دوره 8 - جلسه5
 
 

دوره 8 جلسه 5 ساعت اول             15/9/86   

 

ز تلخ رویه دریاست بی نیاز صدف                    کند به ابر گوهر بار لب فراز صدف

تا ز خود بیرون نیاید دل نگردد دیده ور              قسمت گوهر نگردد در چشم بینا در صدف

 

به نام  خدای رحمن و رحیم

 

با سلام خدمت سروران عزیز ، جلسه امروزمون را با یک بحثی شروع می کنیم و اون بررسی موضوع بیرون ریزی و یک بحث آگاهی است چون مورد سوال بوده چون ذهن بعضی از دوستان را در این هفته های گذشته درگیر کرده بود و حالا یک موضوعاتی که شاید به بحث های خودمون هم به یک شکلی کمک بکنه آغاز بکنیم

اصولا دوره 8 بیرون ریزی نداره ، خود دوره 8 به خودی خود بیرون ریزی نداره مگر اینکه تتمه حسابی از یک جایی باقی مونده باشه مگر اینکه به یک نوعی ما دری را باز گذاشته باشیم حمله شبکه منفی صورت گرفته باشه ، یک بار می خواهیم بحث حمله را با همدیگر باز بکنیم چون در واقع با این مسئله ما در گیریم، کجا حمله است ؟ کجا حمله نیست ؟ و خلاصه افراد در طی دوره ها از دوره 1 به بعد ذهنشون درگیر دو تا مسئله است که ما این دو تا مسئله را می خوایم بررسی بکنیم یکیش بحث بیرون ریزی است بحث دریافت آگاهی است البته این دو تا از منظری که از منظر دیگر است ، آگاهی که موجب دردسر است و بیرون ریزی هم که تفسیرش مورد اذیت و آزار ما میشه در این خصوص بارها توضیح دادیم که بیرون ریزی البته یک بحث حمله هم اینجا قرار شد راجع بهش صحبت بکنیم ، بحث بیرون ریزی بیرون ریختن ناخالصی هاست یعنی در ما وجود داشته حالا می خواد بیرون ریخته بشه ، چیزی از بیروننیامده هر چی هست نابسامانی های درون است که حالا خودشو داره به شکلی آشکار میکنه ، تو تشعشع دفاعی ، توی نمیدونم چی یک شکلی است ودیگه خودتون میدونید خوب این از موضوع بیرون ریزی الان در این دوره این بررسی را بکنیم منتها من قبلش این را هم بگم بعد بیایم سراغ دریافت آگاهی ، حمله ، موضوع یک چیزهایی است که در درون پیش میاد و شبکه منفی روی ما حملاتی انجام میده وقتی به دنبال این حمله یکدفعه ما احساس می کنیم انگیزه ای برای حرکت نداریم مثلا یکدفعه احساس می کنیم که افسرده شدیم بدون دلیل ، احساس می کنیم دچار شک شدیم احساس می کنیم دچار تردید شدیم یا حمله ، اطلاعاتی به ما بدن ما رو جدا کنن ، اطلاعاتی به ما بدن هندوانه زیر بغل ما بذارن ، اطلاعاتی به ما بدن بگن که تو اصلا تویی ، حمله شبکه منفی اینجوریه ، یکدفعه با یک آگاهی به ما حمله میشه ، آگاهی را به ما میدن ما بعد از دریافت آگاهی یکدفعه مسیرمون عوض میشه و چیزی را که تا پایه بوده که شده ما این آگاهی را گرفتیم حالا اون آگاهی بقیه این آگاهی داره نقضش میکنه ، اِ پس تو تا حالا پاتو رو چی میذاشتی میرفتی بالا ، الان یک بررسی بکنیم رو این ماجرا ، حمله این نیست که من برم امروز ببینم ماشینم پنچر شد ، حمله این نیست که من ماشینم امروز تصادف بکنه ، حمله این نیست که چاقو بذارن بغل شاهرگ من بگن کیف تو بده ، بعد من بگم ای داد بیداد دیدی که ما تو شبکه مثبتیم شبکه منفی حمله کرد حمله این نیست که ما بریم ببینیم خونه مونو زدن ، این ماجراها اسم حمله روش نیست و داره برای هزاران نفر که اصلا نه میدونن شبکه مثبت چیه شبکه منفی چیه ، نه ارتباط گرفتن نه عرفان میدونن چیه ، هیچکدام از این چیزها رو نمیدونن چیه ، اینها را ما به عنوان حمله قبول ؟ حمله درونی است حمله بیرونی ، حمله درونی یعنی میان از درون ، حالا ما یکدفعه از درون آشفتگی می کنیم حالمون بد میشه ، این ماجراست یا دچار شک و تردید میشیم یا دچار یکدفعه احساس می کنیم اصلا انگیزه نداریم برای حرکت تا دیروز مشتاق بودیم یکدفعه امروز اصلا دیگه اشتیاقی برای حرکت نداریم اصلا یکدفعه به پوچی می رسیم اینها حمله است اما مسائل زمینی من اگر آمار بگیرم چند نفر خوش بیاری آوردن ؟ دستشونو بلند کنن ، خوش بیاری یعنی خوش شانسی مثلا تو همین رابطه نمیدونم تو همین رابطه اتصال شعور کیهانی دارن خوش شانسی میارن ، چند نفر بد شانسی میارن ؟ شدین دو نفر ، یکبار دیگه آمار بگیریم چند نفر در رابطه با اتصال به شعور کیهانی فکر می کنن که بد شانسی آوردن ؟ چند نفر حمله درونی داشتن ؟ همه

بحث حمله درونی عمومی است و با همه وجود حفاظ و بند بساط و همه این ماجراها هست ، حمله بیرونی کسی نمی تونه ثابت کنه که مثلا فرض کن من چه مثالی بزنم اگر رفتیم دیدیم خونه مونو دزد زده من نمی تونیم ثابت کنم بگم چون ما داریم تبلیغ شبکه مثبت می کنیم یا امانتدار شبکه مثبتیم یا اتصال به شبکه مثبت داریم مورد حمله قرار گرفتیم چون هزاران نفر خونه شون مورد سرقت قرار می گیره بدون اینکه اصلا بدونن این حرف ها چی هست ، ببینید اگر از من سوال می کنید من تجربه مو می خوام خدمتتون بگم ، من دارم میگم که ما نمیدونیم که بگیم اگر من امروز ماشینم تصادف کرد این بخاطر اینه که من هرگز همچین چیزی را بخاطر خودم بکار نبردم و توصیه می کنم که بکار نبریم الان یک بدآموزی ما داریم که هر اتفاقی بیفته ، این اگر از دست من بیفته میگیم کار شبکه منفی بود ، این هم یک فرهنگ غلطی است ، ما داریم زندگی می کنیم

س- استاد مغلطه نکنین ترو خدا ، استاد من در فاز مثبت 4 جا رفتم قرار داد مکتوب بستم جلو خودتون آوردم ، از موقعی هم که زنگ می زنن در فاز مثبت از صبح هم می شینم جلو میز توالت ماتیک و سرخاب هم میزنم که آخ جون کار گیرم اومد ، وارد میشم کارگردان میگه تو عرفان کار میکنی یعنی می فهمن من نمیدونم و چهار تا قرار داد من بهم خورده یعنی از موقعی که اومدم دوره 8 میلیونها من از دست دادم شبکه منفی کیه ؟ غیر از ما آدم هاست

ج- حالا هالیوود از ما دعوت کرده ، شوخی کردم من مثال کلی زدم یک موقع است می بینید یک کارهایی تیم بندی است باند بازی است ، باند است مثلا اگر بدونن این طرز فکرش است راش نمیدن

س- شما به عنوان پیر باید به من

ج- بابا من کجام پیر است من تازه اول ، ما هنوز به چل چلی اول نرسیدیم

س- نه بذارین من جدی بگم نمیذارن که تقصیر من نیست بابا

ج- اجازه بدین خوب ما میدونیم یک جایی خوب بحث فیلم و سینما حالا نه این همه کارها باند است اینه که این اتفاقات ممکنه با توجه به طرز فکر ما یکسری کارها را اصلا بگن این به درد ما نمی خوره چون در واقع هر عده ای ممکنه هم پالگی خودشونو هم فکر خودشونو میخوان اینو که ما می دونیم که ، بحث باند و تیم و اینها به خدا هست

س- به خدا اونام هوشمندی راتشخیص میدن منفی و مثبت را ، مثبت تو خودشون راه نمیدن خانم معصومه کریمی اینجا هستن آقای مومنی شوهرشون دوسال بیکار بودن ایشون چرا بیکار بودن اصلا چرا ما رو تو خودشون راه نمیدن ؟

ج- عرض کنم خدمتتون که این ماجرای چرا ؟ من جدا و حقیقتا خدمتتون عرض می کنم

س- ببخشید از همه چرا می خندین ؟ اگر کسی یک مشکلی داره و داره با استاد صحبت میکنه لطف کنیم گوش کنین ممکنه اینو فردا مشکل خود شما باشه خنده هم نداره ، استاد من از روزی که اومدم تو این کلاس متصل به شبکه منفی بودم ناآگاه ، تصمیم که گرفتم بذارم کنار خیلی درگیری ها و مشکلات و بدبختی ای برای من پیش اومد ولی من همین جور محکم وایسادم چون تشخیص دادم راه کدوم است ، سرکارم از روزی که یاد گرفتم پاکسازی اماکن بکنم یا محیط کارم را پاکسازی کنم من چهار جا تو یک قسمت اتاق عمل جا عوض کردم یعنی هر دفعه جای سخت تر پایین تر بالاتر نه سخت تر یعنی از فاز سختی یک به دو سه چهار من رسیدم باز به رو خودم نیاوردم گفتم حالا که وایسادی اگر این حمله شبکه منفی است باید وایسی سختی کارم بکشی تا این سه هفته پیش بود دقیقا زمانی که من اتاقم را پاکسازی کردم شارژ شعوری کردم یک جنگ الکی روزانه ای که ماهها ادامه داشت اون روز به جیغ و داد و همه چی تبدیل شد و من از کار بیرون شدم استاد خیلی راحت اینو به شما بگم ولی چون کار منو می شناختن ، پیشینه منو می شناختن خوب منو نمی تونستن بیرون کنن بعد اومدن بررسی کردن دیدن حق با من است خوب من الان اومدم جای دیگه بیمارستان که اصلا نه اونجا را دوست دارم نه میتونم اونجا وایسم نه حد لولی 25 سال کار من است ولی به یک درکی رسیدم ، از روزی که اومدم تو قسمت اورژانس بیمارستان چون من اتاق عمل کار می کردم شش سال ، 15 سال هم CCU کار بودم از روزی که اومدم توی اورژانس چهار نفر مردمی را دیدم تو ارتباط مستقیم که اینا مشکلاتی دارن که باید هدایت بشن این سمت یعنی تا هفته پیش با خودم داشتم قرقر می کردم که این چی شد شبکه مثبت به من کمکی نکرد من فهمیدم که دیگه زندگی من تو این شبکه دیگه مال من نیست استاد من باید برای این شبکه کار کنم دو نفر سه نفر را معرفی کردم بیان کلاس ، خانمی دیروز دانشجوی سال 2 پزشکی بود یعنی حمله ای بهش روی تخت دست داد که با یک دیازپام یا والیوم ده میلی می خواستن ساکتش کنن ولی حمله ، حمله دفاعی بود یواشی کارت شما رو دادم بهش گفتم شب به من زنگ بزن ، حالا دیگه من نمیدونم بیرونمم کنن دیگه برام مهم نیست دیگه اصلا وابستگی به اون کار ندارم این تجربه خودم است استاد ، یک چیز دیگه هم از تو کلاس شما شنیدم گفتن خیلی ها تو این کلاس بیکار شدن از دهن مسترهای شما شنیدم استاد می خوایم بررسی کنیم بعد من گفتم آیا من اومدم سمت شبکه مثبت باید نون مو درسمو زندگی مو از دست بدم پس شبکه مثبت چه کمکی داره به من میکنه بعد رفتم هی با خودم سوال جواب سوال جواب من رشته خودمو دوست دارم کارمو دوست دارم به مردم هم کمک می کنم ولی سیستم کاری که بر جو کاری من حاکم است را دوست ندارم استاد ، اینجا فهمیدم نمیتونم دروغ بگم نمی تونم در حق مریض اجحاف کنم نمی تونم به مردم ظلم کنم اینجا فهمیدم که من اصلا اشتباهی اومدم شبکه مثبت داره به من کمک میکنه خانم بدو برو دیگه بس است  25 سال کار کردی بس است دیگه بکش بیرون پس شبکه مثبت کار منو از من نگرفته

