دوره 8 - جلسه 6
دوره 8- جلسه ششم ساعت اول      29/9/86

 

 

اندر دل من درون و بیرون همه اوست                  اندر تن من جان و رگ وخون همه اوست

اینجای چونه کفر وایمان گنجد                           بی چون باشد وجود من چون همه اوست

 

به نام خدای یکتا

 

عرض سلام دارم خدمت سروران عزیزم ، امروز در ادامه مباحث گذشته ضمن اینکه یکی دو تا ارتباط را ، ارتباط جدید خواهیم داشت ، در زنگ اول مون می خواهیم یک جمع بندی داشته باشیم از ارتباطاتی که تا اینجا داشتیم و برآوردی داشته باشیم خصوصا از سوالات دوستان در مورد مباحثی که تا اینجا دنبال کردیم

همون طوری که دوستان در خلال این چند جلسه متوجه شدند در این دوره راجع به فلسفه عملی ادیان البته بیشتر هم روی مسائل خودمون کار کردیم ، اون چیزهایی که باهاش کار داریم راجع به فلسفه عملی ادیان شروع کردیم که در واقع نشون بدیم که اونچه که انسان در خلال تاریخچه خودش از طریق ادیان گرفته در جهت رسیدن به ایمنی بالاتر حالا بحث هدایت و چیزهای دیگه هم که در سر جای خودش هست و به هر حال از زاویه ارتباطات به ادیان تونسته باشیم نگاهی انداخته باشیم ، خوب تا اینجا گر سوالاتی برای دوستان مطرح شده باشه می تونیم پاسخ بدیم یک جمع بندی داشته باشیم اصولا ببینیم که آیا ارتباطات به نتیجه ای رسیده ، مثمر ثمر بوده ، به هدف ما تونسته کمکی بکنه ، راهگشا بوده ؟

دوستانی که تونستن از ارتباطات بهره برداری بکنند؟ حالا در سایر دوستانی که اگر احتمالا مشکلی داشته باشن ببینیم که مسئله چی بوده و اگر سوالی هست

س- یک قدردانی کوچک از خانم کسایی زاده چون ما چند وقت پیش اصفهان با هم بودیم و ایشون انقدر آموخته ها رو انقدر قشنگ آموزش میدادن ، با چه آرامشی کلاس پر بدون تشعشع منفی و بدون تنش و انقدر کلاس ها را قشنگ اداره می کردن که آدم واقعا افتخار میکنه که اگر کسی بتونه آموخته های شما را اینجور آموزش بده

ج- بله به افتخارشون ، به به خانم کسایی زاده دستشون درد نکنه ، بسیار بسیار ممنون و متشکریم به هر صورت ما هم قدرادانی می کنیم سپاس فراوان دستتون درد نکنه ، خدا نگه دارتون باشه

س- اولا که این روز مبارک را و عید قربان را از طرف همه دوستان خدمت جنابعالی تبریک عرض می کنم و از زحمات بی نظیر شما قدردانی می کنم چون واقعا یک چیزهایی برای من پیش اومده این هفته بخصوص به یقین رسیدم که این ارتباطات عین یک فرشته نگهبان ما مراقبی داریم دقیقا فرق می کنیم با اونهایی که توی کلاس ها شرکت نکردن برای من یقین شده می خواستم باتمام وجود از جنابعالی تشکر کنم و طول عمر و موفقیت برای شما بخوام

ج- خیلی ممنون

ادامه س- واقعا استاد صحبتی که با هوشمندی کردم دقیقا چند ساعت بعد من جواب شنیدم خیلی به یقین رسیدم

ج- خدا را شکر به هر حالا ما در خلال دوره با آشنا شدن با ارتباطات نیاز داره که بعد از ما دیگه اینا رو ادامه بدیم روشون کار بکنیم چون ما اینجا چند دقیقه ارتباطی را برقرار می کنیم زمان مون هم بیشتر نیست نیاز داره که مورد پیگیری قرار بگیره و خلاصه کلام خود دوره دلیلی بر قضیه نیست بلکه حالا خیلی از دوستان در خلال دوره تست های لازم را انجام میدن به نتیجه میرسن یک عده ای ممکنه با خود دوره زمان کافی نبوده یک عده ای از دوستان هم ممکنه وارد انجام تجارب عملی موضوع نشن که توصیه من می کنم که به هر صورت اینکارو جزء برنامه شون بگذارند و در خلال یک فرصت مناسبی که حالا خیلی دور نباشد تست ها را انجام بدن تا بتونن با موضوعات همراه و به روز باشند

س- شما فرمودین که یک دو جلسه که درس فرمودین بعد عذر خواهی کردین درس را نیمه تمام گذاشتین و دارین فقط سوال جواب می کنین ممکنه برای من یکی هیچوقت نشه من این ترم را بیام تکرار کنم و بیشتر مشکلات و معضلات من داره تو این ترم استاد حل میشه ، با حلقه هایی که شما دارین میدین پس وقتی شما فاکتور می گیرین ببخشید از درس که بقیه نتونستن خودشونو برسونن مشکل من چه طوری باید حل بشه من چه گناهی دارم که اگر اومدم تا اینجا ، استاد تمام ارتباطات من این کلمه الحمدلله میامد و من نمیدونستم اصلا حفاظ دارم ندارم و وقتی اومد من تکرار می کردم ، من خواهش می کنم شما درس ترم 8 را برای ما بگین استاد چون ممکنه من دیگه نتونم

ج- ببینید خوب ما با همین نیت وارد قضیه شدیم ولی بعدش بیشتر ترجیح دادیم که خود ارتباطات باشه با ما حرف بزنه یعنی خود ارتباط در واقع معرف خودش باشه و خودش بگه که قرار است چی بشه ، در این خصوص البته توضیحاتی ما دادیم منتها خیلی مختصر ومفید شد یعنی بحث شعور و ضد شعور را جمعش کردیم بقیه بحث ها را هم همینطور برای اینکه یک خورده در برهه حساسی هستیم اگر که دقیقا حالا من این بیان الکنم نتونم اون مفاهیم را برسونم هزار جور مشکل و مسائل واینها پیش میاد اما اگر که یک مقداری با همدیگر از طریق ارتباطات خیلی از مسائل حل میشه همون طور که شما فرمودید تا اینجا حل شده بحث شعور و ضد شعور را من باز هم در واقع چیزهایی را که بخواد یک خورده تکمیلش بکنه ادامه میدیم منتها این مراتب یک بحث هایی می مونه که نمیدونم کی فرصتش بشه کی یعنی از نظر مناسب بودن زمان ، اینها همه مستند است چون ما که خودمون بهتر میدونیم نه می خوایم بدعتی بذاریم نه می خوایم حرفی در بیاریم واقعا دنبال هیچ مشکلی نیستیم دنبال هیچ دردسر سازی نیستیم اما خوب یک قضیه ای هست که ما یک آمیزه هایی         دانسته هایی در خلال سالیانی برای ما پیش آمده حالا یکدفعه بعضی از مطالب می تونه شوک ایجاد بکنه این شوک را میشه یکدفعه وارد کرد میشه یواش یواش وارد کرد ما خودمون هم نمیدونیم یعنی همین که داریم میریم ، خود را بگویدت که چون باید کرد ، چون نه تجربه داریم نه تجربه کردیم چون وقتی میگیم شوک خوب قبلا نبوده ما که نمیدونیم نه اطلاعی از تاریخچه مسائل داریم بنابراین اونچه که دستگیرمون میشه باید بعضی از مطالب را آروم آروم بهش نزدیک شد و واردش شد و خلاصه کلام تا حد امکان مطالب را می گیریم باید خیلی اولش را میگیم تا آخرشو بگیریم بخونیم دریافتش بکنیم حالا اگه اینجا کم و کسری بود تو سوال و جوابی بالاخره جاش بندازیم تا بالاخره ببینیم چی میشه این مسئله است ، یک دوره را هم نبستیمش که بتونیم همین قضایا را که 7-8 حلقه را توش در رابطه با جزئیاتش خیلی بیشتر میشه بتونیم تست بکنیم برامون یک نقطه قوتی بشه یک تکیه گاهی بشه که از حالا به بعد نحوه نگرش ما به یکسری مسائل تغییر بکنه و فکر می کنم که به هدف مون هم برسیم حالا در جمع بندی نهایی مشخص میشه

س- به نام یار که هر چه هست اوست و اینگونه شروع شد که شاهی است که ملک و رعیت فراوان دارد در سرزمینش همه چیز یافت می شود و من رعیتی بیش نیستم روزی فرزند شاه برای رفع عطش به سرچشمه ای رفت که ما برای شستن دست و صورت به آنجا رفته بودیم و شاهزاده عاشق ما شد با پافشاری شاهزاده ما را برای هم شیرینی خوردند و من نفهمیدم که خوشبختی من شروع شد یا بد اقبالی او ، اینکه طاقت دیدن تنظیم و تکریم را نداشتم و این بی تجربگی و خام بودنم را در کتاب ها هم راه حل مناسبی وجود نداشت ولی قبول کردیم که از هیچ شروع کنیم در اوج فقر عقلانی و ادراکی من و اوج تضاد و خود شیفتگی ها و خداوند عشق را به ما هدیه کرد در پی سه سال با شما همراهان که در مسیر درک عشق همراه بودیم درک کردیم که درگیری اصلی ما تضاد با خلق خداست یعنی تضاد با تجلیات او یعنی تضاد با او و کمال ما درک کردن و فهمیدن و آشتی با خلق است در صورتی که قانون سقف هرگز اجازه نخواهد داد دو نفر با هم زیر یک سقف زندگی آرامی داشته باشند ولی بنده می گویم تا زمانی که نتوانیم از این قانون راه گریزی پیدا کنیم همواره محکوم بوده وزیر هر سقفی تنها خواهیم ماند و شاید که نه حتما جواب الست بربکم ما از همین حالا پیداست و ادامه یار فرمود که باید با یار همراه باشی و باید هم قطب نباشیم چون دو قطب هم نام در فیزیک یک زندگی همدیگر را دفع می کنند حتی اگر با فشار جانبی به یکدیگر نزدیک شوند به محض برداشتن فشار هر کدام به طرفی پرتاب خواهند شد پس ما باید یاد بگیریم که همواره یار باشیم اگر چه شامل قانون سقف باشیم مقصد ما از کمال آدم شدن است ، بزرگی کردن است ، بزرگ شدن و بزرگی کردن که نه بلکه یاد گرفتن و راه و رسم بندگی است تا ما را به عقد شاهزاده در آورند و ملک و مملکتش را به ما بسپارند اصطلاحا ما کم نیاوریم گفتیم مقصد کمال آدم شدن است آدم بودن در ظاهر جسم نیست چون فردی نیست و باید سعی کنیم که جملگی ما در نهایت با وحدت با یکدیگر تندیس زیبایی از بشریت را که همان آدم یا آدمیت است بسازیم ، این ساختن امکان دارد بشرطی که بتوانیم جامعه را آماده کنیم چون این حرکت زیبا با هماهنگی جامعه ساخته می شود برای تشکیل چنین جامعه ای نیازمند به خانواده های خوشبخت هستیم چون ستون های این بنا خانواده ها هستند این    ستون ها به روی فونداسیون های محکم و قوی باید بنا شوند و ما آجرهای موجود در این فونداسیون هستیم یک آجر به تنهایی نمی تواند چنین عظمتی را تحمل کند ولی می توان با در کنار هم قرار گرفتن و همچنین چیدمانی صحیح و با ملات و خوشبختی این امر را ممکن ساخت با این آجرهای کوچک می توانیم بناهای ماندگار و بزرگی بسازیم همانطوری که بدنمان از سلول های کوچکی ساخته شده که با چیدمانی مناسب پیکره ما را بنا کردند ولی اگر ما نتوانیم اشکالات و ایرادات خودمان را پیدا و برطرف کنیم هرگز جایی در این پازل یا تندیس آدمی نخواهیم داشت و فرمود پیکره آدمی عمود بر ارض نیست یعنی شخصی نقش پا و دیگری نقش صورت را بازی نخواهد کرد بلکه هر فردی در هر کجا از ارض که باشد با قدم نهادن در راه تعالی و تکامل دارای تشعشعی خاص می گردد و می تواند گوشه یا بخشی از پیکره آدم را در ارض روشن سازد و فقط از جایگاه و منظر دوست است که نقش این تندیس زیبای آدم علیه السلام نمایانگر می گردد تا زمانی که بشر احساس خوشبختی نکند هرگز دارای چنین تشعشع خاصی نخواهد بود و به شما خواهم گفت خوشبختی یعنی چه ولی دوره هشتم با کلمه زیبای استنباط که همان درک شخصی است از آنچه که به او میرسد شروع شد یعنی قدرت ، قدرت کلام گوینده که حق مطلب را ادا کند یعنی قدرت گوش شنونده که کامل مطلب را آنگونه که عنوان می گردد درک کند و قدرت درک مخاطب که از مبحث اصلی دور نشده و همواره در مسیر باقی بماند و دیدیم که اگر نتوانیم درست گوش کنیم یا درست بنویسیم یا درست بگوییم هر جمله ای که نوشته گفته یا شنیده شود برای ما راه تازه ای باز خواهد کرد و ما را از مسیر اصلی منحرف کرده یا حداقل سرعت ما یا جمع را کم     می کند ، ما که بنا به گفته استاد در راه جمعی که با هم متحد می گردیم جملگی به یک هدف مشخص نشانه بگیریم می توانیم شاهد معجزاتی عظیم باشیم آیا وقت آن نرسیده که با یک استنباط جمعی مشترک دست پیدا کنیم والسلام

