثرت

هر کسی سخنی از سر سودا گفته است            زان روی که هست کس نمیداند که گفت

ما یک حقیقتی است بی نهایت ، ما یک واحد از اون بی نهایت ، می تونیم بگیم یک واحد از آن حقیقت را در حال بررسی و تحقیق هستیم و چیزی نمی دانیم

اینو یادداشت بفرمایید که یک واحد از حقیقت در حال بررسی و تحقیق است کسی ادعای دسترسی به        بی نهایت را نداره       

ما به آن مقصد عالی نتوانیم رسید      هم مگر پیش نهد لطف شما گاهی چند

اصلا وارد شدن به این بحث به این منزله نیست که همه چیز دانسته شده است داریم زور می زنیم که یک ذره از این مسئله را بریم جلو دو تا کار می تونیم بکنیم یا اینکارو کنیم یا اصلا وارد نشیم

س- من یک سوال دارم از قسمت تعالی تفاوت بین احد و واحد است واحد یکی است که دومی میتونه پشتش باشه یک آدم دو تا آدم ده تا آدم ولی احد یکی است که دومی نداره و پایان نا پذیر است یعنی در واقع کلید این داستان پایان ناپذیرش است که کثرت به وحدت میرسه اینو در آیه قل هو الله احد هست حالا سوال من ، ما قسمت تعالی را مطرح کردیم تعالی بودن با شدن است تعالی در واقع یک کیفیت است حالا در اونجایی که میگیم خلقت آدم بعد میرسیم به سند تعالی اینجا برام مشکل بوجود اومد چون این قسمت برمیگرده به شناساندن تعالی چرا؟ چون خداوند میگه که من مردمان را آفریدم که شناسانده بشم نه از عجز بلکه از این عظیم بودن که در دل خودش به ضد خودش هم داره و اسماء الحسنی را مطرح میکنه من فکر می کنم اینجا که شما نوشتید خلقت آدم برابر با یند تعالی است این سند یک مقداری خداوند را می بره زیر سوال ، شناساندن بذارین به نظر من درست است                 

ج- حالا اگر بذاریم شناسوندن باز یکی از دوستان

س- شناساندن از عچز نیست

ج- چرا اونم اگر قرار به این باشه ، شما حسابشو بکنید که ، توجه بفرمایید یک اصولی را اگر قرار باشه روی این بحث ها وارد بشیم یک اصولی را باید رعایت بکنیم ، رعایت این اصول اینه که داریم واژه زمینی بکار   می بریم  وقتی میگیم سند بند نکنیم که گفتیم سند اگر گفتیم شناسوندن بگیم شناسوندن یعنی الان می نویسم شناسوندن یکی از دوستان از در وارد بشه بحث قبل مونو گوش نداده باشه میگه شناسوندن برای چی؟ دوباره همن بحث پیش میاد ، ماداریم با واژه و مثال های زمینی یک مفاهیم خیلی عمیق را در بی نهایت می خوایم یک جوری بهش نزدیک بشیم اگر غیر از این باشه این بحث ها جز دردسر هیچ چیزی نداره و اصلا واردشون نشیم و بطور کلی ازش فاصله بگیریم بهتره چون خارج از اینجا انعکاس های ، چون همین طور که شما الان اینو فرمودین تازه شما تو جریان هستید تازه این توضیحات را دارید انقدر مفصل در اون قرار میگیرید وقتی که تعبیر این را دارید دیگه مسلما در بیرون ایجاد اشکالات خیلی بیشتری میکنه وحالا شاید ما در مجموع در کل این بحث ها ما یک تجدید نظری بکنیم چون بنظرم میاد که کار خیلی خیلی مشکل تر و پیچیده تر از اونی است که من تصور می کردم بشه راش بندازیم بنابراین اصولا ممکنه ما این بحث ها را یک مقداری محدودترش بکنیم فقط در این سطح و سطوح خاصی دنبالش کنیم چون احتمالا ایجاد اشکالات بسیار زیادی میکنه که من الان متوجه یکسری احتمال سوء تفاهم هایی الان من خودم شدم قبلا بهش زیاد توجه نکرده بودم ولی الان متوجه شدم که درواقع این میتونه ایجاد اشکال بکنه

س- من می خوام از کلام خود شما و کلام دکتر شریعتی استفاده بکنم درمورد همین مسئله بخشندگی منتها قبلش یک مقدمه بگم اصولا در بحث معرفتی انسان را در نظر میگیرم وقتی می بخشه خودش بیشتر بدست میاره چیزی را از دست نمیده چیزی کم نمیشه بلکه زیاد میشه و کلامی شما فرمودید در ترم های قبل فرمودید که خدا چه جوری به تعالی میرسه ، انسان های به تعالی رسیده میرن خدا را متعالی می کنن منظور اینکه خدا را انسانها متعالی می کنن و صحبتی که دکتر شریعتی می فرماین میگن انسانی که به تعالی و کمال میرسه میشه صفر می شینه جلوی خدا یعنی خدا بزرگتر میشه متعالی تر میشه پس در بحث معرفتی اصلا بحث کم شدن نیست

ج- حالا همون قانون و تجربه هومیوپاتی است دیگه دقیق تجربه زمینی این مسئله است خیلی ممنون

س- یک سوالی که برای من در دوره دو و شما را من خیلی اذیت کردم سر این مسئله ای که مثل این آقا    نمی دونستم که شما میگین ما از خداییم وخود خداییم یعنی خدا هستیم ولی خدا خودش سر جای خودش هست شما یک مثال خیلی زیبا برای من زدین اونو دلم نیامد نگم ، مثال زدین که وقتی یک منبع نور میذاریم زیر یک آبکش تو یک اتاق تاریک از سوراخ های اون آبکش تمام اون نور ساطع میشه ما اون نورهایی هستیم که ساطع شده در عین حالی که خود نوریم ولی خود منبع نور سر جاش مونده و کاش بجای اینکه ما تو کلمات گیر بکنیم این کلمات یعنی چی ، کلمه راول کنیم بچسبیم به اون منبع نور ، ما از اون نور ساطع شدیم حالا دیگه تو قید و بند آخ این کلمه یعنی این تو اینجا اینو گفتن ، آقا بچسبیم به خودش  

ج- خیلی ممنون

این ارتباط قبل را یکبار تکرار بکنیم تعمید روح ، خوب دوستانی که ارتباط را متوجه شدن دریافت داشتن ، دریافت های ویژه و خاص

یحیی برای اتصال از آب می گیرد مدد یعنی چیزی که برای شما اومد اینجا آقای محبوبی عینا الان این براشون اومد

یحیی برای اتصال از آب می گیرد مدد 

عیسی به یک آن اتصال بر یک جماعت میدهد

عیسی و یحیی را یک است مقصد

ولی در راه ها عیسی اشارت میکند یحیی به شکل و آب ها

یعنی الان خودمون هم چیکار داریم می کنیم ؟ از راهها و بحث های مختلف داریم نگاه می کنیم که هر کدوم از این کارها چطوری بوده خوب خیلی ممنون

همه را به خدا می سپاریم خدا نگه دار

                              

 

                                               

 

 
Facebook 'Like' Button
 
به سایت عرفان خوش آمدید
 
امیدوارم به عنوان عضو کوچک این راه بزرگ خدمتی هر چند ناچیز به انجام برسانم

یاوران پاک یاریم نمائید
 

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس


 
 
Today, there have been 11 visitors (43 hits) on this page!
This website was created for free with Own-Free-Website.com. Would you also like to have your own website?
Sign up for free