ج- ما اتفاقا مجبور شدیم با این بحث شروع بکنیم به دنبالش همین مسئله بود که حالا یکی از دوستان خانم آرایش ایشون این مسئله را مطرح کردن که همه بیکار شدن همه مورد حمله قرار گرفتن

س- من با هزار نفر نمی تونم حرف بزنم جامعه آماری من ده نفر است وقتی هفت نفر بگن آری پس من به شما طبق جامعه آماریم گزارش میدم

ج- من به دنبال این قضیه خدمت ایشون گفتم که بابا فکر نمی کنم ولی بذارید آمار بگیریم و بررسی کنیم واقعیتش اینه که یک مسائلی ممکنه که اصلا در خیلی چیزها اصلا همین طوری هست و ما بیایم اینو یک بررسی بکنیم یک جوابی هم داشته باشیم و تجربه ای هم که داریم اونم عنوان بکنیم و بعد مسائلی که تو این رابطه می تونه وجود داشته باشه یعنی ما الان به یک جمع دیگه هم همین جوری مراجعه بکنیم که اصلا کارشون عرفان نیست آمار بگیریم چند نفر بیکار شدن ، با توجه به شرایطی که الان هست ، خیلی ، خیلی از موسسات و شرکت ها دارن نیرو می ریزن بیرون دارن کارها را جمع و جور می کنن الان از چه جاهایی من اسم ببرم ، چند نفر گواه این مسئله هستن که الان داره تقلیل نیرو کاهش نیرو پیش میاد من هدفم از این موضوع و روشن کردنش اینه که ما مورد حمله دیگه شبکه منفی قرار نگیریم یعنی افکاری که بیاد و بخواد ما رو از حرکت مون باز بداره البته مسئله ای نیست هر وقت هر کسی فکر کنه که واقعا حرکت در شبکه مثبت به نفعش نیست خوب میذاره کنار ، نه سرسپردگی هست نه اکراهی هست نه زوری هست نه کسی به زور اومده نه کسی به تشویق اومده ، هر کسی در واقع داره به یک شکلی خودش سبک سنگین می کنه حتی اگر فکر کنیم واقعا هم حمله داره یک بهایی است و هر کسی یک بهایی را برای مسئله ای یا حاضر است بپردازد یا حاضر نیست بپردازد بحث من مسئله من اینه که واقعا قضایا را ، چون لازم بود ما یک چند دقیقه ای وقت برای این مسئله صرف بکنیم

س- ببخشید من جلسه دومی که برای دوره 1 در خدمتتون بودم مشکلی پیش اومد که در حقیقت از خونه رونده شدم حالا به هر حال یک بحث زمینی بود اون موقع خوب خیلی روم تاثیر گذاشت ولی الان وقتی که نگاه می کنم می بینم که اگر تو اون فضا بودم اینجا نبودم بعد نگاه کردم دیدم که در حقیقت در سمت متعالی رفتن به هر حال یک بهایی را باید بدی و تمام اون بهایی که میدی همون ارزش ها و وابستگی های زمینی است که همش بهش چسبیدیم ، من بارها 25 سال کار می کنم انقدر از جاها بیرون شدم همیشه هم تلاش می کردم هیچوقت به نتیجه نمی رسید ولی وقتی که تو این راه افتادم دیدم وقتی که خودم میگذرم و چیزی را بصورت مثبت انجام میدم از راه دیگه میاد من همیشه می ایستادم پشت همون در و از همون جایی که حقم را گرفته بودم به زور می خواستم بگیرم ولی دیدم بضاعتی اونجا نبوده توی این دوره ها یاد گرفتم که من اون حرکتی که    می کنم خداوند وسیله شو برای من می فرسته بعد یک جیز خیلی مهم تر اینه که رسیدن به اینکه تعالی را با دو قطبی بودن جدا کنم یعنی من تلاش می کنم کار خوب بدست میارم و اگر به هر علتی چیزی را از دست میدم حتما یک بهتری هست که جای من را بگیره ولی وقتی که در سمت تعالی میری دیگه اون چیزی که می خوای یعنی من همه را پدر خودم می بینم مادر خودم می بینم و احساس می کنم این احساسی که از من گرفته شده باعث شده که یک وسعتی داشته باشم و باور کنید از صمیم قلب می بخشم اونایی را که این سختی را به من دادن که من این را یاد بگیرم یعنی شاید اون بازتابی را که نیاز داشتم

ج- بله زمانی که ما میایم به یک مسائلی اعتقاد پیدا می کنیم که حالا پیدا کردیم همون خودش محدود کننده است قبلا شاید ما راحت می تونستیم زد و بند کنیم بالاخره راخت تر می تونستیم الان نمی تونیم الان خیلی مسائل در واقع دست و بال مون بسته شده واین ظاهر ما رو میاد محدودتر می کنه ولی در انتها می بینیم احساسی را که ما داریم ، خیلی احساس بهتری است که یک کسی که چقدر کار کرده این احساس راحتی را ما داریم

س- مدتی که گذشته من در خصوص حمله که فکر کردم دیدم که حمله در راستای مسائل تبعات عشق است مثل شوق و ایثار و فداکاری حمله در اون راستا داره صورت میگیره که ما رو از اون اشتیاق باز بداره

ج- باز بداره اصل حمله ، کانون حمله ولی در حاشیه مسائلی می تونه اتفاق بیفته

س- بله مثلا اگر اشتیاقی داشتیم دیگه اشتیاقی نداریم اگر شوقی بوده دیگه از بین رفته یا بحثی بوده میخواد ما رو به حیرت برسونه مسائلی مسبب شده که ما رو از اون حس مون گرفته شده یا بی حوصلگی یا از این مسائل این چنینی و بحثی که الان داره میشه بحث کار ومسائل زندگی اینا کاملا بحث های عقلانی است و کارهای مطالعاتی پشتش داره که اگر شغل مونو از دست دادیم خوب می تونیم در موردش تحقیق کنیم و علل و عواملش را پیدا کنیم که این کاملا بحث زمینی است که از دیدگاه عقلی میشه بهش نگاه کرد در همون پله عقل میشه تمام این مسائل را حل و فصل کرد

ج- حالا به هر حال اگر هم واقعا اینجوری باشه چکار کنیم حالا گیریم که فرض اینطوری هم باشه چکار بکنیم یعنی اگر واقعا قرار است اینجوری به ما حمله ، مثلا فرض کنین این حملات شامل حالش است  چیکار کنیم ؟ دو تا راه داریم دیگه یا باید بذاریم زمین بگیم ما تسلیمیم یا باید ادامه بدیم دیگه ، ما ادامه را انتخاب کردیم اصلا هم تو این مسیر وقتی که شروع کردیم فکر نکردیم خوب میاریم یا بد میاریم من خودمم همین طوری هستم خوب آوردم بد آوردم ، شما می بینید که همش افت و خیز است و یکدفعه می بینید کانون حمله و فشار یکدفعه می بینید تموم شد نمی دونیم به هر حال تصمیم مونو گرفتیم و نمیدونم فقط میدونم که در انتها شاید در نمی مونیم همین چیز هست که داریم ادامه میدیم اما موضوع مهم دیگه هست که بحث دریافت آگاهی است که شبکه منفی نهایت استفاده را از اون میکنه ، ماجرای اینه که در تمام طی دوره ها از دوره یک به بعد صحبت این است که آگاهی دریافت کنیم آگاهی بگیریم ، موانع دریافت آگاهی و تمام اینا رو داریم مورد شناسایی قرار میدیم که آگاهی دریافت کنیم اما غافل از اینکه بعضی از مواقع خود این دریافت آگاهی با کمک شبکه منفی عامل جدایی میشه یعنی طرف به محض اینکه یک چیزی گرفت حالا ماجراش فرق میکنه میگه دیگه حالا من با بقیه فرق می کنم ، تا حالا داشتیم تشویقش می کردیم که آگاهی بگیره ، حالا که آگاهی گرفته میگه من دیگه با بقیه فرق میکنم میگه نه راه این جوری نیست و از این ماجراها و همون ماجرای الست بربکمی که اینجا قرار است پیش بیاد البته ما بدمون نمیاد ریزش داشته باشیم و چون اصلا انتظارش هم داشتیم ریزش باشه ولی خوب در عمل ریزش نبوده چون می خوایم هر چی میایم بالاتر به یک مباحثی می رسیم یعنی واقعا افرادی اون مباحث را دنبال بکنن که خوب حالا تو همین راستا به یک قضایایی رسیدن و این افراد نه تنها خودشون سقوط کردن حالا عوامل سقوط بقیه را هم فراهم می کنن و نقش "یوسوس فی صدور الناس من الجنه و الناس" را هم فراهم می کنن بدون اینی که بحثی را عملی در جمع راه بندازن بدون اینکه بیان بگن ما به چی رسیدیم و بدون اینکه یعنی نقش یک ستون پنجم دیگه از حالا به بعد نقش مخرب میشن که نقش نفوذی میشه یعنی نقشی میشه که سکوت ولی در زیر پرده صحبت میشه ، ما انتظار داریم که تو این راستا همون طور که با هم صادقانه شروع کردیم و این مجموعه کمک کرده اینا این پله ها را اومدن رو ، بیرون ریزی هایی داشتن که یاد آوری بهشون می کنیم یادشون بندازن ما تا چه مواقعی تا ده شب 11 شب وایسادیم بالا سرشون اگر یادشون رفته من سر فرصت یادشون میندازم ، مشکلاتی را که داشتن چیزهایی را که از راه دور و نزدیک براشون کار میشده و ما اومدیم حل و فصل کردیم ماهها ماهها ، حالا اگر امروز به یک آگاهی رسیدن اشکال نداره بیان تو جمع بگن که صبر کن نظر ما راجع به این چیز طبق آگاهی که گرفتیم اینه ، حرکت منافقانه نداشته باشیم بعد هم آخرش میگه آقا من اصلا شما را قبول ندارم خداحافظ ، خداحافظ ، من دیگه شما را تا امروز قبول داشتم از امروز قبول ندارم خداحافظ خداحافظ غیر از اینه یا نه ؟ یعنی درست میگم یا نه ؟ اگر غیر از این بود شما به عنوان چی نگاه می کنید به این جریان چون تو دل قضیه داره حرکت زیر زیری میکنه که شما می دونید داره حرکت زیر زیری میکنه اون خودش نمی دونه و بحث همیشه این مسائل عواقب خوب میتونه نداشته باشه یعنی تو خود دل هوشمندی هم دوباره براین این قضیه پاسخ داره اونا یک مرحله سقوط کردن یکدفعه میشه ده مرحله سقوط ، دیگه نمیشه نجات شون داد ، یک مرحله سقوط را ممکنه بشه دستشونو گرفت کشید شون بالا ولی اگر که چیزهای دیگه بهش اضافه شد دیگه نمیشه خوب حالا من یک بحثی را می خوام پیش بکشم و اونم اینه که صادقانه در جمع مون کسی داریم آگاهی گرفته که الان اشکال داشته باشه ؟ هیچ اشکالی نداره که اصلا کل ماجرا را از بتدا تا انتها زیر سوال ببره ما تحمل شنیدن و برخورد شو داریم اگر اون جرائت شو داشته باشه ، اگر جسارت شو داشته باشه که بیاد بگه که من این آگاهی را گرفتم که بر طبق این آگاهی مثلا فرض کن که اصلا هیچی ، آیا کسانی را داریم که الان با این جریان در تضاد افتاده باشن

آگاهی من نمیدونم ، یک چیزی که شما دارید دریافت می کنید حالا یک موقع است که فکر خودتونه که هیچی ، اون فکر است یک موقع آگاهی اس ، آگاهی می تونه از شبکه مثبت باشه میتونه از شبکه منفی ، حالا به ما رسیده ما فکرمون عوض شده مثلا فکر می کنیم که اینجای کار اشکال داره ما بین الهام و تفکر فردی داریم تفکیک می کنیم بعد تازه الهام یا آگاهی راجع به کمال است نه مسائل فردی


                                                       - الهام ( آگاهی )        کمال

                                                       - تفکر فردی

طرف الان ، یکی از بدآموزی های ما اینه که میگه برام آگاهی اومده که سوار این ماشین بشو سوار اون ماشین نشو مثلا اینو بخر اونو نخر ، آگاهی برام اومده که ، اصلا همچین چیزی ما نداریم ولی میتونه بدآموزی باشه که اصلا خیلی ها اینو نقل قول می کنن من به گوش خودم نشنیدم مثلا نقل قول می کنن که فلان کس گفت که اینکارو نکن اونکارو نکن آگاهی برای من اومده ، اصلا همچین مسئله ای ما نداریم اصلا بد آموزی بزرگی است اگر به همچین مسئله ای رسیده باشیم پس ببینید ما اینجا یک ترمز دستی کشیدیم با اجازه دوستان عزیز ، هر چند که بعضی ها نگران وقت هستن من یک ترمز دستی کشیدم با هم قلب مونو صاف کنیم یا تسویه کنیم یا با جمع یا بی جمع الست بربکم و هستیم نیستیم قبول داریم قبول نداریم حرکت چیزی در بین ما نباشه البته خوشبختانه این مطلب بسیار بسیار بسیار در اقلیت است ولی ما حتی یک نفر را هم نمی خوایم در بین خودمون داشته باشیم که بخوایم ناخودآگاه بهش به عنوان سقوط کرده نگاه بکنیم