ج- خیلی ممنون ، سپاسگزار ، بله این احساس خوشبختی که شما فرمودین ، ما در چارچوب عرفان پی بردیم که تا انسان به فلسف خلقت پی نبره نمی تونه هدف خودشو در روی زمین پیدا بکنه و لذا دنبال اهداف انحرافی میره تا به اون چیزی که پیشنهاد ادیان هست که ما هم در واقع به نوعی دنبال کشف چکیده این قضایا هستیم تا نرسه بحث بقیه مسائلش را که می خواد منجر بشه به فلسفه خلقت تا وقتی که این مسئله حاصل نشه اجزایی از ماجرا کم است و اهداف انحرافی بسیار بسیار زیاد خودنمایی می کنن و بعد بحث مالک یوم الدین ، روزی که هر کسی با اون یافته خودش ، با اون چیزی که پیدا کرده با دین خودش و با مرام خودش مرامی که پیدا کرده می خواد بیاد بگه که از این فلسفه چه فهمیده ، این فلسفه خلقت را چگونه پیدا کرده و در این روز هست که صاحب روز دین ها ، روز مرام ها و روزی که هر کسی با یافته خودش اونجا حاضر میشه با مرام خودش و میگه که من اینو پیدا کردم و حالا با این چیزی که پیدا کردم تعبیر وتفسیر کردم و با چیزی که پیدا کردم در واقع تونستم تشخیص بدم کجا هستم در چه جایگاهی قرار دارم و در واقع اونه که میخواد تعیین بکنه که ما در بیهودگی بودیم یا نه پیدا کردیم به هر حالا چگونه استفاده کردیم و در روز ادیان روز دین ها روز مرام ها که او صاحبش هست در آن روز هست که اینها به معرض نمایش گذاشته میشه مثل یک بازار مکاره ای است که هر کسی محصول و مصنوع خودشو میاره در اون بازار مکاره عرضه میکنه ، شنبه بازار و چهارشنبه بازار هر کسی یک چیزی را میاره اونجا عرضه میکنه ما یک بازار مکاره هم هست که چه پیدا کردیم از مرام ؟

چون در واقع اون مرام و اون دین هست که میخواد بگه که ما چه کردیم و چه جور نگاه کردیم ، به این ماجرا به چه صورتی نگاه کردیم و خلاصه کلام همه اینها نیاز به تحقیقات و بررسی هایی داره که ما می خوایم به نوعی اونها را مورد تست و آزمایش قرار بدیم ، به نوعی بهش نزدیک بشیم و خوب حالا در زمانی می خوایم اینکارو انجام بدیم که با مسئله زدگی مواجه هستیم از یک سو ، از یک سوی دیگر با انحصار یعنی یک فقدان فضای مناظره ، فقدان فضایی که بتونیم بگیم تا نگیم نمی تونیم سوال مطرح بکنیم جواب بگیریم بایستی بتونیم بدون هیچ مشکلی سوال مونو مطرح بکنیم حرف مونو بزنیم بعد ببینیم که آیا هست یا نه ، یک بحث دیگه هم زدگی است زدگی که تا بخوای راجع به مذهب و دین صحبت کنی یک عده ای ممکنه یگن ای بابا ، مثلا دیگه فرض کن زمان دیگه زمان این حرف ها نیست ، در حالی که ما محققیم ، ما وقتی که یک چیزی را می خوایم شروع کنیم واردش بشیم بیطرفیم نه اینوریم نه اونوریم اصلا می خوایم بریم ببینیم هست یا نیست ، همیشه همینطور بوده دیگه مگه نه ؟ و اصل شاهد بودن جزء لاینفک همه کارهایی است که ما می خوایم انجام بدیم و در واقع اگه به دردمون خورد انتخاب کنیم اگه به دردمون نخورد انتخاب نکنیم و خلاصه کلام ما این دو تا مشکل را داریم ، این مشکل ممکنه از بیرون ممکنه از داخل و اصلا بطور کلی موضوع زدگی موضوعی است که یک سطح گسترده ای را داره ولی خوب ما از زاویه بحث عمل خواستیم که یکبار به این مسائل نگاه بکنیم

یک ارتباط برقرار بکنیم برای اینکه انشاءالله یک فضای خوبی بر اذهان مون حاکم بشه و در آستانه این عید سعید هم در واقع یک تیر و چند نشان و اون ارتباطی را که باهاش شروع کردیم که در واقع این مسئله نشان این نبوده که خدایا تو در آسمانی نشانه این بوده که رد کن بیاد ، این نشانه این بوده که بده بیاد و ما الان اینجا منتظریم که بده بیاد و یک جا هم این بود که بده تا ما هم ، این در اون ارتباط این بود ، اجازه بده تا ما کانال تو باشیم یعنی در اون ارتباطی که گرفتیم یعنی اجازه بده تا ما کانالی برای تو باشیم ، مجرایی برای تو باشیم ، ما رو به خدمت بگیر و این مسئله را داشته باش ، حالا ما هم اومدیم این توفیق نصیب مون شد که جاری کننده باشیم و بعد هم در واقع شاید به این زبان نگفتیم چون عرض کردم خدمتتون یک زبان هایی هست که خاص است اما اومدیم در قالب اینکه خیلی خوب بریم تستش کنیم یعنی ما بطور غیر مستقیم حرف ها را زدیم ممکنه یک کسی بیاد بگه آقا این از کجا پیدا شده از کی تا حالا تو می خوای کانال بشی ما با یک تصوراتی ممکنه روبرو بشیم ، مگه تو کی هستی مگه تو فلانی ، از این پیغام پسغام ها بیاد که انحصار است ، آقا اصلا شما کی هستین که اتصال میدین یعنی یک چیزی که ما به سادگی واردش شدیم و متوجه شدیم به همین سادگی است یک کسانی ممکنه در کار خدا هم بخل بورزند ، آقا ما اینکارو کردیم و احساس خوبی داریم و در واقع این احساس خوب به ما احساس نزدیکی با خدا هم داده این کجاش اشکال داره ؟ هر جایی به هر طریقی به هر شکلی ما احساس کنیم نزدیکتر شدیم مقبول است و همه ادیان هم اومدن یک جوری ما رو نزدیک مون بکنن ولی در واقع در کار خدا هم بخل و انحصار وجود داره و همون تفکر ابن ملجمی وجود داره که بنام حق در مقابل حق ، میگه نه به خدا نزدیک بشو ولی ، این ولی حالا چه ولی است یعنی هر جور که من میگم در حالی که همه این راهها به تعداد انسانهاست و خلافش را بیا بگو بنابراین اینها اصلا شیوه تفکری را من خدمتتون    می خوام بگم که ، یکجا هست که بحث اینه که ما فقط میخوایم بگیم یک جا بحث این هست که ما را کانال بکنن ما را یک جوری در این مجرا قرار بده از ما رد بشه به ما اجازه بده تا ما انعکاس دهنده اون رحمانیت باشیم ، ما را هم به بازی بگیرن ما را هم تو این ماجرا وارد بکنید حالا که ما خیلی زبان ساده داریم میگیم درست است جامه دران نیست ولی خیلی ساده داریم میگیم انقدر اشتیاق داریم که در واقع ما به شکلی در این مسیر قرار بگیریم ، تمام این ماجراهایی که تاریخ مختلف ادیان مختلف مرام مختلف اتفاق افتاده همشون      پیام های خاص و مشخصی دارن که ما می خواهیم به زبان ساده بدون دنگ و فنگ بدون تشریفت بریم داخلش تستش بکنیم تجربه اش بکنیم

خوب در آستانه این عید سعیدی هم بیایم یک بار دیگه اون دریافت را داشته باشیم و به امید خدا آغاز بکنیم ، خوب شروع می کنیم ، خیلی ممنون دوستانی که دریافت داشتن ؟

س- به سمت بالا حرکت می کرد وبعد از اینکه شما این حلقه را دادید تجربه کردم که هدایت شدن برای این قضیه چه مفهومی داره ، من اون موقع میدیدم توی جمع نشستم یکدفعه متوجه می شدم این دستهای من رفته بالا هر دو تاش و میاوردن پایین و دوباره بعد از یک مدتی و از اون به بعد بود که بهبودی بعد از یک مدتی حاصل شد و وابستگی به اون داروهایی که داده بودن کم کم قطع شد و از بین رفت منتها مفهوم اینو من درک نمی کردم که چرا این اتفاق میفته دستها چرا میره بالا ، بعد از اینکه این حلقه را حضرتعالی به ما معرفی فرمودید تازه من متوجه شدم که هدف چی بود

ج- بله یکی از مسائلی که در این رابطه هست اینه که انسان اینو ابداع نکرده از همون ابتدا هدایت شده یعنی از همون ابتدا چند تا مثلا سجده رفتن هدایت بوده و این ارتباط هدایت بود تمام اینها در واقع به دنبال موضوع هدایت رخ داده و در اون قرار بود که اتفاقی بیفته منتها به تدریج بعدا دیگه به یک شکل هایی به دست فراموشی سپرده شده ، دوستانی که تو بحث سجده ارتباطاتش را دریافت کردن دستشونو بلند کنن؟ دوستانی که از اون بخش دریافت هایی داشتن ؟ یکی از دوستان میتونه این ارتباط سجده را تعریف کنه

س- اگر اجازه بدین من تجربه مو بگم ، شما اون شبی که ارتباط اولیه را به ما دادین اقامه را من سجده را اون شب گرفتم وقتی که نماز را خوندم تا نیمه های نماز دنبال این بودم که چه اتفاقی میخواد بیفته بعد دیدم هیچ اتفاقی نیفتاد رها کردم بعد در سجده رکعت آخر وقتی که به سجده رفتم دیگه نتونستم بلند بشم اونقدر سبحان الله را تکرار کردم البته در حالت عادی من دو دقیقه هم نمی تونم تو سجده بمونم نفسم می گیره ولی اون روز فکر می کنم من یک نیم ساعتی تو سجده بودم اول تکرار سبحان الله بود سبحان ربی الاعلی و بحمده بود دفعات خیلی زیاد بعد از اون این وجودی شد یعنی کلام نبود وجودی بود بعد هم محو شدن کامل بود من هم غوطه ور بودم هم نبودم انگار با خاک یکسان بودم

ج- چند نفر این موضوع را دریافت کردن ؟ این محو شدن را ، ما می خوایم چند تا مفهوم را سریع روشن کنیم نمی خوایم رو بحث گزارشات چیز کنیم یعنی فقط می خوایم بدونیم چه کردیم قصدم اصلا گزارشات نیست در واقع بحث هدایت رو چیزها و اون که نگه مون دارن یادتون باشه رو بحث پرستش ، یادتون هست گفتیم پرستش از اون وری است در واقع این موضوع باید هدایتی روش قرار بگیره ، اینجا معلوم میشه که در واقع یک قضیه دیگه ای رو این ماجرا حکمفرماست و هستش و به دنبال اون یک اتفاقی که میفته نهادینه شدن است حالا هر بار یک جیزی میخواد نهادینه بشه یکبار محو شدن و اصلا این قضیه میخواد اینو نهادینه بکنه یکبار میخواد مسائل مفاهیم معرفت ها حالا هر بار یک ماجراست به این صورت ما خودمونو در معرض نهادینه شدن قرار دادیم و این چیزهایی را که در ادیان پیشنهاد شده برای این هست که مهر تثبیت بخوره و به دنبال مهر تثبیت این مسائل بیاد و نهادینه بشه یعنی فلسفه عملی در این خصوص است ، حالا یک بعدی داره بعد معرفتی است یک بعدی که این قضایا میاد انجام میشه در واقع هر بار یک چیزی نهادینه میشه و این نهادینه شدن ها هم خوب خیلی چیزها هست که باید صورت بگیره در واقع این تداوم باعث میشه که این قضیه تحقق پیدا بکنه