س- استاد یکی از کسانی که شما را به عرش می برد که من همیشه می گفتم اصلا این طرز نگاه به استاد غلط است ، استاد هم داره با ما کمال را طی میکنه و اگر هم خود من جاهایی یک مطلبی مخالف نظر شما بوده از قرآن از جاهای دیگه آوردم و لیکن ایشون خیلی هم به شما علاقه دارن من میدونم اصلا همیشه مورد دعوای من بودن که مثلا اینجور نگاه به یک استاد غلط است و باید ما با هم بریم ، الان این گیر کرده و من هر کاری کردم و هر چی بهش گفتم این آگاهی که تو داری می گیری ممکنه 50-50  حداقل بذار ممکنه از شبکه منفی باشه نپذیرفت ولی از اونجا که بسیار انسان خوبیه و می دونم که شما را چقدر دوست داره خواهش می کنم براش یک کاری بکنید

ج- بله عرض کنم خدمت شما چون اس ام اس هایی در این رابطه فردی که می فرمایید به من رسیده که تقاضای کمک براشون شده من در همین رابطه است می خوام صحبت کنم و می خوام که ببینم که یک نفر است دو نفر واقعا سه نفر است من می خوام که در واقع این مسائل بین خودمون را حل و فصل کنیم ، هی برای اینکه در دوره ها چیز نبوده هی بیایم توضیح بدیم که خوب اگر کسی حل نشده لزومی نداره بیاد یک دوره بالاتر خوب صبر کنه حل بشه و در واقع اینجام اگر این مسئله پیش اومده واقعا به خاطر اینی که خیلی ها کمک خواستن برای این عده ، خیلی خیلی تعداد کم است منتها من نمی خوام بگم یک نفر دو نفر میخوام بگم بیشتر که اگر چیزی هست در واقع بین خودمون بتونیم حل و فصل کنیم ، آیا کسی نیاز به توضیح داره ؟ آیا کسی جایی گیر کرده ؟ به هر عنوانی به هر دلیلی رو این مسئله ، سوالی مسئله ای مشکلی داره

س- استاد شما راجع به خودشیفتگی صحبت کردین راجع به خود کم بینی نه ، بعضی از دوستان جسارتا وقتی داری سوال حسابی می پرسی اعتراض می کنن

ج- نه نه ببینید الان همه دوستان سوالات بدون جواب دارن ولی سیستم تضاد ندارن منظور من از این موضوع تضاد با سیستم است یعنی کسی اینجا تا حالا قبول داشته یا نداشته یا حالا هر چی ، تضاد با سیستم فکری است ، تضاد با اصل است نه فرع ولی شما یک سوالی دارید حالا جواب ندادیم ، جواب میدیم این چیزی نیست تازه متقاعد هم نشید شما از سیستم دست بر نمیدارید ، میگیم خوب آقا نظر ایشون راجع به خود کم بینی اینه ولی سیستم هوشمندی سیستم حلقه اینها پایه و اساس است یک کسی چطوری در ترم 8 بیاد بگه که نه هوشمندی این نیست اونه و بعد من فلان است بهمان است ، من ، یعنی این من بعد از 8 ترم یکدفعه بیاد رو ، اینو ما داریم اشاره می کنیم و گرنه هر کسی یک سوال که هیچی شاید صدها سوال بدون جواب داره ولی سوالات اون چیزهایی که میگیم تو فرعیات قرار داره نه تو اصلی

خوب ما از نقطه نظر دموکراسی از نقطه نظر اینی که واقعا جمع مون جمعی است آزاد اندیش است هیچ محدودیتی نداره کسی از کسی ترسی نداره کسی سرسپردگی نداره کسی وابستگی نداره هر کسی اینجا جمع آزادی است اگر واقعا مسئله ای هست قبل از اینکه به یک سقوط ، اگر کسی مسئله ای داره می تونه عنوان بکنه و ما جوابگو باشیم ولی موضوع اینجاست که بعضی از افراد ممکنه یک جایی واقعا به دنبال طرح خود باشن بعد زمینه را در اینجا فراهم نبینن باید جیکار کنه ؟ باید بیاد یک کاری کنه که یکدفعه شلوغ پلوغش کنه که نه آقا من اصلا قبول ندارم بعد بره خودش را مطرح کنه مثلا به عنوان مثال ما چند سال پیش یک دوستی از ما جدا شد که حالا تا اون موقع خیلی ارادت داشت که دوستان ما می شناسن اومدیم گفتیم خوب سال ها با ما کار کرده میدونه یک جایی اومد حالا شهودی هم درهمین جلسه مون داریم که تو جلسه تشکیل دادیم ایشون بود گفت آقا من می خوام خودم واسه خودم کار کنم وقبل از اونم چیزهایی می آورد ما می گفتیم که اتصال به هوشمند است اون می گفت اتصال به روح الله است فقط همین تغییر اسم اتصال که همونه مسائل که همونه ، اتصال به روح الله است گفتیم آقا جون روح الله غیر قابل دسترسی است به این دلیل به این دلیل آخر گفت آقا من می خوام واسه خودم کار کنم و واسه خودش هم شروع کرد به کار کردن و الان یکی از قطب هایی هم هست که تبلیغات علنی علیه ما داره ، سیستمی باید جریان های مخالف خودش را هم در دل خودش بپروراند این هم نشون میده که آزادی عمل وجود داشته ، آزادی فکر وجود داشته و در واقع توی این قضیه هست

اگر ما کسی داریم که الان میخواد توی اصل قضیه مخالفت داره یا به آگاهی رسیده که نشون میده نه راه چیز دیگری بوده ، الان در حضور همه اینجا باز است که بگه من این مشکل را دارم که ما هم یا بگیم تو درست میگی تو بیا بالا یا بگیم نه جوابت اینه کسی که برای مناظره نیاد اون همون بحث طرح من است و شما ببینید امروز شما شاهد ، امروز فردا پس فردا سقوط را ببینید که مسائل به چه شکلی ادامه پیدا میکنه و میره کما اینکه اون افراد هم هیچکدام شون همه اونهایی که اومدن حالا دوستان اینجا شاهد داریم هیجکدام شون هنوز به جایی نرسیدن و افرادی که اومدن و در همون الست بربکم اولیه طرح مسائل من را مطرح کردن در واقع این تاریخ چند ساله هم گواهی میده که واقعا به جایی هم نرسیدن و چون به جایی نرسیدن شروع کردن به چوب لای چرخ گذاشتن و یکسری از مشکلات مجموعه ما را افرادی که از دل خود مابیرون رفتن برای ما ایجاد کردن و ایجاد میکنن این مسئله قضیه ای است که افرادی که به این شکل سقوط می کنن و میرن به صورت دشمن های شماره یک خود ما در میان

س- شما تصور نمی کنید سوالی که خانم آرایش مطرح کردن ، طرح مسئله اش بر می گرده به این قضیه که هنوز ما معنا و مفهوم شبکه منفی و شبکه مثبت را خوب جا نیفتاده باشه تو سیستم این یک ، و دوم اینکه اگر امروز ما در جریان قرار گرفتیم تمام تغییرات درونی ارتباط به شبکه منفی داره تغییرات بیرونی هیچ ارتباطی به شبکه منفی نداره ، از دیدگاه و منظر جنابعالی هر چیزی که در بیرون افتاق میفته ماشین مونو دزد می بره    خونه مونو آتیش میزنه هیچ ارتباطی به شبکه منفی نداره درسته استاد ؟ من می خوام اینو عرض بکنم ما اگر یک تعریف جامع و کاملی از شبکه منفی و مثبت داشتیم امروز خانم آرایش این سوال را مطرح نمی کرد خانم آرایش باید بدونن دیروز یعنی حدودا بیست سال پیش 4 نفر هنرپیشه تو این مملکت بودن تعریف شده هم بودن امروز ، هر روز که میگذره بیست تا هنرپیشه جدید با چهره زیبا صدای خوش میاد تو عرصه هنرپیشه گری و 4-5 هزار هنرپیشه داریم که الان هر روز منتظرن التماس می کنن یک فیلم بتونن بازی بکنن و در عرصه دنیا نگاه بکنیم استاد این جریان تعدیلی که شما فرمودید ، کاملا سیستم به این نتیجه رسیده که  ما یک نظام ناکارآمد داریم که باید بیایم از شکل وظیفه گرایی به شکل --- محوری حرکت بکنیم شما فرانسه را امروز  می بینید یک کشور پیشرفته است کل کارمنداش 25000 نفرند در حالی که کشور ما بیش از 5 میلیون کارمند داره که حقوق و مزایا دارن پرداخت می کنن همین بنگلادش تمام وزارت خانه اش تو دو طبقه مستقر شده تمام سیستم دنیا دارن به طرف کوچک شدن حرکت میکنن ، من فکر می کنم این مواردی که دوستان دارین عرض می کنن تو کلاس هیچ ارتباطی به شبکه منفی نداره 

ج- یک روند اقتصادی است

س- خیلی ها هم هستن که در یک شرایط بسیار خوبی قرار گرفتن این ارتباطی به شبکه منفی و مثبت نداره

ج- نداره ، البته من عرض کردم اعتقاد به شبکه مثبت محدودیت ایجاد میکنه یک جایی دست و بال ما رو ظاهرا می بنده ولی ما نمیدونیم پشت پرده ها را ما نمی تونیم ببینیم شاید به فرمایشات خانم افسر اسکی شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد

س- مسئله دیگه که فرمودید همینه آگاهی محصول چیه ؟ شما بار مثبت شعوری میدید به هستی قطعا او هم بار شعور مثبت میده ، کتابی جدیدا اومده بنام راز یا SECRET این نقطه نظرات بیشتر تئوریسین های دنیاست ، کتاب بسیار خوبیه ما هر بار مثبتی که میدیم هستی همونو بر می گردانه ضمن اینکه برمی گردانه در خلال اون چیزی که به ما برمی گرده چیزی به نام آگاهی وجود داره آگاهی همین جوری نمیاد ما بشینیم بگیم آقا یک آگاهی بیاد یک مقدار پول واسه ما واریز بشه ما چیزی که داریم میدیم می گیریم ، محصول چیزهایی که داریم به هستی میدیم نتیجه اش هم اون چیزی است که جنابعالی فرمودید آگاهی است ، من خواهش می کنم از شما این شبکه مثبت و منفی را یکبار دیگه بصورت جامع و کامل بفرمایید

ج- باشه چشم رو چشمم

س- با کل سیستم مشکلی نداریم ، مشکل اساسی تو این سیستم ما به این اعتقاد رسیدیم که ما اصلا اشتباه  نمی کنیم در صورتی که از روز اول مثلا برای مستری شما فرمودید که اولین اشتباه را نباید بذارید شاگرد بگیره از آدم در صورتی که ماها داریم این موضوع را برای نمونه تو جلسه قبلی فرمودید که همه کسانی که وابستگی خاص به یک سیستم دارن ، 7 میلیارد بقیه را گمراه می بیننن در واقع الان همین اتفاق واسه ماها هم افتاده

ج- گفتیم هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد ، کی ما گفتیم ما اشتباه نمی کنیم ، کی شنیده که ما گفته باشیم ما اشتباه نمی کنیم فراوان مرتب ما داریم اشتباهات خودمونو بازگو می کنیم تو دوره مستری گفتیم که اشتباهات اینا هست بدآموزی ها اینا هست الان همین چند تا بدآموزی را که اشاره کردیم این اشتباهات مونو داره نشون میده کی ما گفتیم که اشتباه نمی کنیم و در اون خصوص هم وقتی که میایم میگیم که شیطان بغل گوش همه میاد میگه که فقط تو ما این ترفند را می شناسیم ، ما به اعتقاد اینی که تعداد راهها به تعداد نفوس انسانهاست در واقع هیچوقت انحصاری نشده هیچوقت همچین فکری لااقل من تا امروز نداشتم نمیدونم شاید فردا ما هم دچار تعصب بشیم ولی تا امروز قسم که اینطوری نبوده و هرگز فکر نکردیم که ما هم اشتباه نمی کنیم

س- چیزهایی که به  عنوان درس مطرح میشه سر کلاس ممکنه توش اشتباه داشته باشه دیگه ، کس دیگر هم می تونه نظر دیگه داشته باشه ؟

ج- ببینید یک مسئله است که یکسری چیزها را به عنوان اصول در نظر بگیریم یکسری چیزها را به عنوان مباحث بیایم مطرح کنیم مثلا فرض کنیم ما راجع به جهنم صحبت می کنیم حالا این ارتباطاتی که در این دوره مطرح کردیم راجع به فلسفه ادیان یا دفاع از ادیان این بود که پشت پرده را اومدیم حالا پشت پرده را گرفتیم یک چیزهایی ازش یاد نگرفتیم ؟ دوستانی که گرفتن دستشونو بلند کنن؟ این دیگه ربطی به نظر من نداره آقا این نظر را بریم دنبالش تحقیق کنیم خوب اکثریت به نتیجه مثبتی رسیدن یکسری مباحث هست مثلا میایم راجع به فلسفه بهشت و جهنم و از این حرف ها صحبت می کنیم مثلا میگیم کتاب مبین اینو شما به عنوان نظریه باید تلقی کنین یعنی بهتر اینه شما به عنوان فرضیه نظریه بیاید اونو روش حساب کنید ببنید چیزی داره نداره حالا از اون زاویه نگاه کردیم چه اشکال داره یکبار هم اینجوری نگاه کنیم

س- آخه اگر موارد اینجوری باشه کسی بیاد اینو مطرح کنه می فرمایید که داره خودشو مطرح میکنه در صورتی که تو این نظرات خیلی اشتباهات هست

ج- باید اگر که اشتباهات هست باید اون اشتباهات که الان کمیته قرآن پژوهی هم الان برای همین است اون همه قرآن هم اونجا چیده شده برای همین که بیاد یعنی شما که می فرمایید اشتباه داره یالا رد کنین بیاد دو تا شو بنویسین حالا البته کمیته قرآن پژوهی مون آماده این هست که مستقیما از دست خود شما اینجا سرکار خانم بهارزاده سرکار خانم پیرزاده هستن و سایردوستان مون که حالا دیگه من اسم نیارم ، شما مستقیما بدون اینکه من این وسط به من بدین من دخل و تصرفی توش پیاده کنم شما اون نظرات را قرار هست که همه دوستانی که اشکال دارن طرح اشکال بکنن و ما استناد شو پیدا بکنیم مثلا خانم شفیعی الان برای من یکسری کپی دادن استنادات یکی از مطالبی که ما تو کلاس گفتیم خیلی از دوستان اینا رو میرن در میارن زحمت می کشن با دقت تمام میارن خواهش می کنم از تک تک دوستان عزیز هر جایی اشکالی دارید یعنی اشکالی پیدا کردید این اشکال را مکتوب بکنید اگر مربوط به تطابق با قرآن میشه که به کمیته قرآن پژوهی مون و اگر با بحث علمی مغایرت داره به کمیته تحقیقات بدین تقسیم بندی می تونه بکنه مال قرآن را بده مال علمی را بده خلاصه قرار است هممون هم طرح اشکال بکنیم هم بریم دنبال جواب

بنابراین ، این یک مسئل های است که می خوایم دنبال بکنیم و قطعا انشاءالله دوره 8  دوره ای خواهد بود که تا باز هم این مسائل خورده ریزمون را پاسخگویی نکنیم به یک دوره دیگری نخواهیم رفت و به این مسئله به این صورت نباید باشه که فرضا من در اینجا هستم ولی فکر می کنم که یک کلیاتی ، حالا جزئیات که طبیعی است

س- یکی دو موردش را عرض کنم ، برای مثال یکی فرمودید که نماز یا اتصالی است یا قرار دادی است مگه نمیشه تو نماز قراردادی اتصال وجود داشته باشه این تجربه شخصی من است سالهاست این مطلب را من دارم ولی شما نمیدونم انشاءالله که ناخواسته است اینا رو میذارین روبرو هم یعنی اینکه هر دوتاش ، یکیش بیشتر   نمی تونه درست باشه وقتی روبرو هم قرار گرفتن این بحث تضاد عقلی پیش میاد ، دومی را هم عرض کنم اون جلسه ای که دوستان پرسیدن که چرا تا دو سه روز ما انرژی را داریم بعد می پره شما فرمودید خودشونو نشون میدن بعد میکشن کنار در صورتی که اکثرا میدونن که این پاسخ منطقی نیست علت کامل روشن است حالا شاید نوع گفتنم بد باشه ولی شما می دونین اینا ذخیره می کنن بعد می پروننش یعنی نمی تونن نگهش دارن یا بر اثر اون اعمال اخلاقی مونه یا بخاطر کارهای دیگه ای که می کنیم و نمی مونه

ج- اصول ، یک اصل کلی ، اونی که میایم میگیم که یک چیز کلی بین خودمون صحبت کردیم گفتیم یک موقع بحث همون نماز که شما فرمودین شخص به عنوان یک تشریفات نگاهش میکنه ، داریم یا نداریم ؟ بصورت یک فرم و یک فیگور نگاه میکنه که اگر این کارها را کرد می نویسن که آقا بله OK ما اومدیم اینو بین خودمون اسمشو گذاشتیم قراردادی نگفتیم حتی تشریفاتی ، گفتیم قراردادی یعنی گفتن اینکارو بکن اونکارو بکن داره میکنه این قراردادی ، اما یک نمازی هست که توش یک اتصال و ارتباطی جاری است اینم داریم یا نداریم ؟ خوب این میشه دو تا فرم کلی ولی ممکنه یکی با قرار داد شروع کنه یکدفعه وسط قراردادش یکدفعه بشه ارتباط ، اتصال کی میدونه اما ، ما که می خوایم با هم صحبت کنیم مجبور هستیم این طبقه بندی ودسته بندی را داشته باشیم یا نیستیم

س- نه استاد میشه شقّ سومش را هم در نظر گرفت

ج- شقّ سومش را هم بگیم مخلوط است

س- خیلی ساده است این حداقل است

ج- شکل سوم امکان اینی که تلفیق این دو تا وجود داره اتوماتیک وار اینجا پیش میاد ، دیگه ما نمی تونیم بگیم که این مخلوطش هم هست اتوماتیک پیش میاد اما شما می فرمایید اینطور که یک یادآوری هم به شکل سوم داشته باشیم اشتباه کردیم ؟ باشه اشتباه کردیم

س- نه استاد سوء تفاهم نشه نمی خوام مچ بگیرم

ج- ماچ یا مچ

س- زیاد استاد صابون به دلتون نزنین مچ عرض کردم

ج- حالا جفت شو چشم ، اگر که اشکالات اینا باشه اشکالی نیست آقا بخاطر دل آقای توده شقّ سوم

س- نه استاد بخاطر دل من نه قاعده اش اینه

ج- باشه قاعده است ما اشتباه کردیم شکل سوم مخلوط ، مخلوطش هم در نظر می گیرم که یک فرم قرارداد هم داریم اما در مورد بحث دوم یک اصلی هست حالا من اگر که فرصت شد استنادات شو حداقل از توی اشعارم میارم

بی وفا نگار من می کند به کار من               خنده های زیر لب عشوه های پنهانی

و نظایر بسیار زیاد از یک جور ماجرایی که همین رابطه را می رساند ، یک اصلی هست که میان خودشونو به ما نشون میدن مشتاق مون می کنن ، می کشن کنار میگن حالا بیا ، مرحله اولش اون لطف بوده و به ما         می چشونن این چشانیدن ما دیدیم که در کنترل ذهن هست در دشارژ هست در همه اینها هست ، می چشونن طعم حضور خودشونو به ما می چشونن و ما رو به اون طعم حضور می رسونن و می شینن کنار و میگن که اگر می خوای در واقع  بیا و معمولا به این صورت نیست که حالا هی هر روز بچشونه بچشونه تا یک جایی بحث این پروسه چشوندن هست ما رو به درک مطلب می رسونن وقتی به درک مطلب رسوندن اون وقت میگه حالا بیا وگرنه اون بار اول و دوم و سوم ما همون هستیم که دو هفته بعد هم هستیم آیا ما یکدفعه سجایای اخلاقی مون مثلا ممکنه زیر وزبر شده باشه ولی تو آمار کلی نه ما همونیم دیروز همین بودیم امروز ، فردا و فقط نظر به لطف الهی داریم و گرنه نظر به اینی که فردا آدم خوب بشیم اینو نگهش دارم خوب خیلی عالی میشه بالاخره اون تغییرات را در من ایجاد کنه همه این بحث ها هم حول و حوش یک تحول داره صحبت میکنه اما اگر قرار بود به ما نچشونن همون بار اول هم نمی چشوندن بار دوم هم نمی چشوندن بار سوم هم نمی چشوندن البته حالا من باز هم اینجا با گفته شما هیچ مخالفتی نمی کنم دوستان عزیز بعد از بار سوم و چشوندن بیایم یک خورده خودمونو نگاه بکنیم یعنی از این تفکر ضرری نمی کنیم نگاه بکنیم ببینیم که این ارتباط تحولی هم در ما ایجاد کرده باشه و اونم پذیرا باشیم اینم باز مغایرتی نیست اما باز توی صحبتی که ما داریم که یک اصل توی این راهی که میریم اصل است بعد از اینکه چشوندن به قول قدیمی ها باید گیوه را بکشی و بگی من می خوام به اشتیاق یعنی برسی به جامه دارن برسی بگی من می خوام و این تحول را ما دنبالشیم اون طلب اون خواستن را ما دنبالشیم و گرنه من میگم خوب حالا دروغ نگم فلان نکنم اینا خیلی خوبه اما یک پروسه طولانی است اما اگر من اون طلب را ایجاد بکنم اون طلب مثل یک موتور موشک می مونه مثل یک موتور راکت می مونه یکدفعه می تونه یکشبه منو ره صد ساله ببره فرقش اینه و گرنه ما هیچ  چیزی نداریم و دنبالش هستیم همون تحول را می خوایم هر چی کم زیاد هر چی هست ما اون تحول را می خوایم هر چی کم زیاد هر چی هست ما اون تحول را می خوایمش پس اینجا هم باز مخالفتی نیست میگیم این مسئله طلب رو میخواد ولی مراقب باشیم از این مسئله ای که تا اینجا هم بهمون چشوندن حالا یک خورده هم حواس مونو جمع کنیم یک خورده ببینیم که تغییرات مثبتی پیش اومده باشه

س- خیلی ممنون استاد

ج- خواهش می کنم باز البته من خواهش می کنم مجددا که دوستان لطف بکنن یعنی این لطف بزرگی است که به ما می کنن برای کمیته قرآن پژوهی کار درست می کنن در واقع ما سوال می خوایم اشکال می خوایم رو چی کار کنیم ، رو یکسری چیزها مشخص کردیم ولی یکسری چیزها کار ، روی طرح اشکالاتی است که می تونید بیاید بگید این نیست اون است حالا دلایل تون هم اونجا مکتوب بکنید این کمیته کارآیی خیلی خوب و مثبتی داشته باشه

س- استاد میشه من یک جوابی را جع به اتصال نماز و اینی که شما در جلسات گذشته گفتین ، توحلقه قونیه شما گفتین تو چرخش افرادی که می چرخن زیاد چیزی دستشون نمیاد من متذکر میشم که راجع به نماز و حلقه اتصال با خداوند استاد زنده بسیار مورد ملاک اتصال هست و کسی که فکر میکنه میتونه با تشریفات یا بدون این قضایا خودش متصل بشه متذکر میشم که خود شما گفتین که اتصال حتما باید توسط استاد زنده انجام بشه

ج- کی ما گفتیم

س در زمان قونیه گفتین در زمان خودش این اتفاق میفته شما نگفتید ولی من این بهم رسیده

س- استاد درس بدین ارتباط بدین

ج- آخه همیشه میگیم درس بدیم ارتباط بدیم بعد همینطوری یک دروه دیگه هم میریم بالا بعد یکدفعه       می بینیم یک سوالی داریم مال 6 دوره قبل است

س-؟

ج- از نظر من خیلی مهم است از نظر شما خیلی مهم است ممکنه  یک دوستمون بگه که من سختی راه را اومدم بعد اینا راجع به حمله و شبکه و مثبت ، من اومده بودم ارتباطی چیزی مسئله ای ، این امکان وجود داره والا تمام بحث هایی که می کنیم اهمیت داره اما شما تصورش را بکنید دو دوره دیگه بریم بالا میخوایم راجع به مطلبی در مورد 6 دوره قبل صحبت بکنیم