س- ضمن تشکر از استاد عزیزم به لطف خداوند و شعور الهی که اتصال ها و ارتباط ها اهداء شده به ما استاد دقیقا این جریان برای من پیش اومده فقط سوالی که من دارم از زمانی که در واقع به نماز وایمیسیم دستهای من اصلا در اختیار من نیست و به شکل های مختلف که فقط ستایش است ، سوال اینه که من به تنهایی تو خونه می تونم به نماز اقامه وایسم صلواتم را بجا بیارم ولی در مورد بچه هام نمی دونستم وقتی بیان و منو تو اون شرایط ببینن چه احساسی براشون پیش میاد ولی خوشبختانه اونا اون درک را داشتن با توجه به صحبت هایی که بین خودمون رد و بدل میشد ولی در جمع دیگری من نمی تونم حضور داشته باشم چون نمیدونم دیدگاهها چه جوریه ، البته فکر می کنم اشاءالله به اون بلوغ فکری رسیده باشیم خودم برام مسئله ای نیست نمیدونم عکس العمل ها چگونه خواهد بود

ج- بحث یک موقع است که اگر ما وایسیم تو یک جمعی باید مراقب باشیم که نریم توی اتصال اگر بریم ممکنه قبله و جهت و همه چی کیدفعه از دست بره چند نفر این تجربه را دارن ، من همون صحبت را کردم که باعث سوءتفاهم کوچک شده بود که مگه قرارداد داریم یعنی اگر ولش کنی که بره تو اتصال معلوم نیست که از کجا در میاد

س- آقای طاهری من این اتصالاتی که از اول این دوره قرار بود داشته باشیم از اول یک مقداری باهاش تضاد داشتم بعد یک جایی خواستم تجربه اش کنم ببینم که اصلا چی هست ؟ حالا من نمی دونم قراردادی هست بابت این دریافتی که باید باشه باید حتما تو یک مسیر خاصی باید باشه این دریافت یا هر حسی که به خودمون بده این کافیه این خودش یک سوال است برای من ، محو شدن تسلیم شدن میشه چیز دیگری غیر از اینها باشه

ج- یک حسی است که حس معنوی است دیگه بعد چیز دیگری آخه چی

س- نمیدونم دریافت هایی که تو اتصال قراره براش پیش بیاد

ج- به هر حالا این مسئله حادث بشه یا نشه

س- البته من گرفتم اتصالات را می خوام بدونم اون حالتی که به من دست داد درسته یا هر حالتی که دست بده درسته

ج- ما آخه نمیدونیم چه حالتی برا ی شما پیش اومده

س- مثلا من زمانی که توی اون حرکت اول که بود دوستی که گفتن در سجده سبحان الله ربی الاعلی و بحمده اینها را من نگفتم یعنی من در سکوت این اتصالات را گرفتم ، من رو به قبله مشخص نگرفتم هر جایی که بود این حالت بود و خیلی جالب بود با اینکه اصلا نمی دونستم چی می خوام چرا دارم اینکارو می کنم خیلی حالت ها بحث محو شدن که گفتین یعنی زمان را از دست دادم در جایی که می  تونم در رکوع و سجده خیلی بمونم سرم گیج می رفت پام درد میگرفت اوایلش ولی بعدش انقدر طولانی شد این موندن من تو اون حالت ها و حس دیگرش که خیلی برام جالب بود اولش من دنبال یک جایی می گشتم که بتونم این ارتباطات را بگیرم یعنی به دور از همه آدم ها ولی به جایی رسیدم که برام مهم نبود که کی می خواد نگاه کنه و چقدر سوال برانگیز بود این حرکاتی را که من انجام میدادم ولی به هر حال خیلی دریافت های جالبی بود ، استاد با اینکه من با صحبت های شما تضاد داشتم ولی همون هایی که گفتین

ج- دقیقا همون چیزی که می خواستیم در این مورد ایشون هست و گفتیم اصلا فیگور شو شما در بیارین بعضی موقع ها ، بعضی از افراد ممکنه تصور بکنن که ما یک پیش ذهنیتی داریم مثلا یک کسی سال ها داره در نماز است حال وایساده یکدفعه یک احساسی بهش دست میده ولی اتفاقا ما کسانی را می خواستیم که انجام ندادن ما از خانم رحیمی یک گزارش قشنگ داشتیم خانم عذی خانم کیومرثی هم بله اتفاقا ما برای تست مون دنبال کسانی می گشتیم که اصلا تو این وادی نبودن و می خواستیم افرادی باشن که فیگور این ماجرا را بگیرن ببینیم که چه نتیجه ای می گیرن چون در مورد بقیه ممکنه افراد فکر کنن چون اینا بودن زمینه شده اینجا بهشون کمک شده یعنی اینا زمینه داشتن ولی در مورد اونا که زمینه نداشتن گزارشات معتبرتر است یعنی بیشتر می تونیم استناد کنیم و منظور و نظر ما هم همین بود حالا بگذریم که ممکنه بعضی از دوستان هم ما رو مورد عتاب قرار دادن حتی شاید اینکه وارد بحث عملی چیز شدیم شاید قهر هم کرده باشن ناگفته نماند ولی مسئله ای نیست چون ما دیگه داریم اینجا به وضوح مسئله مونو میگیم منظور مونو میگیم ما شاهدیم ما محققیم از هر چیزی که تحقیق به ما جواب بده ابایی نداریم نه اینکارو می کنیم کسی خوشش بیاد نه اینکارو می کنیم کسی بدش بیاد ما هیچ منظوری نداریم در واقع ما نه مرغان هوا نه خانگی دانه ما دانه بی دانگی  بنابراین یک کاری می کنیم یک تحقیقی می کنیم نتیجه اش هر چی بود بکار می بریم طبیعتا بعضی ها خوششون میاد بعضی ها بدشون میاد

س- استاد میشه یک گزارشی را بدم برای نماز

ج- اگر کمک بکنه قطعا

س- انشاءالله که خودمم یاد بگیرم ببینم درست بوده یا نه ؛ من خودم نمازهایی که میامد می خوندم دو رکعتی و سه رکعتی بود ولی جدیدا شده یک رکعت

ج- به نیم رکعت نرسه خوبه

ادامه حالا ترتیب هم برای قنوت را وایمیسادیم قنوت میامد الان تو اون یک رکعت شاید در نشسته و تشهد اینکارو انجام بدم یعنی اون ترتیبی که ما فکر می کنیم که مثلا باید حتما در رکعت دوم باشه اینو نداشته بعد در خود قنوت برای من آینه اومد در واقع اون چیزی را عکس روی خودت را در این آینه ببین در سجده این اومد که بجز محو شدن که ما هم داشیتم یک مدتی انگار اصلا اینجا نبودیم در تایید حرف دوستمون و میامد که ببین که خاک چگونه به سجده افتاده است  و اینکه پیمان گرفتن بود ایاک نعبد و ایاک نستعین بود و سبحان الله میامد و اینکه در واقع اون تکبیر و الله اکبری که ما می گفتیم یعنی هر بار که ما این کارها را که انجام میدیم یکبار این الله اکبر را که میگیم در واقع داریم تایید می کنیم چیزی ر که پیمانی را که انجام میدیم و این لااله الا الله درونی و بیرونی وحدت درون و بیرون در تشهد که نشسته بودم در سجده باز اومد

ج- اینجا وقتی که بحث اون الله اکبر گفته میشه غیر از اون مسائلی که با هم صحبت کردیم هر بار در جهت ، چطوری من بگم مسئله تکرار فیزیک نیست تکرار فیزیکی اصلا مدتهاست که ما نداریم هر بار مسئله ای است ه می خواد یک چیزی را نهادینه بکنه و به باطنی بره از یک زاویه هم بره نه اینکه ما یکبار که خدا بزرگ است نه چیز دیگری اما اینا در یک جایی نهادینه میشه و جزء نهاد میشه یکبار می بینید که یک زاویه دیگری داخل اون هستیم یعنی همه این ماجراها برای رفتن به داخلش است اصلا مسئله زبان و مسئله بیان و تکرار نیست مسئله اینه که یکدفعه دری باز بشه بریم داخل اون در ، وقتی داخل اون در است ممکنه جهتت عوض بشه ممکنه هزار چون بی وطنی است قبله گه     شش جهت است این  وطن    قبله در آن یکی مجوی  ، و همه جهت قبله اوست اما با قرارداد با حکم یکطرف ، از یک طرف شروع میشه اما انتهاش به چی ختم میشه ، با یکی شروع میشه با یک طرف با یک سمت ولی در انتها دیگه معلوم نیست چه جوری میشه بنابراین من یک اشاره داشتم به دو نوع قضیه ، یک نوع قضیه ای است که حواست به خودته داری فیگور میای حواست به خودته چون اگه حواست از خودت بره یکدفعه میری اصلا نمیدونی کجایی همونی که شما تجربه کردید یکبار بحث مقیم شدن است یکبار بحث خوندن است ، مقیم شدی دیگه نمیدونی که صاحبخانه ، صاحب کوی چه جوری می خواد ازت پذیرایی کنه ، به کدام جهت می خواد بچرخونتت ، می خواد خمت کنه راستت کنه ، صافت کنه چیکار   می خواد بکنه این وسط دیگه معلوم و مشخص نیست پس از یک جایی شروع میشه ولی خاتمه اش چیزی به اون صورت درش نیست

س- استاد ببخشید من یک سوالی دیگه بگم راجع به این سوره حمد که می خونم خودم دولا میشم یعنی به حالت تعظیم تا پایین هر بار اینجوری میشه جدیدا حالا این ما هستیم که داریم تعظیم می کنیم یا کل هستی هست که داره اینکارو انجام میده

ج- هدایت می شدید دست شما نبوده ، حالا در مورد این رکوع من ببینم که این دوستان دیگه

س- تو ارتباط اقامه به من می گفتن که نماز برایت می خوانیم نماز برایت خوانده می شود  من زبانم خاموش است و من هیچی نمی گفتم اونها می خوندن یعنی اصلا من فهمیدم که قرار نیست ما زبانی چیزی را بگیم قرار است اونها برای ما بگن تو ارتباط شکر که من دستم اون بالا بود از اون اولی که شما اینجا ارتباط دادید تمام اسماءالله توی درونم خونده میشد ، که من حفظ شدم و توی قنوت هم همینطور و تو ارتباط هم فازی با زمان که بودم یک متنی برام آگاهی اومد من انقدر منقلب شده بودم به من گفت حالا سجده شکر کن و تکرار        می کردن این سجده ، سجده شکر است و من فهمیدم اون ارتباطی که شما به ما دادین احتما داره حالا نمیدونم سجده شکر باید باشه

ج- حالا در مورد ارتباط شکر چون مثلا الحمدلله یک بار بحث ماجرای شعور و ضد شعور یک ماجرایی داره ، دوستانی که تا اینجا تجربه شکر وجودی را داشتن ؟ این از ابتدا ما واردش شدیم یک ارتباط دیگه ای که داریم حالا اینا رو رسما آغاز می کنیم دوستانی که درک حضور را تا اینجا تجربه کردن ؟ اینا رو بدون اینکه تعریف کرده باشیم از همون دروه یک است افرادی که میان اصلا تو این حوزه قرار می گیرن حوزه حضور بعد اینا رو ما در اون وارد میشیم قرار می گیرم ، بحث در هر وضعیتی یک چیز غالب هست مثل اون محو شدن ، یکسری چیزهایی است که فرعی است چیزهای زیادی ممکنه پیش بیاد و حالا اینا رو هم که صحبت می کنیم در این ماجرا اونا رو هم توش قرار می گیریم

س- من تو سجده شکر رفتم دیدم پخش شدم بند بند وجودم پخش شدم

ج- یک محو شدن داریم اونجا اتفاق میفته ، این محوی است که بعد یکدفعه می بینیم که ما متعلق به همه هستی هستیم ، همه ذرات وجودمون در هستی ادغام شد و حالا بعد از این تجربه محو شدن چیزهای دیگه پشت سرش میاد ممکنه اینجوری احساس کنیم ، ممکنه تن واحده را احساس کنیم چون تا محو نشیم اون ماجرا که قبلا هم صحبت کردیم حالا دیگه می خوام تکرار مکررات باشه وقتی محو شدیم متعلق به همه هستی هستیم و اونجاست که تن واحده هستی را به درکش نائل میشیم می تونیم اونجا در این سجده محو شدن پیش بیاد و بعد از اون درک تن واحده هستی به دنبال اون اتفاق بیفته ، یکتایی یعنی تا این اتفاق نیفتاده ، تا من منم ، هستی هم هستی است وقتی که از این من خلاص میشه اونوقت متعلق به همه هستی میشه