س- در رابطه با مطلبی که دوست عزیزمون فرمودن که این منطقی نیست که چیزی را به ما بچشونن و کنار بشینن که ما اشتیاق به خرج بدیم اولا که ما روی پله عشق صحبت از منطق و استدلال نداریم در ثانی این مسئله فقط مربوط به عرفان کیهانی نیست در عرفان اسلامی هم ما یک دسته بندی داریم تحت سالک مجذوب و مجذوب سالک ، مجذوب سالک دقیقا همون کسی است که یک جذبه ای را دچارش میشه چیزی را         می چشانن به او و بعد می شینن کنار که او بعنوان سالک بیاد و همون را بهش دست پیدا بکنه پس این چیزی نیست که جدیدا مطرح بشه

ج- خیلی ممنون ، حالا به هر حال ما اینو به یک شکلی در طول سالها حس کردیم لمسش کردیم خدمتتون گفتیم اینم استناداتش ولی خوب حالا اگر همین ها را سوال بفرمایید دوستان مون جواب میدن و جواب هم   می بینید که چقدر زیبا و جالب است حالا حتی ممکنه استنادات قرآنی هم داشته باشه

س- استاد بحثی راجع به نماز که کردن ، نماز حالت تشریفات یا قراردادی یا اتصال ، ما تو موارد ایمان سه مرحله را داریم یکی بحث علم الیقین است بنده پشت یک کوه می بینم یک آتش است قطعا میگم اونجا یک دودی است میگم اونجا آتشی هست که این دود ناشی از اونه یک مرحله ، حرکت می کنم میرم تا بالای قله  می بینم بله یک آتش اونور کاملا مشخص است مرحله اول من به مراتب از مرحله دوم من بیشتر است بخاطر اینکه به مرحله عین الیقین رسیدم اینجا با این مرحله اول تفاوت زیادی است و مرحله سوم من میرم پایین کاملا آتش و حرارتش را حس می کنم و داخل آتش میشم اینجا دیگه میم جزیی از آتش ، نمازی که من تو مرحله علم الیقین من دارم می خونم فرق میکنه ، نماز من شاید مرحله علم الیقین است نماز مولی علی (ع) حق الیقین است پس این مراحل مختلفی داره

                                          علم الیقین = نمازی که ما می خوانیم

                                          عین الیقین = نماز واقعی

                                          حق الیقین = نماز حضرت علی

ج- بله خیلی ممنون دستشون درد نکنه ، خدا شما را از بزرگی کم نکنه که ما را نجات میدین هر کس ما رو نجات بده خدا یک در دنیا

س- تما این 8 دوره ای که ما آمدیم من یک 5 سالی است که در خدمت شما هستم و این دوره را در طی این زمان طی کردیم و باز فکر می کنم که مباحث انقدر زیاد بوده و انقدر ریشه ای است و انقدر مهم است که این   5 سال که هیچی فکر میکنم شاید 20 سال ، 10 سال لازم باشه یعنی دو برابر این زمان که شاید من تا یک جایگاهی یک چیزی را که من لازم باشه بفهمم ولی شاگردهایی را می بینم که میان اینجا و فوق العاده عجله دارن دوره ها را دو تا دوتا با همدیگر طی می کنن والان دوره 8 خود بنده با دوستان دیگه ارتباط توی خونه داشتیم ثبت نامی نکردیم چون فرصت نبوده جا نبوده و با اشتیاق این کار را انجام دادیم دیدیم که دنبال چیز دیگر هستیم نه اینکه فقط بیایم توی کلاس بشینیم اسمش باشه دوره 8 هستیم ولی سوءتفاهم هایی هست برای دوستان ما که فکر می کنن تند تند باید بیان کلاس ها را بشینن خوب شما یک کلاس زبان ساده انگیسی را هم که در نظر بگیرید خوب می تونید بگید من ترم 12 هستم یک مدرک تافل هم به شما بدن ولی آیا بلدی حرف بزنی آیا بلدی بفهمی اینجا این ملاک نیست مسئله یادگیری به درک و فهم نیست تازه اونجا یاد می گیری میای تلقین میکنی تکرار می کنی ولی اینجا ما این چیزها را نداریم باید به درک و فهمش برسیم الان من از خودم میگم تا به دیگران ، الان من می بینم ما هنوز در پله کلاس اول موندیم من مستری دارم شاگرد دارم دوست ما خانم ما آقای ما شاگرد داره ولی هنوز فرق پله عشق و عقل را نمیدونه هنوز توکل را نمیدونه هنوز شبکه مثبت و منفی را نمیدونه و مثبت یعنی چی ؟ یعنی خداوند در راس و شیطان آفریده خداوند است خداوند تسلط بر همه داره چیزی که بارها و بارها شما ذکر کردین ما نشنیدیم که همه چیز زیر سلطه اونه آیا اینو قبول داریم یا نداریم پس بنابراین حالا شما شکایت چی را می کنید در سختی ها که همه سختی راداریم هیچکس من فکر نمی کنم در عرش زندگی بکنه اگر میلیاردر است اگر گداست اگر دانشمند است اگر بی سواد است مسائل و مشکلات خودش را داره یا بیماری بچه اش است یا بیماری خودشه یا حسدهاست هیچکس خارج نیست همه هستیم منتها اینه که این توکل را ما باید بشناسیم شبکه خداوند که شبکه مثبت پس دیگه بحثی نداره اینجا من فکرم یکنم که دوره ها و کلاس خیلی معذرت می خوام من کوچکتر از اونم ولی انتقاد است یا پیشنهاد است هر جور می خواهید اینو حساب بکنید که شاگردها در ثبت نامتون محدودیتی قائل نشده و این میتونه مشکل آفرین باشد و یک عده مسائل براشون گنگ و پیچیده باشه

ج- تسلط به اصول پایه واقعا برای ما الزامی است ما در چند ماه گذشته به علت شرایطی که پیش اومد مواجه شدیم با یک قضیه خاصی شایعه تعطیلی قضایای ما همه را به این صرافت انداخت که با بهانه هایی تشریف بیارن اینجا اون میگه من مسافرم به زور طوری که اینجا مسئول ثبت نام خانم تقی خانی میدونه که هی میان اینجا به زور از من نوشته می گیرن چون تا نوشته نداشته باشن اینا ثبت نام نمی کنن عذری میارن اما ریشه همه ترس از اینه که مسئله ای پیش بیاد و به تعطیلی بکشه حالا یک موضوع اینه ، یک موضوع اشتیاق است ولی خوب ما خودمون مایلیم یک پله یک پله که موضوع ها فهمیده بشه وگرنه همه مشتاق هستند که وقت شونو گذاشتن امکاناتش را دارن جور می کنن

س- در رابطه با نماز آیه ای داریم که میگه تا وقتی مست هستی به سوی نماز نرو چرا ؟ چون نمیدونی چی  می خوانی ، مستی در اون زمان مال شخصی بوده که مست بوده ما الان هممون مست دنیا زدگی وخود زدگی بودیم چرا؟ چون سندی داریم در قرآن که میگه "ویلون للمسلین "  پس اگر من مست رفتم به سوی نماز چرا اونجا به من میگه یعنی من با اون مستی حامل ویل شدم وای بر مسلین و سوره مائده آیه 7 فکر می کنیم هست که میگه " یا ایها الذین امنوا"  اونجا تازه داره به کسانی که ایمان میارن نماز را درس میده و وضو گرفتن و غسل کردن را در اون آیه تازه خداوند و رسول به اشخاصی که وارد شدن نشون میده ما اون وقتی که این آیه را یاد بگیریم پشتش میریم سوره دیگه میگه هر وقت که تو برای نماز بلند میشی ما سجده و قیام تو را می بینیم یعنی نماز واقعی زمانی میشه که به گفته اون آقا ما به عین الیقین برسیم اون نمازی که ما می خوندیم از ترس هیچ فایده ای نداشت چون تازه ما رو به ویل رسونده بود یکی این مطلب است دوم اینکه شما فکر نکنین در کلاس شما این مطلب است در تمام مکتب ها همین هست تا شاگردی به مطلبی میرسه فکر میکنه استادی شده همین مطلب در بین طلبه ها هستش که میگن وقتی استادی درس دارد طلبه "ضرب ضربا" را که یاد گرفت به وجب سینه اش کرد گفت که چقدر در این سینه علم وجود داره فقط ریشه صرف را یاد گرفته بود شما چکیده ای از اون علم تون را که به عنوان حلقه ها به ما دادین ما شدیم سرمست که به کوی عشق وخرابات رسیدیم هنوز تا ما بخوایم به این درجات برسیم به گفته این خانم ده سال هم کم باشه که بتونیم اون درک واقعی را بکنیم انشاءالله بتونیم از این جلساتی که کنار هم میایم به خودشکنی بپردازیم

ج- خیلی ممنون خانم اعرفی هم در کادر قرآن پژوهی شرکت دارن ، یکشنبه آینده هم صبح 5/9 جلسه قرآن پژوهی هست

س- برای این موضوعی که الان مطرح شد من خودم قبلا یک درگیری ذهنی داشتم که چرا انقدر ما که        می خوایم به سوی تو بیایم باید انقدر پر و بال مون بسوزه و حملات زیادی داشتم ولی این اومد برای من ، برای عاشقان عاشقانه بگو سرود مستی غیب را ، اگر بگریزی از این دام سخت برایت آورند دست به دست ، یعنی این دام بسیار سخت است اگر کسی که عاشق حقیقی بشه دیگه این پایین ها را نگاه نمیکنه فقط میگه خدایا  می خوام به سوی تو بیام و اون براش دیگه معنا داره نه مسائل زمینی و دنیوی

ج- و هر غرامتی هم پرداخت می کنه

خوب بریم سراغ یک ارتباط ، ببینید دوستان همه شاهد بودید و شاهد هستید فضا برای طرح هر مسئله ای باز است هر آن یک کسی میتونه بگه که ، مثل قطار هست که ترمز را بکشه قطار با این عظمتش و مسافر ها هر آن یک کسی میتونه اعلام ترمز دستی بکنه هر کسی ، دقیقا فکر کنیم تو یک قطاری هستیم هر آن یک کسی بکشه بگه صبر کنین من اعتراض دارم من سوال دارم البته کل سوال های جزء که داره میره جلو ، من اعتراض دارم راه غلط است اشکال داره یا هر مسئله دیگه ببینید که ما این فضا را داریم اینجا جریمه هم نمیکنه چون چیز یاد می گیریم چند تا موضوع مطرح شد در واقع مسائلی را تونستیم با هم بررسی کنیم

خوب دوستان عزیز ما یک ارتباطی داریم فرمایش خانم این بود که سوالات زیادی پیش میاد و این سوالات جواب نداریم ما حتما جلساتی را برای سوالات خواهیم گذاشت کما اینکه همیشه هم داریم اما وقتی میگیم سوال طرح کنیم حالا امتحان می کنیم دیگه می بینیم که هیچی تو کار نیست حرفی نیست احتمالا یکی دو تا سوال تکراری پیش میاد و ما هم فکر می کنیم مسئله حل است دیگه میریم سراغ درس بعدا دوباره رفتیم جلو می بینیم اینجوریه ، حالا یک لطفی بکنید چون ممکنه دوستان سوالات شون یادشون بره چون ما یکی از تشعشعاتی که میدیم اینه که سوالاتون یادتون نیاد اما نه برای اینکه سوالاتمون یادمون بمونه اینجا تا میگیم سوال همه از ذهنشون نپره سوالاتونو یادداشت بکنید ، سوال ارزشمند است ، سوال از علم است ، باور ، بکنید ما در حسرت سوال قشنگ می سوزیم و سوال است که میخواد نشون بده که یک جمعی چه جوری دارن تفکر می کنن اگر سوال زیبا مطرح بکنید ما این قرار را در همه دوره ها میذاریم میگیم سوالاتونو یادداشت کنین حالا تا اون یکسری جواب گرفتیم که به هر حال سوالات پخته ای رو ما داشته باشیم که در جمع هم چیز باشه سوال فردی نه سوالی که به تئوری کار ما ارتباط پیدا کنه ابهامی را رفع بکنه ، شفاف بکنه باور کنید در به در به دنبال اون سوالات می گردیم سوالاتی که ریشه ای باشه

س- استاد من یک اتصالی داشتم که توی این اتصال چندین اتصال کنار هم بود و من تا حالا یک همچین اتصالی را نچشیده بودم یعنی از تشعشع دفاعی شروع شد که پیرامون من یک فضای بازی را ایجاد کرد و بعد از اون ارتباط نماز و من هیچگونه کنترلی رو اعضای بدنم نداشتم یعنی من هدایتگر نبودم و خودش شروع میشد با سبحان الله و چرخش و شناوری بعد قنوت بود و خودم می خواستم که بقیه ارتباط ها را هم داشته باشم تو این ارتباط و همش میدیدم که این حلقه ها مرتبا کنار هم ایجاد یک اتصالی را می کنن واسه من سوالم اینه که آیا همه اتصال ها یکی است ؟ مثل حلقه های زنجیری بود که به هم متصل میشه و در اصل یک زنجیر است