س- استاد توی این ارتباط مه یا بخار این میامد که این نور ، نور هدایت است خودم پر از نور شده بودم و اون بخار و مه همه چیز نور شده بود وهمه چیز در اطراف من تغییر می کرد اونچه که من با چشم باز دیده بودم دیگه به اون شکل نبود و میگفت نور بشو نور بشو یار بشو یار بشو دوست بشو دوست بشو و در ارتباط تعمید روح می گفت که عیسی بود که روح القدس شد وروح القدس بود که عیسی شد ، عیسی تعمید به جان داد او کلمه بود و کلمه جسم پوشید و در میان ما ظاهر شد ، عیسی مدد گوی تو ، عیسی مدد گویم تو را ، عیسی مدد گوید توام ، عیسی مدد گوید تو را و این همش تکرار میشد و یکی ارتباط دست بر زانو میاد قوه الا بالله و دوباره تکمیل میشد لا حول و لا قوه الا بالله که معنی اینو نمیدونستم بعد من تو ارتباط گفتم من عربیم خوب نیست بعد اونا خودشون معنی شو میگن یعنی لطف میشه و معنیش هم میاد ، در قعر توام در قعر همیم ، دریای دلم دریای دلیم ، در حال توام در حال همیم ، در فکر توام در فکر همیم ، در جای توام در جای همیم

ج- خیلی ممنون حالا اینم در ادامه صحبت ها افرادی که نه سابقه دارن نه زبان عربی و نه مطالعه قرآنی ، این استنادات برای ما خیلی محکم تر است تا کسانی که حالا سابقه ای دارند خوب میگیم اینا بلد بودند ولی کسانیکه حتی معنی لاحول و لاقوه الا بالله را نمی دونن و در واقع در این حد و خلاصه کلام خیلی از معانی هم میاد من خودم " نعم المولی و نعم الوکیل" را نمی دونستم چیه ؟ و اولین باری که با این بر خورد کردم معنیش هم در واقع باهاش همراه بود بهترین دوستت منم بهترین یارت منم و همه این چیزها را در حاشیه اش میومد اینها در واقع نشون میده بعضی از دوستان فکر می کنن باید زمینه داشته باشند اتفاقا وقتی زمینه نیست ولی ما تسلیم شدیم اینجا ، اتفاقا نتیجه بسیار بسیار جالب تر هست ، حالا من نمیگم دوستانی که سال ها زحمت کشیدن اونها ممکنه یک شکی براشون پیش بیاد اونها در معرض یک شکی هستن که ما می دونستیم یک چیزهایی را می دونستیم اما دیگه این استنادات برای اون دوستانمون هم هست که اطلاعات داشتن که نه به اطلاعات ما نیست ارتباطی به اطلاعات ما نداره واینها که اومده در واقع انسان شمول است وهمه انسانها    می تونن از این مسئله استفاده بکنن و خیلی از اینها همون طور که الان صحبت کردیم اصلا انسان نمی دونسته چرا دستشو برده رو هوا ، دستشو بردن نشونش دادن یادش دادن

س- من موردم متفاوت است و خیلی تعجب می کنم از خودم ، تمام نکاتی که شما می فرمایید طی مدتی که آمدیم چیزهایی که تجربه کردن دوستان یا خودم هیچ شکی ندارم یعنی یقین کامل است منتها الان حالتی شدم که بی خیالی زدم یعنی تمام ارتباط ها با توجه به اهمیت و ارزش و احترامی که برای شما قائلم اصلا دوست ندارم که بگیرم و نه از روی شک و بی خیالی باشه یعنی اصلا پیش خودم فکر می کنم که رشد من به گرفتن این حلقه هاست ؟ آیا اینها فقط می تونن به من کمک بکنن؟ و بذار یک زمانی بذارم کنار همه را

ج- این استدلالی است که مال شما نیست

س- همین می خوام ببینم منفی است

ج- الان این مسئله را برای دو سه نفر داریم که حالا یعنی رشد ما به حلقه ارتباط داره ؟ خوب به حلقه نه ، حلقه را میذاریم کنار ، بفرمایین رشد ما به چی بستگی داره ما دنبال شما میایم هر چه شما فرمودین ما گوش میدیم من قول شرف میدم که شما بگین هر چه گفتین من گوش میدم ، تا اطلاع ثانوی ببینید آدم یک جایی داره سقوط میکنه هر چیزی را چنگ میندازه ، تا یک چیز مطمئن تری را پیدا نکنه که اینو ول نمیکنه که ، وقتی دستش به یک جای مطمئنی بند شد این خار و خاشاک را ول میکنه بعد اونجا مطمئن تر را مثلا یک تنه درخت را که دید دیگه دستشو گرفت اونو ولش می کنه ما تا اطلاع ثانوی من حتی خودمو میگم ، تا اطلاع ثانوی ما مفهوم اینکه اینجا رحمن و رحیم ، الرحمن الرحیم ، مالک یوم الدین اینی که تسهیلات داده این همون است صاحب روز مرام ها هم هست

س- به توجه به همه اینها یی که شما می فرمایید هم من نمیدونم چرا اینطوریه

ج- برای اینی که خیلی قشنگ یک فکر کوناه نیم خطی ما فکر می کنیم شبکه مفنی حالا با چه چیزی به ما حمله میکنه یک فکر می کاره که نه کمال ما به حلقه نیاز نداره ما اگر بخوایم به کمال بریم حلقه هم نباشه میشه خیلی خوب قبول چگونه چگونه ، من خود مو میگم قبلا هم دورانی را سپری کردیم که یک بخشی از عمرمون اونور بوده یک بخشی از عمرمون اینور بوده اونور هم ما سپری کردیم خوب حلقه نبود  نمی تونم بگم که خار است خاشاک است یا تنه درخت است یا عروه الوثقی است هر چه هست ما نمیدونیم چیه ؟ فعلا داریم شما یک چیز محکم تر به من نشون بدین به من بگو آقا اینه من اینو می گیرم اینو ولش می کنم و هیچ تعصبی هم نداریم بنابراین اون که این فکر را میذاره باید بگه که خوب این هیچی بالاخره هر جور بخوایم صحبت کنیم باید یک مشی راهی بای باشه

س- یعنی در مقابل این فکر باید مقابله کرد

ج- بله مسئله نداره دستپاچه نمیشیم می شینیم میگیم خوب یاالله چه راهی ، حلقه را اصلا گذاشتیم کنار ، حلقه را ما اصلا گذاشتیم کنار با حلقه اصلا خداحافظی کردیم خوب حالا چه بکنیم ، فرض کنین از الان هیچ     حلقه ای نیست ما می خواهیم شروع بکنیم همه اینهایی که تجربه کردیم میگیم آقا تجربه کردیم میذاریم کنار ، حالا چکار بکنیم ، آیا بجز اینه که دوباره باید بیایم ارتباط جزء با کل ، غیر از اینه که باید فلسف خلقت مونو دنبال کنیم اصلا همینه نمیدونم ، به هر حال بایستی دنبال بکنیم قضیه را به یک نتیجه برسیم که آخر دفعه یا به ما نشون بده که حلقه هیچ ، بحث اونچه را که ما در قبال بحث رحمان آوردیم همه اینهایی که داریم می کنیم به نظر ما ، با دریافت ما بحث رحمان بود که تسهیلات به ما داد ، تسهیلات را گذاشته بگیم این نه اون یا اصلا هر فکر دیگه هر چیز دیگه

س- اینا نیست هیچ شکی هم نیست یعنی پوچی است یک جور موندن است بعد رد کردن اینا نیست اون شکر هست یادآوری تمام مراحلی که گذشته هست هم خودم دوستانم اطرافیانم یعنی هیچ جای شک و شبهه نیست اینجا حتی همون جور شور و اشتیاق و شکر گذاری و تمام مسائل هست ولی این بی تفاوتی هم هست

ج- ما باید حواسمون جمع باشه مبنی بر اینکه یک فکر یک خطی میتونه علف هرزی بشه که یکدفعه مزرعه را بگیره یک فکر است یک خط است بدون حلقه هم می شود

س- استاد دقیقا من تو دوره هشتم من در تضاد شدیدی بودم یعنی اون آدم افتاده حال و با گذشت و به ظاهر مهربان که احساس می کردم خیلی آدم مهربونی هستم همه اینها بهم ریخته بود تو دوره 8 شدیدا در تضاد بودم و وحشتناک و فقط هم با عزیزان و نزدیکان خودم یعنی با خواهر و برادر و همیشه هم می گفتم به خاطر یعنی اون موقع که بینشم غیر از حالا بود می گفتم خدایا به خاطر تو و خیلی خدماتی شده بود براشون و شرایطی پیش اومده که همشون هم خیلی ازم فاصله گرفتن ولی من دوستشون داشتم ولی اصلا من در رهایی عالی بسر می بردم تا دوره 8  انقدر احساس آرامش و زیبایی و خوشبختی را حس می کردم همیشه انگار پرواز می کردم که راه می رفتم تا دوره 8 همه چیز بهم ریخت دوباره چراها اومد رو و منو شدیدا درگیر کرد تا دو هتفه پیش دیگه به اون حالت سر رسیده بودم از خدا خواستم اگر من تجلی تو هستم که هستم ایمان دارم به این قضیه و تو متعالی هستی بخشندگیت را بهم بده من می خوام بخشش را و اون ظرفیت را بهم بدی و این اتفاق استاد افتاد سه روز است از شنبه این اتفاق افتاده و دوباره اون احساس آرامش و خوشحالی را

ج- ما جلسه قبل اگر خاطرتون باشه راجع به اینکه دوره 8 بیرون ریزی نداره

س- استاد اونایی که تضاد هاشون ریخته بیرون

ج- نه نه اجازه بدین این بیرون ریزی نیست مثل دروه دفاعی مثل دروه 5 تیک های شخصیتی ، اما راجع به حمله شبکه منفی صحبت شد ، من گفتم حمله شبکه منفی بیرونی نیست درونی است ، بحث درون است من   می خواستم بعدا آمار بگیریم ، بعدا صداش در بیاد بیرون در واقع ما هنوز خیلی ها فکر می کنن که شبکه منفی را شناختن ، به خودشون هم ممکنه مغرور که ما اصلا تکون نمی خوریم حالا ما داریم میریم تازه به جمع وحدت برسیم وحدت اضداد برسیم  ، کفر و دین در بر عشاق نکوکار یکی است ، تازه داریم به اونجا می رسیم اما الان باید بدونیم که بحث این تثبیت شدن درون ما تا اتفاق نیفته اون وحدت نمیشه هنوز ما متزلزلیم هنوز یک فکر می تونه ، بنابراین الان نمی تونیم به اون وحدت اضداد برسیم زمانی اون تحقق پیدا میکنه ، خاطرتون هست گفتیم به یک نقطه می رسیم یک نقطه میرسه ، این یادتون هست که گفتیم میاد جلو میاد جلو میشه یک نقطه ما دنبال یک نقطه ایم آن نقطه خاموشی در حرف نمی گنجد ، ما دنبال همون یک نقطه ایم اما الان باید تثبیت بشه ما خیلی از مسائل را گذاشتیم در جریان عمل ، من اگر یک فکری بیاد که حلقه می خواد چیکار؟ بعد من بگم خوب آره حلقه می خواد چیکار؟ بعد ببخشید خانم احمدی یک وقت چیز نشه من خودمو میگم اصلا ، به این سادگی میدان را برم کنار و میدان خالی بکنم در واقع بحث نهادینه بودن قضیه هنوز کار داره این بحث شبکه منفی بیشتر از اونی که ما توجه مون به بیرون جلب باشه به درون باید باشه از کدوم زاویه حمله داره میشه ، این دوره ما در معرض آگاهی هستیم در معرض حمله شبکه منفی هستیم اتفاقی که افتاده مثلا آگاهی اومده که اصلا تویی تو اصلا خود روح القدسی حالا بیا درستش کن و فقط تویی که روح  القدس ، اصلا انقدر گول خوردن این مسئله انقدر واضح است که گفت فقط تویی یعنی همه چی باطل است روح القدس انسان شمول است فقط تو و فقط من و فقط خدا به تو نظر کرده ، این فریب را ما 8 دوره داریم با هم حرف می زنیم چطوری ما باید به این سادگی فریب بخوریم چگونه به این سادگی ما باید فریب بخوریم اومد گفت فقط تویی این فقط بدونین که کار خراب است روح القدس ما همه است روح القدس انحصاری نیست که بنابراین ، این همون ماجرایی است که گفتیم حرفش هم نزدیم نمی زنیم تا یک جایی که بگیم ایناهاش و این ماجارهاست بدونین ما دروغ نگفتیم به شما بحث اینه که ما همش داریم بیرون نگاه می کنیم دشمن از کجا میاد در حالی که داره از تو کارشو انجام میده وخیلی ماجراهای دیگه که من نمیدونم باید اصلا از کجاش شروع بکنیم ولی از یک جایی باید این مسئله دهن باز کنه ، الان این دوره 8 به خودی خود دوره شیرینی است ، دوره ارتباطات شیرین و اگر شبکه منفی بگذارد که این شیرینی به کام ما بره و در واقع تا میاد یک اتفاقی بیفته اون از یک جایی وارد شده از یک نقطه ضعفی از یک مسئله ای خوب حالا که چی ، حالا اصال به کمال رسیدی که چی ؟ حالا حالا حالا ، یک خط میذاره اینجا همون یک خط علف هرز است شب می خوابیم صبح بلند میشیم      می بینیم علف هرز مزرعه را پر کرده اصلا اون ماجرای اصلی دیده نمیشه هر چی دیده میشه علف هرز است خوب این قانونش است ، یادتونه قانون علف هرز را با هم بررسی کردیم این قانونش است قانون علف هرز است به محض اینکه غفلت بکنی ، علف هرز به این علت وجود داره که باغبان مزرعه دار نتونه راحت بره بگیره بخوابه همش باید چشمش به مزرعه باشه نمیتونه بگه خوب من شخم زدم کود دادم بذر دادم حالا بیام محصول مو جمع و جور میکنم و میرم ، بله من که ارتباط گرفتم آمدم فلان کردم حالا دیگه خیال راحت ، دوره 8 حالا میگم برای دوره 9 هر چه میریم بالاتر شیرین تر است اما شبکه منفی هم هشنگ تر ، هوشمندانه تر ، دوره یک یک طور هوشمندی منفی عمل میکنه سطح پایین تر عمل می کنه دوره 8 هوشمندی منفی یک جور دیگه عمل میکنه هوشمندانه ، این سطح هوشمندی چه مثبت چه منفی ، مثلا شبکه مثبت در دوره یک هر کسی هر کاری بکنه اونو بعنوان نظر قبول میکنه ولی مثلا در دوره 8 قبول نمیکنه انتظار داره عینا شبکه منفی هم معادل است حمله در دوره یک خیلی ابتدایی است حمله در دوره 8 خیلی ظریف است اما ساده است اگر ما اون اصول را بدونیم قشنگ می تونیم بریم تو دل خود شبکه منفی ، اون موقع است