ج- من یک مثال فیزیکی بزنم خدمتتون مثلا ما میدان گرانشی داریم میدان الکترومغناطیسی داریم میدان هسته ای ضعیف قوی ، هر کدومش جدا قابل بررسی است هر کدومش جداگانه کاربرد خودشو داره اما هر چهار تا میدان ، میدان واحد است هر 4 تا میدان ، میدانی است واحد ، اصل وحدت میدان ها حالا حلقه های مختلفی داریم همه شما دیگه به خوبی این تجربه را کردید که اگر بریم تو تشعشع دفاعی چه بیرون ریزی داریم تو هر حلقه ای چه بیرون ریزی داریم اما همش باز به یک جاست مثل اینکه توی یک سالنی هستیم که درهای مختلفی داره هر دری را باز کنیم بریم تو یک جور دکور شده یک کارآیی داره اون اطاق و الان ما تو یک مرکزیتی هستیم یک مرکزیتی یک حلقه کلی که یکسری حلقه بهش متصل شده هم وحدت است هم نه جدا جداست اما راجع به تجربه ای که فرمودین حالا در انتظار همه دوستان هست چند نفر این تجربه را دارن ؟ حالا یک تجربه ای را امروز خدمتتون میگیم البته اینجا نمیشه برگزارش کنیم مشکل مکان داریم همون مشکل ارتباطی که در سجده پیش میاد بعد اینها همه با هم و بعدا اینا می بینیم که اینا به ترتیب و دست شما نیست همه اینا پشت سر هم داره میاد اجرا میشه حالا ما اینجا یک جوری بهش نزدیک میشیم ولی اون نمیشه چون باید حتما در اون شرایط باشه که ارتباطات را ببینیم که چرخش و ماجراهاش به چه صورتی است ، اینها را دنبال می کنیم و بعدا می بینید که در همین مسئله عبادی ممکنه تشعشع دفاعی هم باشه اونم باشه اینم باشه و بعد همه این چیزهایی که کار کردیم حالا بر حسب کاربردشون اینجا داره پیش میاد و ما در اون قرار می گیریم اینا     تجربه ای است که در اون قرار داریم و قرار می گیریم

 

 

دوره 8 جلسه 5 ساعت دوم             15/9/86   

 

در ادامه اون ارتباطاتی که داشتیم یک ارتباطی داریم که دوستان در یک حالت سجده ، سحده بحث محو شدن را ، محو باید نه سهو این را بدان البته چیز زیاد داره یکیش محو شدن است و در بحث رکوع یکیش تسلیم شدن است قبول تسلیم است و اونی که محو باید نه سهو این را بدان ، گر تو محوی بی خطر در آب ران

حالا ارتباطی داره که حالا اینجا به علت تراکم و نامناسب بودن شرایط این ارتباط را نمیشه به اون شکلش اما به یک شکل دیگری یعنی بدون اینکه در حالت سجده باشیم این ارتباط را برقرار می کنیم یک بحث دیگه هم هست باز اونم به همچنین ، با این اولی شروع بکنیم که وقت زیاد تلف نشه ، همین حالتی که هستین فقط ارتباط را برقرار کنین ، خیلی ممنون دوستانی که چیزی دریافت کردن؟ حالا اصل این قضیه را در منزل دنبال می کنیم

بریم سراغ بحثی را که می خوایم در درمان آغاز بکنیم البته دوستان اخلاقا متعهد خواهند بود که مطالب این دوره را فقط برای خودشون نگه دارن الخصوص بحثی را که می خوایم داشته باشیم ، علت عمده اش بهم ریزی است و اگر اون افراد بخوان وارد این قضایا بشن چون اصل این قضایا را نمیدونن همون راه رفتن خودشون هم یادشون میره ، خوب یک قضیه ای را که ما می خوایم واردش بشیم .

ما تا این دوره رو بحث نظر کار کردیم و حتی یک مقدار هم که رو بحث دست و اینها کار کردیم خودمون هم از اون یک ذره پشیمون بودیم چرا ؟ چون یکدفعه افراد بحث نظر بازی را رها کردن افتادن به بازی های دست و عادت کردن به مسئله دست ، خوب اگر ما صرفا درمانگر بودیم حالا یک حرفی بود یا اگر فقط می خواستیم درمانگری را دنبال کنیم خوب کار با دست حالا یک توجیهی شاید داشت ولی ما می خوایم در موضوع عرفان در واقع شناخت کیفی می خواستیم جلو بریم و یک چیزهایی دستگیرمون بشه اصلا بدونیم که عرفان چی     می خواد بگه خوب بحث نظر را ما دنبال کردیم و اومدیم تا این مرحله که با یک نظر این مسئله اتفاق بیفته اما حالا از یک منظر دیگه به موضوع درمان نگاه می کنیم که این نگاه کردن فقط خاصیت و خوبیش اینه که یک شناخت هایی را رو بحث انسان به ما میده و حالا در یک جاهایی هم مورد استفاده قرار بدیم برای تجربه ولی به هیچ عنوان اصل نیست و مورد چیز اصلی مون قرار نگیره خوب مقدمتا من باید یک توضیح بدم خدمت دوستان و در این توضیح اینه که ما یک تعریفی که از فرادرمانی داریم که مثلا در پروپوزال مون مطرح میشه میگیم تئوری پیوند شعوری در تئوری پیوند شعوری اول اینو توضیح بدم ، در تئوری پیوند شعوری میگیم هر گاه بین اجزاء شعوری و شعور کل و شعور ذهن ارتباط برقرار بشه البته خود ذهن هم یک جا جزء جزء است هر گاه بین شعور اجزاء و شعور کل ارتباط برقرار بشه شعور ذهن قادر به بازسازی و ترمیم و اصلاح خواهد بود این تئوری است که پروپوزال های علمی مون مطرح میشه ، هر گاه  بین اجزای شعوری وجود انسان و شعور کل ارتباط برقرار بشه ، شعور ذهن یا شعور مدیریت بدن و سلول قادر به اصلاح بازسازی و ترمیم خواهد بود ، این تئوری علمی فرادرمانی است ، حالا علمی که در واقع نظریه ای است که می خوایم به اثبات برسونیم حالا توضیح اینه

  

این مثلا بعنوان مثال شعور تار بنیادی ، شعور ارتعاش بنیادی یعنی اولین ارتعاشی که بعد از هوشمندی پیش میاد که در دنیای علم نام تار ، اگر اونام منظورشون این ابشه البته اونا حرفی از شعور نمی زنن میگن که ما یک جا یک چیزی داریم که بهش میگیم تار ، یک ارتعاشی داریم بهش میگیم تار و از اینجا به بعد دیگه شعور    کوارک ها را داریم ، شعور ذرات بنیادی شعور نوترون پروتون الکترون و بعد میاد به شعور اتم حالا دیگه من باکس ها را خالی گذاشتم که شما بدونید که ، خوب این یک اجزایی بطور کل البته تعداد خیلی بیش از اینهاست ولی بطور کلی به این صورت و اینجا هم شعور کل ، همون که شبکه شعور کیهانی نامگذاری می کنیم حالا بین DNA و سلول یک نیروی حیات میاد و بین این دو تا یکدفعه یک ماجراهایی رخ میده و در واقع ذهن داره شعور حیات را می گیره ، شعور حیات را ذهن توزیع میکنه و نیروی حیات هم با نظارت ذهن در سلول تظاهراتی پیدا میکنه حالا توضیح اینه که هرگاه بین این اجزای شعوری ما وحدت و ارتباط ایجاد بکنیم یک لینکی ایجاد بکنیم و در این رابطه اونو با شعور کل هم ارتباط بدیم شعور ذهن ، مدیریت بدن و سلول قادر هست که بیاد زیر مجموعه خودشو اصلاح بکنه ، زیر مجموعه خودش یعنی تا سطح مثلا DNA اصلاحات را بعمل بیاره و دیگه اونجام اتم و اینها هم که دیگه اتم است دیگه منتها چیدمان و مسائلی که اینجا پیش میاد ذهن تا این بخش را شروع میکنه از پایه خودش اصلاح کردن ، اینا هم که به اصطلاح نمی خواد تار بنیادی ، تار است ، کوارک ها ، کوارک هستن ، اتم ، اتم است ، مولکول هم مولکول است یعنی وقتی که این لینک ایجاد میشه ذهن مدیریت بدن و سلول اینجا داره از اینجا شعور حیات را می گیره و اونو توزیع میکنه بین اجزای    ذی ربطش مثلا شرح وظیفه سلول را میزان می کنه خوب همینه که این کم کار میشه پر کار میشه ، حالا بعضی موقع ها ممکنه به زیر مجموعه سلول احتیاج بشه مثل DNA حالا حتی مولکول است که در ساختار سلول بکار رفته این کارها را میتونه انجام بده و بیاد اینها را میزان کنه ، غده ای را محو کنه ، سلول سرطانی را بر گردانه سر جای اولش ، سلولی که تحلیل رفته اونو پرکار بکنه و از این ماجراها ، خوب پس یکی از تعریف های فرادرمانی تعریفی است که بخواد بیاد به دنیای علم نزدیک بشه این تئوری است که اینجا داریم با هم مطرح می کنیم

س- ؟

ج- اینجا این اشتباه شد من دیگه ، علت خاصی نداشت ، فقط بین این دو اتفاقاتی میفته که یکدفعه از DNA به سلول نیروی حیات قابل ترجمه میشه که اونو حالا باهاش کاری فعلا ما نداریم

در واقع یکی از نگرش ها که هوشمندی چیکار میکنه ، هوشمندی ارتباطی که با ذهن پیدا میکنه ، ذهنی شروع میکنه به اصلاحاتی روی اجزای خودش یعنی ذهن باید مشارکت داشته باشه بدون مشارکت ذهن این قضیه مشکل است و نیاز داره که این مدیریت روی قضیه باشه

س- ؟

ج- دوباره هوشمندی داره میاد اون ذهن را تجهیزش میکنه که برو اینا رو اجرا کن ، خودآگاه فرد اطلاع نداره که شما براش کار کردین اما هوشمندی این ارتباط را برقرار کرده حالا ذهن تجهیز شده reset شده برنامه هاش reset شده ذهن هم میره اینا رو reset میکنه ، میره برنامه هاشونو اگر غلط است از نوreset   میکنه از نو  می نویسه        

س-؟

ج- ذهن کسی که داره روش کار میشه ، درمانگر چیکار میکنه ؟ درمانگر این لینک را کانکت میکنه احسن این لینک را سوئیچ میکنه ، سوئیچ کردنش یعنی این اتصال ها رو ایجاد میکنه ، این حلقه را برقرار میکنه و اینا خلاصه به هم متصل میشن خوب حالا کاری که فرادرمانگر میکنه کاری است که ، یا کسی که خودش درمانگر است خودش برای خودش میکنه ، قابلیت سوئیچ کردن است یعنی اینو استارت بزنه اینا به هم متصل بشن حالا کسی که خودش درمانگر است یا کسی داره برای کس دیگری ایجاد ارتباط میکنه ، البته در آینده نزدیک اینطور است که هر کسی میره تو شبکه خودشو up to date میکنه کارهایی انجام میده برنامه هایی را download میکنه می گیره reset میکنه یک بخش از تجارب بشر در عصر هوشمندی ، عصر این شعور اینه دیگه که این را هم انسان پشت سر بگذاره

س-

ج- نه 30% سر جای خودش است نگران نباشین حالا 30%-20%-10% اون بخشش نگران نباشین اون با من ، نمیذاریم عزرائیل بیکار باقی بمونه شما نگران نباشین

خوب حالا وارد یک بحث جالب ، حالا در نوع خودش جالب است قبلا یک اشاراتی به یک موضوعاتی یک مقدماتی از ذهن اشتراکی و اینها صحبت دره بودیم ولی چون موضوع ذهن اشتراکی در اون موقع آمادگی برای ادامه اش نبود اینجا جاش تقریبا میشه گفت که می تونیم ادامه بدیم ، یک اشاره ای به ذهن اشتراکی داشتیم اما اینجا می تونیم ادامه بدیم اینجا فقط به عنوان یک مقدمه می تونیم دنبال بکنیم خوب حالا شما یک حلقه دیگر را هم در نظر بگیرید با همون مسائل که من معکوسش کرده باشم و اینجا در مورد کس دیگه داریم همون روابط را می کشیم


 خوب بر می خوریم به دو نفر که این دو نفر الان مدیریت بدن و سلول است البته مدیریت بدن و سلول بخشی از ذهن میشه فراموش نکنید چون چیدمان اطلاعات داریم چی داریم ؟ یک بخشش مدیریت بدن و سلول هست که حالا ما اون بخش را باهاش کار داریم ، اینجا یک امکانی وجودداره که یک لینکی ایجاد بشه یک اتصالی اینجا میتونه بین این دو تا ، فرض کنید بین درمانگر و درمانگیر میتونه یک کانکشنی ایجاد بشه که به این صورت است که بخش در اتصال نیست      

 

اتصال ایجاد شده ، در فرم نظر و بحث کلی این بود که ما وارد اسکن نشیم و اجازه بدیم که هوشمندی کارشو انجام بده بیاد خودش کارشو انجام بده اصلا مداخله نکنیم ببینه به چه ترتیبی باید این چیدمان انجام بشه ، در این حالتی که الان می خوایم بررسی کنیم نظر کردیم این اتصال ایجاد شده اما ، یک اما در بحث ذهن اشتراکی می تونیم یک کارهایی انجام بدیم این در مواردی است که بیشتر مواردی است که جواب اون جوری نگرفتیم و یا اینکه اول اسکن ها انجام شده و ما به یک شکلی می خوایم که اون روند مورد نظرمون حالا تسریع بشه مثلا فرض کنید که عمل جراحی در پیش است ، زمان محدود است محاصره شدیم یک جوری زمان نداریم که بگیم می خوایم صبر کنیم و تو حالت های فورس ماژور است دقت بفرمایید که این موضوع خیلی حساسیت ویژه ای داره یک موضوعی است که فورس ماژور است ما زمان نداریم و یک جورایی می خوایم که روند یک مقداری مطابق میل ما جلو بره ، قبلا می خواستیم مطابق میل هوشمندی جلو بره حالا ما هم می خوایم خودمون هم یک مسئله ای تو این قضیه داشته باشیم ، در این صورت ما جرای ذهن اشتراکی پیش میاد ، ذهن اشتراکی ما دقیقا می تونیم روی عضوی که یا مشکلی که وجود داره به نحوی ما اون عضو را بخواهیم مورد بررسی دقیق تری قرار بگیره یا یک سرعت عملی روش انجام بشه یا به هر صورت اگر اطلاع داریم که چه کاری باید انجام بشه چه چیزی ویژگی خاصی ، که اینو البته بیشتر پزشک ها مون میتونن بیشتر توش موثر باشن در اینصورت نقطه نظر مورد نظر شونو میتونن به این قضیه اعمال بکنن مثلا فرض کنید که اگر در یک پانکراس است چی باید بکار برده ، اگر مثلا در معده است چه اتفاقی باید بیفته اگر رو قلب است اگر اطلاعات هست برای افراد معمولی نه ، حالا این جهت یابی این جهت دادن این اتفاق به یک شکلی از سمت ما داره به اشتراک ، بین    ذهن ها به اشتراک داره گذارده میشه که این کار به این شکل به این صورت این جراحی ، این جراحی به این صورت جلو بره و حالا نوع عمل جراحیش هم حتی ما داریم به یک شکلی اگر اطلاع داریم اگر اطلاع نداریم فقط همین که کل ماجرا را مثلا کل پانکراس ، کل عضو را ، اومدیم همه راهها را رفتیم جلو نتیجه نگرفتیم حالا میاد به این شکل فردیش می کنه حالا میاد رو اون 30%  که نتیجه نگرفته ، رو مواردی که فورس ماژور ، اینو ما میایم به نحوی هدایتش می کنیم به نحوی ما سکان را بدست می گیریم اینو هدایت میکنیم تا اون نقطه نظر خاص را که می خوایم اتفاق بیفته دنبال می کنیم

تو بحث یکطرفه دوطرفه ، حالا ما داریم اون هدایت را انجام میدیم طرف اگر با ما همکاری کرده یک راندمانی داره ، یک آماری پیدا می کنیم ، اگر همکاری نکرده یک طرفه است یک آمار دیگه ای بدست میاریم ، این قضیه چیزی را که الان داریم کار می کنیم بحثش ، بحث جسم است یعنی شامل مشکلات جسمی روان تنی حالا اونی که نشسته ، در مورد بحث افسردگی بصورت کلی هدایتی داره انجام میشه ولی در مورد بحث ذهن فعلا اصلا ماجرا اصلا یک قضایای دیگری است ، این در مورد مسائل فرادرمانی فردی مثلا شما اگر بخواهید در نظر بگیرید یک فرادرمانی بود که اسکن ها رو شعور کیهانی ، نیروی کیهانی همین جوری میاد پایین ، شعور کیهانی ، نیروی کیهانی حالا فردی منتها این موضوع یک قضیه ای داره که نمی خواهیم در نهایت نمی خواهیم همه انرژی ذهنی مونو معطوف بکنیم به قضیه درمان و این ممکنه بدآموزی را داشته باشه برای اونهایی که عاشق چیز هستن دیگه یعنی صرفا میخوان روی موضوع درمان یکه تازی بکنن اشکالش همون میشه ، درمان با دست اشکالی که اونجا پیش میامد     

س- هدایت؟

ج- اونجا  که گفتیم هدایت دوباره به نحوی با این مسئله در ارتباط است که دست و غیره و اینها داره هدایت میشه که اون کار انجام بشه و ما رو بازی بدن ، این یک فرم دیگر از اون است یعنی نیاز به حرکت دست اینجا نیست و ما داریم اینو ذهن به ذهن اون انتقال لازم را انجام میدیم و با دادن برنامه ای به ذهن خودمون این در واقع انتقال پیدا میکنه اونجا وا ین مسئله ادامه پیدا میکنه

س- چه برنامه ای ؟

ج- مثلا فرض کنید که یک بیمار واریسی ، البته ما تجربه داریم که خود اسکن شعور کیهانی اینکارو انجام داده اما می بینید که کاری که مورد نظرمون بوده انجام اون نتیجه مطلوب گرفته نمیشه، شما اگر اطلاع داشته باشین از مسئله واریس و میل رد می کنن و چیزها را صاف و صوف می کنن درست می کنن عین این برنامه را عین این اطلاع را دارید که این بیاد اون کارو بکنه در واقع همینی که الان شما به ذهن میدید که اون کار صورت بگیره این انتقال پیدا میکنه و بعد می بینید که اون کار به یک شکلی داره انجام میشه داره صورت می گیره

اشتباهات انجام نمیشه ولی اگر ما نمیدونیم اطلاع نداریم اصلا بطور کلی مثلا موضوع واریس را قبلا سپرده بودیم هوشمندی خودش با صلاحدید عمل کنه ولی اینجا در واقع مثل چیز اتوماتیک و دستی است اما در اینجا از حالت اتوماتیک خارج میشه میاد دستی میشه منم که میگم یعنی در واقع می خوام که این بیاد این مسئله را انجام بده و به این صورت شکل بگیره

اون اتوماتیک بود خودش کار شد دیگه بعدش چی شد ، دوستان چند نفر دریافت کردن ؟ با دفاعی اینجا که شما هستید نمیشه

بعضی از دوستان ذهن اشتراکی را با روح جمعی اشتباه گرفتن ، روح جمعی اصلا یک ماجرای دیگه ای داره ارتباطی به این قضیه نداره ، ذهن اشتراکی یعنی اشتراک دو تا ذهن ربطی به اون روح جمعی نداره بعضی از دوستان الان اینا رو با هم اشتباه گرفتن یا حالا بعضی ها نقطه نظراتی را که داشتن که معمولا هم یک عده ای ظاهرا مثلا زور میزنن رو اون قسمت ها ولی این تجربه ، تجربه جدیدی است من یک مطلب را خواهش      می کنم ، ما باید ظرفیت این را داشته باشیم که دوستان آزاد باشن کسی خودشو سانسور نکنه احساس آزادی بکنه هر حرفی دلش میخواد بزنه هر سوالی داره ، این جو را حاکم نکنیم که افراد جرات نکنن تا بخوان سوال کنن بگن الان همه صداشون در میاد البته قبول دارم وقت مون کم است همه مایل هستن بریم سر اصل ماجرا ولی اجازه بدین

س- ؟

ج- چرا درست میکنه من اعترض کردم خدمتتون اولش توضیح دادم که این مسئله را چرا اصلا ما حرفشو نزدیم چرا ذهن اشتراکی را اشاره کردیم دیگه حرفی نزدیم اومدیم اینجا ، اینجا ما فرض را می گیریم که همه افراد مطلع شدن که ماجرا چیه و در واقع ما محو بودن و همه اینها جا افتاده حالا با توجه به اون جا افتادگی حالا میخوایم اینم تجربه کنیم ، داشته باشینش به عنوان تجربه چرا ؟ ما رو به شناخت انسان به شناخت ماجرای انسان نزدیک میکنه اگر یادتون باشه گفتیم محرمانه بخاطر اینکه الان اینا رو میریم به کلاس یکی ها میدیم که همه ماجرا خراب میشه بعد ما می خوایم اونا رو بگیم خودشونو بکشن کنار اصلا ، حالا وقتی اینا رو میدونن نمی دونن حلقه اش چیه بعد زور میاره به خودش فشار میاره بعد تازه آخر عاقبت هم میرسه به چی ؟ که من تونستم این کانال را بزنم ، حالا بیا درستش کن ، ماجرای بدبختی که ما داریم و گریبان گیرمون میشه هر چند گه گاه یک نفر را می گیره حالا بیا درستش کن یک نفر بیاد یک درمانی انجام بده از این طریق

س- ؟

ج- اون که ماشاءالله هزار ماشاءالله اون که هیچی همین الان هم اتفاق میفته که ما گفتیم بابا ما نیستیم وای به حال اینی که یک کسی با این ارتباط هم یک درمانی انجام بده دیگه بدبختی است یعنی اگر به بلوغ عرفانی ما نرسیده باشیم مکافات است ولی خوب ما اینا رو میگیم که انشاءالله ریزش می خوایم داشته باشیم

س- چه تفاوتی با هیپنوتیزم داره ؟

ج- من خواهش می کنم دوستان یک کتاب راجع به هیپنوتیزم مطالعه کنن یک کتاب بیشتر نمی خواد ببینیم که اصلا مکانیزم هیپنوتیزم چیه ؟ اینه که ما فرد را داریم به او تلقین می کنیم که مثلا تو دستت سبک میشه اگر طرف تلقین پذیر باشه شرایط مناسب باشه همه اینها حالا دستش سبک میشه ولی شما یک غده ، یک تومور سرطان را شما نمی تونید بگید الان سرطانت خوب میشه زانوت خوب میشه الان پاهات خوب میشه الان پا میشی می پری میری ولی هیپنوتراپی هم داریم که روی یکسری چیزهایی کار میکنه اگر طرف تلقین پذیر باشه یعنی این چیزی را که در هیپنوتراپی بین 100 نفر اگر روی یک نفر بشه تا اون عمق از هیپنوز ببرنش مگه از ذهن به ذهن ارتباط هست ؟ نه

ارتباط بر اساس این قضیه است موضوعی که انجام میشه ابدا در بحث هیپنوتیزم و این حرف ها نخواهد بود ما فقط داریم با مشارکت هوشمندی یک کارهایی را انجام میدیم اونم الان در این دوره به منزله تست است خلاصه اگر ما یک کتاب راجع به هیپنوتیزم بخونیم که اسمش چیه ؟ قوانین تلقین چیه ؟ تلقین پذیری چیه ؟ البته تعریف ما از هیپنوتیزم میدونید که یک مقداری فرق میکنه ، تلقین پذیری تلقین ناپذیری یک مقدار تعریف های ما فرق میکنه که در همین کتاب هم این مختصر را نوشتیم چون در اونجا نمی تونن توضیح بدن

بنابراین ، این قیاسی که اینجا هست اگر یک کتاب بخونیم اصلا متوجه میشیم که اصلا این قضیه از اینور میره اون قضیه از اونور اصلا هیچ ارتباطی نداره

از راه دور هیپنوتیزم یمشه ؟ از راه نزدیکش هم کتاب بیارید ببینید که از راه دور هیپنونیزم میشه به یک شکل مثلا میگن هیپنوتیزم کردن جراحی یا زایمان شد به این صورت نیست که الان نفر بیارن اینجا بعد زایمان انجام بشه از شش ماه قبل باید روی ایشون کار بشه بعد باهاش شرط میذارن تا ما بشکن زدیم تو میای تو هیپنوز بعد این از راه دور مثلا این در آمریکاست این در جای دیگه باید به نحوی اون بشکن را اون بشنون یا اون رمزی را که گذاشتن اون بشنوه به محض اینکه گذاشتن اون میره تو هیپنوز ، افراد شرطی میشن تا صدای دست بخوره طرف میره تو حالت هیپنوز و اون ماجرای خود هیپنوتیزم ، اما اینی که شما اونجا نشستید من از اینجا شما را ببرم تو هیپنوز بدون اینکه شما خبردار بشید من نشنیدم اگر شما شنیدید ، اون یک ماجرای دیگه است هیپنوز محتاج تلقین است اگر راجع به هیپنوتیز صحبت می کنید هیپنوتیزم محتج تلقین است اگر راجع به چیز دیگه ای صحبت می کنید بحث نفوذ داریم اعمال چی داریم تسخیرهای مختلف داریم اون موضوعش فرق میکنه