س- قدرتمند از

ج- خب بله شما فرض کنید تو کلاس ابتدایی معلم از بچه می پرسه 2 تا سه تا میشه چند تا ؟ بچه میگه 6 تا ، میگه آفرین آفرین اصلا این نابغه است اما وقتی بیاد بالاتر اون وقت باید بره مسئله حل بکنه باید بره معادله نمیدونم کی را حل بکنه دیگه این نیست که ، رشد یعنی این دیگه ، خوب اون بچه هم تا 2 تا 3 تا را گفته 6 تا پدر صاحب بچه در اومده تا گفته دودوتا ، اونم که میره تو معادله فلان بهمان اونم همینطور این رشد است دیگه شبکه منفی هم این رشد را برای ما ، آتش است دیگه عامل رشد است این را برای ما فراهم میکنه معلم رفته فکر کرده یک مسئله برای ما چی بیاره که شما نتونید جواب بدین غرضی هم با شما نداره ولی می خواد ببینه که شما را چگونه بچلونه

چون این بحث ، بحث بسیار اساسی و مفیدی است یعنی حقیقتا ما این همه اومدیم جلو که به جمع بندی برسیم به قول سرکار خانم افسر اسکی جلسه ششم مونه الان جمع بندی مون مهم است اگر از جمع بندی مون تونسته نتیجه بگیریم اون وقت جلوی خیلی اشتباهات هم گرفته میشه منظور و مراد کارمون هم معلوم میشه بنابراین بهتر اونوقت می تونیم دنبال بکنیم و در واقع ممکنه که ما از یکسری مسائلی مثل همون بحث هوشیاری مون در قبال هوشمندی منفی غفلت کرده باشیم ممکنه لازم باشه یادآوری بکنیم و اینها داره اینو نشون میده

س- استاد یک روز شیطان داشته میامده به گردنش انواع اقسام ریسمان ها از نازک گرفته تا ضخیم انداخته بوده میگن این چیه ؟ به ترتیب می شماره میگه نازک ها مال بنده های ساده تا میره بالاتر میگه این که از هم ضخیم تر است چیه ؟ میگه مال دوره 9 و 8 بچه های کلاس است

س- من تو اتصالی که بدون اینکه کلامی به زبان بیارم خودم شروع کردم به اتصال برقرار کردن با یک حرکت همش شروع شد سجده رکوع قنوت همش دنبال هم میامد هر دفعه هم به نحوی ، یکبار هم تو سجده هر دفعه که سجده میکردم 45 درجه منو برمی گردوندند یک دور 45 درجه چرخیدم سوالم اینجاست که چرا اکثر حرکات که می کنیم خودبخود جهتش به قبله است ، همه جهت ها میشه و مخصوصا آخرش بر می گرده بیشترش رو به قبله است یکی هم آیاتی که میاد خودبخود از درون خوانده میشه حتی یکبار من هدایت شدم گفتن یس را بخوان یس یس میامد بلند شدم که برم طرف راست دیدم نه قرآن دست چپم است هدایت شدم باز کردم خودمم نبودم که داشتم می خوندم

ج- ما به هر حال به یک وحدت در انتها ، به یک مبدا بر می گردیم و سمبول الیه راجعون و سمبل خیلی مسائل که یک دور گشتیم دوباره رسیدیم به یک مبدا ، این مبدا بحث انالله و اناالیه راجعون حرکت از یک مبدا برگشت به سمت یک مبدا هست و اینم که تجارب پیش میاد که دوباره به سوی او ، دوباره به سمت او ، این قراردادی نیست که بگیم این نقطه ولی بطور سمبلیک و نشانه ای اون درس را انجام میشه

س- تمام این حرکات مجموعه ای از تمام ادیان بوده توش یعنی مثلا نمیشه گفت یک حرکت مال یک چیزی است تمام مذاهب و ایده ها را جمع کنیم این حرکات توش بود

س- استاد ضمیر ناخودآگاه ، فراز دین اینجا خیلی نقش داره اینو هرگز توضیح ندادین ما همه مسلمانیم درسته برای یکبار هم که شده این کلمه به گوش ما خورده

ج- من دلم می خواد که در ادامه این قضایا این تجارب پیش میاد من دلم می خواد که این تجربه را با غیر مسلمان ها انجام بدیم

س- استاد من خودم بدون کلام انجام دادم

ج- خانم فافا این تجربه ار انجام دادن میکروفون بدین به خانم فافا

س- خیلی دوست ندارم تو جمع صحبت کنم ، در مورد مکه و اینجور چیزها زیاد اعتقاد نداشتم ولی دیروز لبیک چیزی کردن من دیگه و من متحول شدم

ج- من الان توضیح میدم ایشون فرمودن من هیچ اعتقادی نه به مکه داشتم طبیعتا دیگه ایشون کاری با مکه و اینا ندارن ولی فرمودن که دیروز بحث لبیک پیش اومد و من یکدفعه متحول و منقلب شدم

س- حتی نمیدونم معنیش چیه

ج- بله حالا اشکال نداره ما که معنیش را دونستیم امانت دارش نبودیم شما معنی شو نبدونید همینجوری بهتری ، بهتر امانتداری خواهید کرد ما که به هر حال معنی شو دونستیم نتونستیم اون امانتدار واقعی قضیه باشیم الان صحت و صقم این قضیه وقتی پیش میاد که تا یک عده ای چون این ارتباط انسان شمول است ما اگر که با بحث شریعت خودمون آغاز کردیم به این علت است که اکثریت قریب به اتفاق یعنی در واقع فکر می کنم فقط یک مورد داشته باشیم که تابع شریعت ما نباشند البته چیزهایی داریم ولی نمی خوایم زیاد راجع بهش صحبت بکنیم بنابراین وقتی که یک عده ای را ما نشوندیم از ملیت های مختلف وقتی این تجارب را با ملیت های مختلف یعنی یک عده ای را آوردیم گفتیم تو کارت نباشه مثلا اینکارو انجام بده یعنی مثلا فیگور سجده ما رو بدون کلام وقتی انجام دادن ارتباط را گرفتن برای شما ثابت میشه که اصلا نه ماجرا بلد بودن است نه ماجرا ضمیر ناخودآگاه است نه اینه افسوس که ما الان اینجا نمی تونیم این تجربه را راه بندازیم اصلا من یک مطلبی را بگم خدمتتون همین آزمایش را ، این گزارش را ما از اونها خواهیم داشت از یک جایی شروع بکنه 360 درجه دوباره برگرده بیاد سر یک جایی منتها الان یک فکری تو کله مون ، الان ایشون خودشون همه اینا رو انجام دادن می فرماین ، بدون کلام ، اما یک فکری میاد تو ذهن ایشون یک فکری را میندازن که شما بالاخره در ناخود آگاهی یکبار راجع به این ماسمالیش می کنن اما ما با یک کسانی این آزمایش را انجام میدیم که اصلا انجام ندادن نمی دونستن اطلاع نداشتن می بینن که اینطوری نیست البته یک ارتباطی هم می خوایم بگیریم خانم فافا فکر کنم قشنگ ترین گزارش ها را می تونه به ما بده

ادامه- تو سجده هم همینطور محو شدم نیست شدم

ج- ما یک نتیجه ای را از دوره خواهیم گرفت و اونم اینه که این مسائل انحصاری نیست انسان شمول است دوباره تکرار می کنم انسان شمول است و از طریق این آزمایش نشون داده میشه که این قضایایی که انسان پیدا کرده در قالب بحث ادیان اینها روحش خیلی مسائل بزرگی را برای بشریت داشته اصلا ارتباطی به ما و این و اون نداره و این مسائل در واقع انسان شمول است و حالا ما اینو می خوایم بگیریم بریم جلو اگر اینجا چون بعضی عرض کردم نسبت به ما عصبانی شدند به نوعی که فرض کنید تصور می کنن ما مبلغیم من عرض کردم بنده اصلا مبلغ نیستم اصلا نه می خوام بگم که بیایم اینجا بیایم اونجا این درست است یا اون درسته ، من فقط یک محققم و امروز راجع به فلسفه عملی ادیان می خوایم با هم تحقیق کنیم مثلا و یک نتیجه می گیریم اون نتیجه را می خوایم با هم دنبال کنیم بعضی تصورشون این شده یا بر این قضیه قرار گرفتن که ما مثلا می خوایم راجع به این مسئله شروع کنیم به تبلیغ که بشیم یک مبلغ اصلا اینطوری نیست من اصلا مبلغی نیستم این نتیجه گزارش خودتون هست  هر چی دوست داشتین هر جور مایل بودین ازش نتیجه بگیرین

اینا همش درس است گوش بدین بذارین جمع بندی بکنیم بدون جمع بندی میریم جلو بعد نتیجه میشه همون

س- استاد ببخشید ترم اول من یک سوالی را از شما کردم که به من گفتین باید صبر کنین من هی صبر کردم صبر کردم بازم نرسیدم بهش ولی الان باز دو مرتبه اینو برای شما و کلاس تکرار میکنم استاد من اومدم به شما گفتم که حضرت علی فرمودن که من راههای آسمان را خیلی بهتر از راههای زمین می شناسم شما هم گفتین درست همینطور است گفتم کی به ما نشون میدید؟ شما گفتید صبر کنید از ترم 8 که اومدیم مرتب تو کله من میزنن که بابا توی کلاس مطرح کن الان دیگه وقتش است شما برین تو راههای آسمانی انقدر هنوز توی زمین گیر نکنید من می خواستم ببینم آیا این درست است من این چند هفته همش این توی ذهنم است یعنی میگه استاد دیگه الان باید به شما راههای آسمان را ببره نشون بده

ج- اگه خودش بلد باشه ، راه آسمان آسون تر از راه زمین است ، راه زمین پر پیج وخم و جاده ها جلوشو گرفتن وخیلی مسائل دیگه ، راه آسمان در یک سجده انعکاس پیدا کردن ذره ذره وجودشون در کل هستی قرار گرفت خوب این یک مقدمه ایت وبعد و بعد می فهمیم که هر ذره ما از یک گوشه هستی داره یک ارتباطی را میگریره که داره با همه هستی در یک نگاه زیر تیر رس است چه جوری بگیم اینو یعنی هم بسیار عظمت داره هم نه یکدفعه می بینید که در صفر ثانیه یک کسی همه ذرات وجودش به همه هستی در ارتباط قرار گرفت این راهی نیست که راه آسمان نقشه ای داشته باشه در یکی از این ارتباطات در یکی از این مسائل که اینا مقدمش است دیگه در واقع حرکت ها ، منتها یک موقع ما میریم یک شهری گذرا یک نگاهی می کنیم میایم هم رفتیم اون شهر هم نرفتیم درسته یعنی اگر مثلا بگن که شما شیراز تشریف بدین شما اصفهان رفتین بعضی شهرها ما شبانه رد میشیم بعضی جاها ترانزیت است مثلا میگه فلان شهر میگیم بله رفتیم اما تو ترانزیتش بودیم در واقع هم رفتیم هم نرفتیم بنابراین تو بحث این شهر آسمان اگر حالا اسمشو اینجوری بذاریم الان هم انعکاس پیدا شده رفتیم هم نرفتیم چون این با ادامه و تداوم این موضوع است که هر ذره ما که در یک گوشه هستی انعکاس پیدا کرده حالا یک موقع هم ما شهری میریم کوچه به کوچه اش را می گردیم می بینیم که وضوح تصاویر بیشتر میشه و همینطور وضوح بیشتر بیشتر بعد این میشه شهر آسمانی که شما فرمودین نقشه آسمانیکه شما           می فرمایین هم آسون است هم در عین حال مشکل است با این ترتیب هم رفتیم هم نرفتیم بنابراین ، این که گفتیم صبر کنین الان هم میگیم صبر کنین این ماجراست که راه ما باید از طریق ارتباط باز بشه ، راه ما از طریق حلقه باز بشه خوب حالا بحث اینه که فعلا اون چیزی که ما می شناسیم اون رحمانی که ما می شناسیم اگر درست فهمیده باشیم درست ادراک کرده باشیم خوب اینه از این طریق باید بریم هم رفتیم هم خیلی گذرا رفتیم خیلی گذرا همون تو ترانزیت یک نگاه کلی شبانه کردیم ولی اگر الان ازمون بپرسن خوب این شهر کجاش به کجاست هیچی از اون شهر نمیدونیم بنابراین با تداوم این قضیه است که مسئله قرار است حل و فصل و روشن بشه

س- از مجتهدی فامیل هستیم کتاب هاش هم من خوندم رفتم یک آقایی که اسم نمی برم سخنرانی داغی کرد زجرهایی که ایشون خدا بیامرز کشیدن به عرفان رسیدن خوب بله عارف یعنی این ، نه این عرف های سیمی بعد من یکهو گفتم چی میگه آقا ، 5-6 نفر تو سالن حیاط گفت بله ما یک استادی داریم ما رو اتصال میده با بالا گفتم چه جوری اتصال میده ، من اسم اینا رو گذاشتم عارفان سیمی همه هم خندیدن من خواستم دست بلند کنم جلو هم بودم استاد یعنی انقدر شلوغ شد نشد که بگم اجازه میدن حاج آقا من یک ارتباط بدم به شما یعنی باورشون نمیشه که به این راحتی وصل بشن

یک ارتباط برقرار بکنیم دستتون رو زانو باشه دوستانی که ارتباط را متوجه شدن

 

دوره 8- جلسه ششم ساعت دوم    29/9/86     ارتباط لامکان لازمان لاتضاد- ارتباط منفی 5

 

 

دو تا ارتباط می خوایم داشته باشیم حالا بحث هفته قبل هم می خوایم جمع بندی کنیم ، بحث درمان که موضوع بررسی مون بود چند نفر موفق شدن تست کنن با نتیجه مثبت ، حالا بعضی ها نگران بودن که دوره تموم شده ما هی گفتیم که نه بابا تموم نشده شما نگران نباشید ما حالا باهاتون کار داریم دوستان عزیز باز هم تجربه تجربه تجربه توصیه می کنیم الان وارد یک ارتباطی میشیم البته دو تا ارتباط داریم یکیش کاربردی است برای نگهداری همین ماجرای طلسم ها و چیزهایی که هست برای اینکه بتونید اینها را خنثی کنید و نگه دارید یکبار قیچیش کردید یکبار بحث نگه داری شو این حرف ها اما این ارتباط اولی را میگیریم ، قرار گرفتن در اون وضعیت لازمان لامکان لاتضاد ، این از اون ارتباط هاست خوب حالا بریم در اون قرار بگیریم ببینیم چی دستگیرمون میشه و در واقع این ارتباطی که می گیریم در قرار گرفتن در لازمان لامکان لاتضاد

س- این همون جهنم است

ج- نه جهنم نیست ، جهنم بعدا اول یک خورده چیزهای شیرین تر نشونتون میدیم بعد یواش یواش در اونجام قرار میگیریم ، یکسری قضایا مون یکسری از ارتباطات ما رو در موقعیت های مختلف می شونه و  کمک میکنه ما به درک اونجا نائل بشیم مثل لامکان لازمان مثل لامکان لازمان لاتضاد الان بحث لامکان لازمان لا تضاد است یکی از مهمترین ارتباطات در دنیای عرفان است ، این ارتباط از اون ارتباط هاست که لازم هست روش کار بکنیم برای اینکه جواب خیلی از سوالات مون را دریافت می کنیم چرا چگونه اش به یک شکلی است ، الان اینجا هستیم هزاران سوال داریم ولی وقتی اونجا قرار می گیریم می بینیم که سوالی نداریم همه چیز حل است بریم این ارتباط را بگیریم امروز هم دوستان عجله دارن هوا سرد است بعضی هام راه دور دارن باید تشریف ببرن و فرصت مون بسیار کم است اصلا برای غایبین هم هست یعنی هر کسی غایب است ارتباط شو می گیره

ارتباط را برقرار کنیم ، خیلی ممنون ، خوب البته این ارتباط ها در منزل ادامه پیدا بکنه با فراغ خاطر ، دوستانی که متوجه جریان شدن ؟ دوستانی که متوجه شدن دیدن که در اونجا هیچکدام نه تنها از زمان و مکان احساس نمیشه بلکه تضادی هم احساس نمیشه یعنی مثل اینکه ما به جایی رسیدیم که جواب همه سوالات مونو را گرفتیم و راحت نشستیم سر جامون یعنی تمام این همّ و غم قضیه اینجاست وقتی اونجا میری دیگه همه مسائل حل شده است و همه اینها ما رو به نحوی آشتی پایین آشتی بالا به نحوی ما روبین این دو تا قضیه قرار میده و خوب ماحصل نهایی این قضایا این هست که در جایی میشه ادغام پایین بالا ، وحدت به جایی میرسه که گفته میشه تو تیر ننداختی من تیر انداختم تو نکردی من کردم و خوب این یک معما میشه خوب من که منم چطوری یک همچین اتفاقی رخ میده زمانی است که این وحدت حاصل میشه ما هم میاییم ، هم ما نیستیم

س- حلقه شارژ شعوری در دوره 7 که داشتیم اگر امکان داره ارتباطش با این شعور و ضد شعور صحبت کنین

ج- بحث شارژ شعوری این بود که فرض کنین ما روی یک ماده غذایی ما در واقع یک شعور مثبتی را سوار می کنیم بطوری که این شعور مثبت همون طور که گفتیم تبرک متبرک صحبتش که هست یک همچین چیزی را خاصیت داشته باشه ما دیگه انقدر حالا ارتباط داریم معمولا نمیشه که همه را پیگیری کنیم چند نفر از دوستان تونستن این تجربه را عملا تست بکنن تجربه شارژ شعوری را اما در بحث شعور و ضد شعور اصلا به یک اصلی بر خوردیم که در هر شعوری ضد شعورش سوار است و این ضد شعورش ماجرا داره یعنی هر چیزی که اینورو داره پشتش هم داره ، پشتش میتونه منفی باشه میتونه در شرایطی مثبت هم باشه لذا این قضیه خودش یکی از ترفندهای شیطان یکی از چیزهایی که شیطان ازش استفاده میکنه استفاده از بحث شعور و ضد شعور است که خوب در این دوره به یک شکلی به یک صورتی ما تونستیم بخشی را واردش بشیم و در واقع مقدمه شعور و ضد شعور را صحبت کردیم و به یک اصل دیگه رسیدیم یک اصل کلی که باز داخلش نشدیم و اونم اینه که هر چه را که ما نگاه بکنیم باهاش سروکار داشته باشیم اگر به اون به صورت جلوه الهی و تجلی الهی و وجه الله نگاه نکنیم حالا اون چیزی را که ، از زاویه ای که بهش نگاه می کنیم ضد شعورش منفی میشه ، این اصل مهمی است ما در واقع هیچوقت تبلیغاتی چیز نمی کنیم ولی این یکی از شاید بزرگترین دستاوردی باشه که توی ماجرای عرفانی که دنبال می کنیم می تونیم در واقع بهش نزدیک شده باشیم ، هر چیزی را که ما بهش نزدیک بشیم نگاه بکنیم یا هر چیزی و به اون بصورت وجه الله نگاه نکنیم ضد شعورش منفی میشه بنابراین میشه به همه چیز نزدیک شد و در واقع این ماجرا را داشت و بصورت وجه الله به آن نگاه بکنیم ، نشان از قامت رعنا تو بینم یا مثلا گه گفت بر رخ خوبان نظر خطا باشد ، خطا بود که نبینی روی زیبا را ، اما تا base این نگاه چی باشه وقتی بصورت وجه الله به اون نگاه میکنی اشکالی پیش نمیاد وقتی به غیر از اون نگاه میشه    ضد شعورش منفی میشه

س- الان این شعور و ضد شعور که شما می فرمایید همون نیروی مثبت و منفی است

ج- نیرو نه ، هوشمندی مثبت هوشمندی منفی

س- ماهیتش ؟

ج- پشت پرده اش منفی سوار میشه ما میتونیم پشت پرده شو مثبت سوار کنیم این یکی از بزرگترین تمریناتی است که در پیش است یکی از ماجراهای مفصلی است که چگونه ما نگاه بکنیم وجه الله ببینیم و این نهادینه بشه ، بحث نهادینه شدن است والا ما برای یک لحظه مثلا میتونیم خودمونو یک جوری بچلونیم بصورت وجه الله نگاه کنیم ولی نهادینه شدن یعنی وقتی که هر جا همون به دریا بنگرم دریا تو بینم این نهادینه شدنش است در غیر اینصورت مادر فرزند خودشو نشعشع منفی می بنده مثلا میگن مادر بچه خودشو چشم زده در حالی که اون قصد چیز نداشته و ما داریم همدیگر را در معرض تشعشعات منفی قرار میدیم در معرض شعور منفی یا الان ضدشعور منفی قرار میدیم و این موجود این آدم این بشر داره دورانی را سپری میکنه که هممون داریم ضرر همدیگرو غرامت همدیگرو می پردازیم تا این سطح آگاهی بیاد بالا تا ما از شر تشعشعات منفی همدیگر بتونیم تجات پیدا کنیم یکی از مهمترین مطالبش در بحث الحمدلله است و این الحمد لله در واقع بحث اینه که هر جا نگاه کنیم وجه الله است یک چند تا رو که با هم ردیف بکنیم اساس کارو نشون میده که اول از همه اون حمد فقط مختص اوست ثانیا حالا آوردیش به تجلی ، آوردیش به این سطح ، باشه اما در صورتی مجاز میشه که اینم بشه وجه الله اگر شد وجه الله نقض اون نمیشه اگر شد اگر فرق داشت که بله اونوقت ما در معرض شعور منفی قرارش میدیم و ضرر و زیانش هم شامل ما هم شامل دیگران میشه بنابراین نقض الحمدلله نقض سلامتی است در واقع خریدن مشکلات است ، همون مشکلاتی که الان داریم توش دست و پنجه نرم می کنیم پس

نقض الحمدلله = نقض سلامتی 

منظور ادیان = اصول ایمنی

منظور ادیان در واقع ایمنی است اصول ایمنی مثلا وقتی که با گاز میخوایم کار کنیم اصول ایمنی مخصوص به خودشو داره

س- یکی از دوستان وقتی با همسرش دعواش میشه داد میزنه وجه الله

ج- والا از اونجایی که ما در دنیای وارونه ایم دیگه میدونید دنیای وارونه به یکی میگیم ببخشید میگیم حیوان منظور ما تنزل او در حالی که ارتقاعش دادیم یک جایی می خوایم خارش کنیم گفتیم وجه الله یک جام میخوایم ببریمش بالا میگیم مثل فرشته می مونه تنزلش دادیم یعنی این چیزهای وارونه را ما داریم و تو این وارونگی ما داریم از این وارونگی میام بیرون می خوایم از این ترمینولوژی وارونه این در واقع فرهنگ لغات وارونه خودمونو نجات بدیم بنابراین یک چیزهایی داریم که که باید باهاش خداحافظی بکنیم بعد اون آگاهی را بدیم که اگر واقعا راست میگی که وجه الله است اصلا همین جا باید

س- با لحن خیلی تند میگه وجه الله

ج- اون خیلی دیگه تو دنیای وارونه است دیگه

خوب این بحث لازمان لامکان لاتضادش در واقع در اینجا خیلی اهمیت پیدا میکنه در این خصوص من باز هم ترجیح میدم دوستان ارتباطات را داشته باشن خود ارتباطات خیلی خیلی گویا هست چون دوباره توضیحات ممکنه یک خورده در دل خودش مسائلی داشته باشه اول تجاربی را بدست بیاریم بعد می بینیم که تلفیق اینجا و اونجا وضعیتی را پیش میاره که ممکنه در ادامه اش ما متوجه بشیم که چرا میگه که تو تیر ننداختی بلکه من انداختم و بحث اینجاست که وقتی مسئله اینجا دو تا چیز پیدا می کنیم یک جنتی است که لامکان لازمان لاتضاد و لا هر بعد دیگری یکی این ور قضیه که عالم تضاد و همونی که توضیح دادیم اینجاست یک اصلی برامون پیدا میشه


                                           جنتی : لامکان لازمان لاتضاد

 

                                                    تضاد

 

در دو جهان غیر خدا هیچ نیست یعنی این اصل خیلی اهمیت داره و زمانی که به اون برسیم ماجرای پرده را که توضیح دادیم ، هست از پس پرده گفتگوی من و تو ، چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من

این پرده برای کسی که حجاب داره و این مفاهیم را نمی فهمه این پرده وجود داره ولی وقتی که این ماجرا حل و فصل میشه این پرده میره کنار چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من ، بعد می بینیم که ای بابا خدای در وحدت خدای در کثرت ، وحدت کثرت و غیر خدا در دو جهان هیچ نیست و این ماجرای نهایی است اون وقت       می بینیم که بله ما نکردیم او کرده و در عین حالی که ما کردیم و دوباره بحثی پیش میاد که اینجا الان برای کسی که صرفا اینجا میگیم که "کلکم راه و کلکم مسئول" ما مسئولیم ، ما کردیم اما وقتی این میفته اون وقت است که ماجرایی پیش میاد که همونی که توضیح دادیم و انشاءالله جلسه بعدمون همین موضوع را یک خورده بیشتر باز می کنم که منظور چیه چرا بعضی از عرفا میگن که او کرده ، ما اینجا داریم چیز می کنیم که آقا ما مختاریم ، اگر دقت بکنید تا اینجا اصل اختیار اصل مسلم است ، ما مختاریم ، اینو نداریم اونو نداریم اما در یک شرایطی وقتی که اینو ور میدارن اونوقت یک اشتراکاتی یک مسائلی پیش میاد که اونجا متوجه میشیم چرا عرفا میگن که اون انجام داده ، اون کرده ، حالا با ذکر مثال هایی انشاءالله جلسه بعدمون چون وقت زیاد نیست من هم می خوام سریعا جمع بندی های لازم را بکنم یک ارتباط دیگه هم داریم

س‌-         آیا معنی همین قضایا را نمیده که ما محکومی هستیم که باید با عشق این جریان را طی کنیم ؟

ج- باز دوباره وقتی که بحث انالحق مشخص شد اینا همش سوال هایی است که اینجایی است وقتی که متوجه شدیم ما هم بالاییم هم پایینیم ، خوب موضوع را پیچیده نکنیم بحث اینجاست که اگر ما خودمونو جدا از او بدونیم وقتی ما جدا از اوییم اینجا میگیم که ما محکومیم و هزار تا تعبیر عشق میخواد جلو ببره یا چی جلو ببره وقتی با او ببینیم دیگه محکوم نیستیم ، یک فرم وحدت ما در بالاست یک فرم کثرت ما در پایین است نمیدونم پیچیده تر میکنه یا بدتر شد

س- وقتی در اون حالت لامکان لازمان و لاتضادی ما قرار می گیریم حالت یکتایی بوجود میاد و اون مسئله غالب بودن بوجود میاد که از هر نظر شما می بینی هم در اون غرقین هم هستین و هم نیستین و این طرف قضیه و الان که شما ارتباط دادین من سه حالت داشت برام هم این حالت بود هم حالت چرخش هم حالت بارش یعنی از اون بالا ما می تونیم بارشی داشته باشیم که همه چی در اون

ج- بله این زمینه است ، این زمینه این فضاست آیا مکان بود آیا زمان بود آیا تضاد بود ؟

س- از نظر بینش عدالت تضادی وجود نداشت همه یکسان چیزی نبود که بخواد تضادی باشه یکپارچگی و یکسانی بود در ضمن استاد من هر نوع ارتباطی به هر کسی میدم اون حالت برای من پیش میاد یعنی یک لحظه نیست میشم یعنی شما که میگیم وجه الله همون حالت واقعا پیش میاد یعنی یک لحظه صفر ثانیه هیچ میشم و اگر برای درمان است صد در صد هست

ج- خوب شنیدین این قسمت آخرش را این یک تعریفی از نظر ، یادتونه نظر را چطوری تعریف کردیم گفتیم لامکان لازمان لاتضاد این ارتباط می دونید برای چیه ؟ این ارتباط می خواد پایه نظر را در یک سطح   پیشرفته تری مطرح بکنه ، الان این تجربه قسمت آخر یعنی ممکنه در صفر ثانیه برای کسی نظر بکنیم تو همون صفر ثانیه ممکنه احساس بکنیم خودمون یک لحظه نیست شدیم اومدیم ، ببینید نمیشه اینا رو تعریف کرد یک لحظه نظر می کنی نیست شدی برگشتی یعنی نظر میره به اینجا اونه که میگه ما خاک را به نظر کیمیا کنیم اما اینجا یواش یواش این مفاهیم میخواد باز بشه و بریم داخلش تجربه اش بکنیم البته زور هم نزنیم عجله ای هم نیست ما داریم میریم به هر صورت دیگه همینی هستیم که هستیم یک موقع خودمون هم تو منگنه و فشار نذاریم ولی ما مجبور هستیم تعریف بکنیم مجبوریم که بالاخره دور هم جمع شدیم می خوایم یک مفاهیمی را با زور و با هر جور شده ، این مفاهیم هم مشکل است یک مقدار هم خیلی زیاد ما را مقصر ندونید خانم افسر اسکی ، ما یک چیزهایی را می خوایم بگیم که ادراکی است مثل همون مزه سیب می مونه ولی ما زور خودمونو می زنیم شما هم دعا بکنید اینو بتونیم پیاده بکنیم اما آخر عاقبت ما راضیه مرضیه ، بالاخره ما از شما راضی شما از ما راضی حلش می کنیم ، پس بحث نظر را الان یک نگاهی بهش کردیم این ارتباطی که اینجا برقرار کریدم حالا تازه اونی که تا اینجا میامدیم و این حرف ها اصلا قبلا هم یک اشاره بهش کردیم یک بعدش ذهن بی ذهنی است ، ذهن بی ذهنی پایه ای بود برای اینجا ، گستردگی اینا پایه ای بودن برای اینجا حالا اینجا حرف آخرو می تونیم بزنیم راجع به یک نظر پیشرفته و حالا نظر پیشرفته که می دونید یک خورده درست نیست اما یک نظر سطح بالاتر را یعنی تا اینجا به صورت های مختلفی مسئله نظر را نگاه کردیم اما اینجا از این زاویه هم دنبال کردیم

ارتباط بعدی ارتباطی است که ، ببینید ما در زمینه طلسم و جادو و اینها چی را داشتیم ؟ کنترل تشعشع منفی برای چی بود ؟ قطع رابطه اون طلسم و جادو ، قطع ارتباط جادو و این حرف ها ، اما حالا این قطع شده مثلا ما داریم اینارو نگه میداریم شما اگر بیاین پیش ما انقدر طلسم و جادو همیشه یک چیزهایی تو جیب من هست چون میدن به ما میذاریم تو جیب مون همیشه همراه ما یک چیزهایی هست، توجه بکنید با توجه به این بحث شعور و ضد شعور مثلا وقتی که یک چیزهایی را ما نگه می داریم و داریم میاریم و نمیدونیم چیه بحث اینجا یا این شعور مثبت است یا منفی وقتی اسم طلسم و این حرف ها روش است یعنی منفی است ما قطعش کردیم از اون چیز قطع شده ولی تشعشعش منفی است شعور منفی است حالا اونجا تلنبار کردیم و این مسئله را داریم ، برای اینی که اگر قرار باشه ما نگه داری بکنیم مسئله یک پاکسازی یک چیزی میخواد اینجا قطعش کنیم اینجا تشعشع منفیش هم اینجا قطع بشه ، این ارتباط یک ارتباط کاربردی است مثلا ارتباط قبلی لازم است که شما ، ارتباطات دو جور است دیگه یک ارتباطات کاربردی داریم مثل کنترل تشعشع منفی 1-2-3 اینها کاربردی است بعضی از ارتباطات پیگیری میخواد مثل هم فازی کیهانی مثل ارتباط قبلی مون لازم است پیگیری بشه مثل مثلا اونی که در این دوره مفصلا راجع به مسئله نماز و اینها دنبال کردیم از تکبیرش تا قنوتش تا همه اینها چندین مرحله بود که طی کردیم اونا نیاز به پیگیری داره اما این نه ، این همین الان یک استارت می زنیم حالا دوستان اگر دارن نگه داری می کنن پیش خودشون تا اطلاع ثانوی تشعشعات منفی اونو تحت کنترل در بیارن ، تحت کنترل باشه مشکلی ایجاد نکنه کما اینکه الان بیاید منزل ما کلی از این چیزهاست ، هر جایی بیاین ما از این چیزها هی تلنبار شده هست درحالی که هر کدوم از اینها

س- ؟

ج- نه امتحان است ، ما هر چی داریم بر می گردونیم بهتون ، نفری یک مشت از اینا بهتون میدیم داریم این امتحان این قضیه این مسئله این نیست که مثل چیزهای دیگه بخوایم امتحان کنیم فقط بدونیم این هست و اینو الان مورد بهره برداری اگر لازم شد قرار میدیم ممکنه هم که لازم نشه ولی هممون کم و بیش با این جور چیزها سروکار پیدا کردیم البته تو این مدت ما برای شما کارهای لازم را انجام دادیم ، کارهای لازم را برای همه داشتیم که در واقع همه اینا رو جابجا کردید و مشکلی هم پیش نیامده

ج- بحث شما ، بعد از اینکه قیچی کردید رد کنید حالا هر جوری می کرد ، بحث بعضی از اینها از آیات قرآن استفاده شده اتفاقا یکی از دلایلی که استفاده می کنن همینی است که شما را اینکارو جرات نکنی بکنی داشته باشی ما به علت اینکه اینها به علت پوشش از آیات قرآن استفاده شده اینکارو نمی کنیم اونجوری که شما منظورتونه نابودش کنیم حالا خصوصا اینکه برای اون نمایشگاه مون هم این مطلب را نیاز داریم که در واقع  کانون عرفان کیهانی مون به عنوان یک تحقیق به عنوان یک کار بزرگ بتونه ارائه بده اینا را داریم جمع می کنیم تا بتونیم به معرض نمایش بذاریم

س ؟

ج- عرض کردم اینا چون آیات قرآن درش هست مثلا آتیشش بزنیم مثلا چکارش کنیم

س- مثلا در آب بریزیم

ج- بله یک جوری اون رد کردن محترمانه است اشکالی نداره ، چون بالاخره افراد نمی تونن نگه دارن ماخودمون هم میگیم بدین بره نگه ندارین ولی حالا به هر صورت اینم داریم استارت می زنیم که اگر دارین  نگه داری می کنین چیزی ، ما تا حالا هم انجام دادیم یعنی برای همه دوستان مجموعه این پشتیبانی بوده از شما هم خواستیم که برامون جمع کنید حالا دیگه خودتون راسا و مستقلا می تونید اینا رو داشته باشید چون بعدها هم همه این چیزها از جانب شما به شاگرداتون چون اونچه که هست از طریق شما به شاگرداتون حالا دوستانی که در زمینه مربیگری علاقمند بودن همه اینها از جانب شما انتقال پیدا میکنه ، تا اینجا ما ساپورت و پشتیبانی بوذه که از طرف شبکه این مسئله بوده ولی اینها از جانب شما هم به دیگران تفویض خواهد شد دادیم که الان خودتون هم داشته باشیم بعدها هم که اون قسمت هاش هم فراهم میشه میاد و الان هم تا مقطع 4 و تشعشع دفاعی و اینها مسئله شون آغاز میشه اینم قابل توجه مربیامون و دنبال اون همینجوری ادامه پیدا میکنه که این تفویض ها انجام بشه و خلاصه از این زاویه دیگه مستقلا از حالا به بعد دیگه می تونید که در نگه داری اینها خودتون هم مسائل را بار تشعشعاتیش هم خنثی بکنید شما چیزی را به دستتون میرسه می خواهید روش کار بکنید کلا کنترل تشعشع منفی و این مسائل اجازه نمی خواد اتفاقا استناد قرآنیش هم دوستمون در آورده بودن بیرون یعنی دقیقا همینی که گفتیم استناد قرآنیش را چون من هم نمی دونستم آیه 102 سوره بقره در وقاع شما می تونید یک جانبه بیاد و یکطرفه بعنوان طلب خیر

س- تفویض عام شروع شده ؟

ج- بله داره انجام میشه دیگه

س- یعنی الان هر کسی میتونه تمام اون چیزهایی را که شما دارین تفویض کردین

ج- الان 4 دوره، تشعشع دفاعی هم ظرف دو هفته میشه 5 دوره همینجوری هم داریم بقیه را میدیم فقط من یک خواهشی دارم مربی های عزیزمون اینکه دقت نظر در انتقال مطالب داشته باشن که خدا ناکرده برداشت های سوء نشه ، با توجه به اینکه الان این کار داره انجام میشه در بحث امانتداری دقت نظر دارین که صحبت ها عوض نشه ، اون امانتداری نسبت به شعور الهی ، سلیقه های شخصی خودمون را وارد نکنیم تو این مسائل و عینا همین قضایا که همون پاسداری از حرمت شعور الهی و معرفی اون هست همونو انجام بدیم

س-؟

ج- بله چرا نمی تونین الان یک رفرنس ما شده ، سعی می کنیم در مورد تشعشع دفاعی هم کتاب بدیم خدمتتون در مورد بینش ها همینطور الان مثلا در مورد تشعشع دفاعی دوباره مشکل داریم چرا ؟ چون می بره اونجا میگه رفرنست کو ، میگیم رفرنس نداریم اینا مطالب ماست میگه ببر بذار در کوزه آب شو بخور و دوباره مشکل داریم و دوباره بدو بدو

س -؟

ج- چه اشکالی داره ما نه صحبت هامون محرمانه است ، توجه بفرمایید دوستان دوباره گفتیم مطالب این دوره محرمانه است ، محرمانه نه اینکه ما یک چیزی داریم به خاطر اینی که دیگران میان تقلید بکنن بعد مشکلات عدیده ای پیش میاد یعنی این چیزی را که شما به این سادگی دارین تجربه می کنین ممکنه دیگران اگر بخوان تجربه بکنن اونوقت شدیدا دچار مشکلات بشن ما فقط از این می ترسیم و گرنه هیچ مشکلی نداریم هیچ  مسئله ای نداریم همه این صحبت هایی که می کنیم در واقع در هر جایی قابل طرح و بررسی است و حرف خلاف شریعتی نداریم ، هیچ موضوع اصلا فرقه ای ما نداریم ، نه فرقه ایم نه هیچکدام از مسائلی که در فرقه ها مثل مرید مرادی این حرف ها را اصلا به هیچ عنوان نداریم ما فقط یک کار تحقیقی داریم که هممون توش شرکت داریم هممون هم مثل هم هستیم ، داریم می بینیم که چی هست چی نیست و من فکر نمی کنم که این در هیچ کجایی خلاف باشه مشکل داشته باشه

خوب ارتباط برقرار کنیم ، خیلی ممنون

می تونیم اسم این ارتباط را خنثی سازی تشعشع منفی 1 بذاریم

جهت نگهداری طلسم و جادو ، کنترل تشعشع منفی را انجام میدین ، می تونیم اینم داشته باشیم که قبلا ما انجام میدادیم عرض کردم خدمتتون اما الان دیگه به عهده خودتون گذاشتیم شما می تونید اینکار هم بکنید ولی باز هم توصیه می کنیم نگه ندارن باز توصیه می کنیم جمع آوری کنید از دستشون شما یک نظر داشته باشید کافی است ، فرض کنید که من الان اینو که بگیرم بین زمین و هوا که به دست من بیاد در واقع یک نظر شده من   گیرم حتما باید مطمئن باشم چیزی نداره که بگیرم بذارم جیبم یعنی در واقع همینه ، اون بحث کاربردی که خیلی آسون است بحث اون ارتباط های چیز است که پیگیری می خواد تا یک لحظه یکدفعه می بینیم که ما محو شدن را تجربه کردیم ، حس حضور اومد حس شکر اومد حال اینم ارتباط هاشو بعدا انشاءالله در جلسات بعدی دنبال می کنیم ببینیم ماجرا از چه قراره   

س- حلقه روح جمعی هم داریم

ج- در بحث این قضیه نیاز به صحبت هایی هست دیگه مثل همون کنترل تشعشع منفی 1 است هر چی رو این هست رو اون هم هست

س- برای مکان هایی که نمی خوره اینجا یک همچین چیزی هست یا نیست می تونیم اعلام کنیم

ج- آره دیگه هر چی که اینجا استفاده می کردید الان اینم براش می تونید استفاده کنید

س- کنترل را که شما می گید بیارید برای من ، ما هم باید بگیم بیارید یا از راه دور می تونیم

ج- نه ما را ه دور هم میتونیم اینی که گفتیم بیارید برای من ما برای نمایشگاه می خواستیم حالا شما هم میگید بیارید برای من ، شما هم بیارید برای ما و در واقع این ارتباط را ندادیم که بیاریدش برای ما ، در واقع برای نمایشگاه مون ، این فکر نمایشگاه فکر بی نظیری است یک حرکت بی نظیری است و من مطمئنم که اگر بتونیم اونو برگزارش کنیم خودش کلی حرکت بزرگی است

س- حفاظ نمی خواد یعنی من می تونم به کسی بگم

ج- نه نه ، این مسئله من الان گفتم که مطالب محرمانه است ما الان بریم برای یکی انجام بدیم اون بخواد بره عمق همین که بخواد به عمق بره کله پاش میکنن نه نه ، این برای خودمون منتها کسانی که اصلا سروکار نداشتن ملاک های بهتری برای بقیه قرار می گیرن و اون یک ذره را که دارن از دست میدن خوب پس ما چیزی را که جستجو می کنیم تحقیق می کنیم ، تحقیق برای یک دین هست که می خواد به ما فلسفه خلقت را به ما عرضه بکنه یعنی ما محققیم برای یک دین ، چرا باید یک دین داشته باشیم ؟ برای اینکه یک روزی از ما می خوانش ، به هر حال ما اینجا اومدیم و داریم میریم دنبالش بیزنس یک چیزهایی بدست بیاریم یک روز به ما میگن که دینت را بیار ببینیم ، تو چی پیدا کردی آفریقایی یک چیزی پیدا کرده ما یک چیزی پیدا کردیم ، در بحث عدالت هر کسی را با مرام خودش مورد بررسی قرار خواهند داد ، بیار جلو ببینیم تو چی گرفتن ، تو چی فهمیدی ، همونی که فهمیدی ما همون مطابق اون باهات حرف می زنیم ، بیا جلو ببینیم تو چی پیدا کردی و در واقع همونی که می خواد اینو به ما بگه میشه دین ، میشه مرام میشه جهان بینی اگر اینو نداشته باشیم که کار لنگ است دیگه ، الان با این توضیحی که دادیم مشکل بشر بخاطر اینی که فلسفه خلقت نداره نمیدونه رو زمین چیکار داره می کنه ، برای چی اومده رو زمین ، چون اینو نمیدونه خیال میکنه که خوب حالا در روز روی زمین است و حالا این دو روز را عشق است حالا اینجا را بگیر و اونجا را چیکار کنه و اونو قلع و قمع کنه و اینجوری فکر میکنه ، گر قرار باشه فلسفه خلقت داشته باشه اون فلسف خلقت اتوماتیک میشه دین ، میشه مرام میشه جهان بینی و این جهان بینی را یک روزی ازش می خوان ، اوست که صاحب روز ادیان است صاحب روز مرام هاست او که الرحمن الرحیم ، مالک یوم الدین ، اوست که این خصوصیت را داره

 

دین               فلسفه خلقت           مرام                  جهان بینی       مالک یوم الدین


   انسان شمول                                                                      

                                                      انسان شمول         الرحمن الرحیم

 

حالا قراره که به مرام های ما نگاه بکنه به یافته های ما نگاه بکنه ، توصیه های خودشو داده الگوهای خودشو عرضه کرده ولی میگه خوب این الگو و نمونه های من بود ولی تو چه کردی تو چه پیدا کردی ؟ تو اینو قبول داشتی چیز بهتری پیدا کردی خلاصه بیا و حالا هر انسانی میتونه در این قضیه یافته ای داشته باشه و در این رابطه حرفی داشته باشه و خلاصه اون حرفش اون دین اون مرام منجر به حصول نتیجه شده ، اگر شده مسئله حل شده اگر نشده مشکل وجود داره بنابراین ما به دنبال یک تحقیق اساسی و اصولی هستیم مبلغ نیستیم محققیم دنبال تحقیق هستیم و بحث وقتی میگیم دین یعنی داریم انسان شمول صحبت می کنیم فراموش نکنید ما داریم انسان شمول صحبت می کنیم وقتی فلسفه خلقت میگیم داریم راجع به 7 میلیارد انسان صحبت می کنیم و داریم انسان شمول حرف می زنیم و بحث رحمان و رحیم چون انسان شمول است بعدیش هم انسان شمول است همش انسان شمول است خوب نتیجتا راههایی را که میریم این کارهایی را که داریم می کنیم قرار است تو دست هر کدوم از ما یک اپسیلون اثری داشته باشه که حالا ما تو انتخاب مون چکار باید بکنیم ، اونجا دیگه هر کسی خودش باید انتخاب بکنه انتخاب تقلیدی هم میدونید که در بحث مسائل اساسی در بحث توحید کسی  نمی تونه از کسی تقلید بکنه تقلید حرام است در بحث اصول در غیر این صورت بله نمیدونم باید بپرسیم ، آقا این چه جوریه ، اون چه جوریه ، باید مرجعی داشته باشیم ولی در بحث اساسی ما باید تحقیق کنیم بنابراین من نمی تونم اونجا مبلغ باشم داریم راجع به اصول صحبت می کنیم ، اصول فقط می تونیم چارچوب شو با همدیگر باز کنیم مسائل شو با هم بیاریم و ببینیم که تحقیق مون بهمون چی میگه ، یکی یکی اول لزوم ، الزام ، آیا الزام داره بریم دنبال این یا نداره ؟ یک سوال است ، حالا الزام داشت یا نداشت اینو الان باید به یک جوابی برسیم بگیم هدف ما الان تو این مقطع این بود که به این مسئله برسیم که آیا الزام داره یا الزام نداره ؟ حالا الزام داره رفتیم توش به یک نتایجی می رسیم که این نتایج دیگه هر کسی خودش میدونه و مسئولیت هیچکسی گردن هیچکس دیگری نیست ، قبول است یا نه ؟ این هدف بوده این مسئله بوده که آیا تونستیم جمع بندی در موردش داشته باشیم

یک ارتباط دیگه هم بگیریم پیشاپیش هم این عید سعید را خدمت همه تبریک عرض میکنم ، در واقع این ارتباط هم دوباره به نوعی استقبال از عید سعید هست به امید اینکه ما تمام مسائل معرفتی این اعیاد را هم بتونیم در بیاریم بیرون ببینیم که مسائلش به چه صورتی است

خوب یکی از ارتباط هایی که داشتیم بحث تعمید روح بود ، در این ارتباط قرار میگیریم که ببینیم پیش از عید انشاءالله چه ارتباطی را ، ارتباط ویژه را که دارین و کماکان برقرار است فراموش نکنن ، می تونیم هم خودمون هم دوستان ازش استفاده بکنیم ، شروع می کنیم ، خیلی ممنون ، خوب مطلب زیاد سوال هم زیاد

ساقیا چه بنشستی خم می بجوش آمد                 در گشا که مدهوشی پشت در بهوش آمد

همه را به خدا می سپاریم

خدا نگه دارتون

خداحافظ ، خدا نگه دار                                            

 

 

 

 

 

 

 

 

 
Facebook 'Like' Button
 
به سایت عرفان خوش آمدید
 
امیدوارم به عنوان عضو کوچک این راه بزرگ خدمتی هر چند ناچیز به انجام برسانم

یاوران پاک یاریم نمائید
 

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس


 
 
Today, there have been 14 visitors (52 hits) on this page!
This website was created for free with Own-Free-Website.com. Would you also like to have your own website?
Sign up for free