این ارتباط راه دور راه نزدیک میتونید انجام بدین ارتباط را برقرار بکنیم (ذهن اشتراکی ) خیلی ممنون      

این ارتباط هم برای حفاظ هایی برای اون قضیه است چون قطعا همین ماجراها و حملات درونی را ما داریم

یک توضیح جانبی ، عکس این مسئله را در بعضی از قضایای جادوگری عکس این ماجرا را چیزهایی ، خوب عکس این ماجرا شما یک چیزهایی شنیدین که مثلا فرض کیند که مسائلی به بدن فرد مقابل پیش میاد ، انتقال سوزن و قضایایی رو تو این رابطه برخورد می کنید که عکس این ماجراست اینجا به منزله اصلاح است اونجا به منزله خلاف این قضیه و در شبکه منفی یکی از کاربردهای این مسئله است که کارهای عجیب غریبی انجام میشه مثلا یکدفعه همون بحث انتقال سوزن و انتقال و حرکت های چیز و این ماجرا ها را شما می تونید باهاش برخورد بکنید و ببینید هست یک همچین چیزی ، دوستان محبت کردن گفتن که برای اینکه این مشخص بشه که چیه اسمشو میذاریم ذهن اشتراک درمانی ولی یک موضوع هست که اصل قضیه هوشمندی است اگر هوشمندی نباشه ما اون قضایا را نمی تونیم چیز کنیم ، در واقع ماجرا همونه هیچ فرقی نداره فقط اینجا به یک نوعی ما دخیل شدیم چطوری در تشعشع دفاعی ما دخیلیم ما شلیک باید بکنیم ، شلیک به عهده ماست ما شلیک      می کنیم و بعد حالا حرف میزنه میگیم بیا بیرون و اگر نیای ما میایم اینم همون جوریه و یک شکلی تو ارتباط ودرمان البته بالاجبار نه حالا دیگه هر موردی شد همین مواردی که الان می خوایم تست بکنیم و جواب شو  بیاریم ، جواب هاش ببینیم چه جوری ظرف این یکی دو هفته آینده مواردی را تست بکنن نتیجه شو برامون بیارن بقیه موارد همون قضیه و همون کار صورت می گیره و خلاصه فکر نمی کنم لازم باشه اسم گذاری جدیدی داشته باشیم چون ما اصلا بصورت گذرا می خوایم نگاهش کنیم نمی خوایم در واقع خیلی جایگاه چیزی پیدا کنه

س- ؟

ج- اونی که با ساعت می شینه یا بدون ساعت می شینه و یا اینکه این کاربردش خیلی بیشتر در راه نزدیک است راه دور هم ساعت میده نمیده اون مسائل فرقی دیگه نمیکنه

س- حدود 20 روز پیش مادری از شهرستان زنگ زدن نگران این بودن که پسرشون 25 ساله شون از دو سال پیش معتاد بود من ار زاه دور هیچ کاری نمی تونستم بکنم فقط فرادرمانی را اعلام کردیم تا اینکه فرداش زنگ زد خیلی گریه می کرد من گفتم پنجشنبه میرم اسم ایشونو میدم استاد دقیقا دو هفته گذشته ، دقیقا همون پنجشنبه ایشون زنگ زدن گفتن یک اتفاق عجیب افتاده پسرم اومده داروها رو تو دستش به من گفته اینو از بین ببرین ، من گفتم بده من بریزم تو دستشویی گفته نه من خودم باید بریزم و ایشون اینکارو کرده و 5 روز بعد زنگ زد گفت الحمدالله هیچ آثاری در ارتباط با قطع این داروها ظاهر نشده آیا ممکنه در ارتباط با همین ذهن اشتراکی از راه دور باشه

ج- این البته در بحث ذهن اشتراکی نبوده تو همون بحث ارتباط معمولی بوده که کلیه تشعشعات را و چیزهایی که لازم بوده کار کردیم   

س- ولی اسمشو که دادم خدمت شما دقیقا همون دو هفته گذشته شما گفتین در ارتباط با همون یک درمان هم داریم

ج- حالا البته من بیشتر می خوام که در عرض این یکی دو هفته آینده که حالا از این نقطه نظر دوستان هم کیس هایی را داشته باشن و رو کیس های خاصی کار بکنن و ببینن چه جوری و نتیجه را جلسه دیگه با هم بررسی کنیم

س- ؟

ج- راجع به هر کسی ما می تونیم ولی فکر و ایده نه ، ما ایده را موردهدف قرار نمیدیم ما خود قضیه را

س- در مورد ذهن اشتراکی یک سوالی دارم اینکه شما فرمودین هدایت میشه با تجسم ارتباطی داره ؟

ج- به هر شکلی که شما طرحی بدید که یعنی این موضوع اصلا تجسمی هم نیست من اینو بگم که صرفا حالا دیگه نریم چون ما تجسم در اون ماجرای قبلی مون اصلا نداشتیم الان هم موضوع را فقط با هم روشن بکنیم که بدونیم فقط کافیه ما بدونیم چیکار می خوایم بکنیم در این حد مثلا ما می خوایم روی معده کار بشه دراین حد حالا اگر یک کسی پزشک است دقیقا میدونه چه کارهایی انجام بشه اینم میتونه به اون اضافه بشه حالا هر چی دقیق تر باشه هم اشکالی پیش نمیاد ولی در واقع این مسئله چیز نشه که مستلزم تخیل است ولی شما میتونید طرح تونو به هر صورتی یا خواسته تونو به هر صورتی داشته باشید

س- آخه وقتی شما میگید برو اینجا مثل رگ قلب مثلا یک همچین موضوعی که هدایت میکنه تجسم نکنه که نمی تونه

ج- اولا شما با بیمار صحبتی ندارید اینم یادم نره بگم نشینید با بیمار بگید الان میره رو قلب اون اصلا هیچی نمیدونه اون اصلا نمیدونه شما چیکار دارید می کنید اما شما همینی که می دونید این رگ باید پاکسازی بشه همین اکتفا میکنه اما اگر یک کسی تخصصی داره و میدونه الان باید چه کار دقیقی باید انجام بشه میتونه وارد detail هم بشه مثلا رگی که اسم داره شماره داره

س- پس استاد یعنی یک لحظه که کجا باید بره فقط

ج- بله حتی در این حد برای اینکه اگر بیایم اونو بگیم یک کسی ممکنه بگه که من که اصلا نمیدونم من که اصلا تخیل بلد نیستم بکنم ، نمی تونم اینو تصورش بکنم حالا چیکار بکنم ، بنابراین مشکل دو تا میشه ولی این نیست اینو عام می تونن انجام بدن و طرف میگه من قلبم درد میکنه ، مینیممش اینه که میگیم آقا وقتی این نتایج را نگرفتیم زمان مون کوتاه است فورس ماژور هستیم کافیه که بگیم قلب حالا یک کسی از این جلوتر میتونه بره میتونه بگه که این رگ ، میتونه جلوتر بره میتونه هرچقدر رو این مسئله ریز بشه

س- کمک بیمار همون شاهد بودن است فقط ؟

ج- بیمار که کار خودشو میکنه بیمار اصلا نمیدونه چی به چیه ؟ بیمار همون شاهد است ما هم در کل شاهدیم یعنی نمیگیم نمیشه میشه ماهم شاهدیم نمیشه میشه را نداریم منتهاداریم کار خودمون هم دنبال می کنیم ببینیم چی میشه مثل یک جراحی که داره جراحی میکنه و نمیدونه که بیمار از این کارش نتیجه می گیره یا نمی گیره ولی داره جراحی شو انجام میده ، آخر این نتیجه معلوم میشه

س- ؟

ج- راه دور غیر همزمان، شما برنامه های لازم را دراید میدید مثلا میگید که خوب این بیمار قلبش و مسئله قلبش مشخص است راه دور میدین اون کاری نداره ، این مسئله خودش استارت اونجا می خوره حتی هر نوع اطلاعاتی را بدین اون اطلاعات داره میره و اونور کار خودشو انجام میده ، بیمار فقط ممکنه گزارش بده که رو قلبم کار شد یا بالاخره نتیجه نهاییش معلوم میشه که رو قلبش کار شده بیمار یکطرفه است ممکنه چیزی متوجه بشه ممکنه نشه ولی دو طرفه مثل قبل است ، یکبار به چندین بار هر چه پیگیری بکنیم نتیجه کارمون بهتره یکبار دوبار هر چه بیشتر

س- استاد زمان و اسم بیمار هم باید بگیم

ج- همه چیز این رابطه عین قبل است چیزی عوض نشده فقط یک بخشش ما وارد شدیم ما هم یک اظهار نظر کردیم تموم شد یعنی ما یک اظهار نظر کردیم گفتیم قلبش است یعنی فرقش با مورد قبل اصلا ما مداخله نداشتیم خودش همه کارها را میکرد حالا ما هم وارد قضیه شدیم مثلا گفتیم قلب ، معده اش از اینجا حالا با هر چقدر اطلاعات و جزئیات داشتیم را دادیم و در اینصورت حالا مورد بررسی قرار میدیم ببینیم که نتیجه چه جوریه

س- ؟

ج- اینطوری نیست اینم بحث خوبیه ، بحث اینجاست که در خیلی مسائل هوشمندی هم مایل است ما شرکت کنیم خودش میدان به ما میده مثل مثلا تشعشع دفاعی در واقع همه میدان دست ماست ما میدون داریم اون کاراشو انجام میده ما بدون او نمی تونیم ولی خودمون میدون داریم ، این دلیل نمیشه که اون نمی تونه اون به ما اجزاه داره میده تا ما اینکارو بکنیم شناخت بدست بیاریم و اطلاعات بدست بیاریم و بدونیم که چه جوریه ، حالا در عمل جواب ما مثبت است می بینیم که شد و میشه ، اما در مورد اینکه حالا شد آیا اشکال داره یا اشکال نداره ، بعد می بینیم که نه خودش راه را باز گذاشته که ما اینم بریم اونم بریم ولی آخرش قرار است به محو شدن و توکل و ماجراهای دیگه برسیم

س- ؟

ج- حالا می بینید که بی سواد هم اینکارو میکنه منتها حالا اون متخصص یک شکلی تو این ماجرا وارد میشه و بهره می گیره و دلشاد میشه اونم که هیچی نمی دونه اونم یک طور اما ماحصل همه اینها اینه که ما به یک نحوی تو این ماجرا ، هی وارد شدیم بازی کردیم ، ما رو به بازی گرفتن و در واقع به ما میدون دادن تا ما کار کنیم ، خودشناسی کنیم هدف همه چیزها خودشناسی است ولی ممکنه ، ممکنه نه قطعا عده ای از این ماجرا ، اصلا دنبال این ماجراها هستن که حالا یک چیزی واسه من خودشون درست کنن و همون طوری که گفتیم ماجراهایی داریم که این بگه من خوب نشونه گیری کردم اون بگه زدم تومور شو پوکوندم حالا بیا درستش کن و باز این ماجراها آغاز خواهد شد بیچاره این کلاس یکی ها دوره یکی ها به این دوره بالایی ها برخورد      می کنن بعد می بینن که وای وای  چه خبره

س- استاد این همون ارتباط خیلی جالبیه که ما قبلا مزاحم شما می شدیم یکی از بستگان اسمشونو به شما میدادم عمل جراحی داشتن ، ارتباطی که براشون میدادین فوق العاده جواب میداد یعنی حتی عمل قلب بسیار سختی بود از بستگان بعد از اون هیچ دردی و مشکلی نداشت خیلی هم زود دوره را طی کرد حالا این همونه استاد ؟

ج- بله به عبارتی ما بعضی ها را ما اینجا تجربه دارن که بر حسب کیس شون البته تعداد کم است من گفتم نمونه ای یعنی بر طبق نمونه کر کردیم اونام هیچوقت سوال نکردن یعنی چی ؟ ولی در واقع بر حسب موضوع کار می کنیم یا مشخصا بعضی ها اینو از من شنیدن

س- می خواستم ابتدا تشکر کنم راجع به مسائلی که مطرح شد در مورد درمان که خیلی ها شکایت می کنن از ماها به شکل های مختلف چه بهتر که همه مسائل را با استاد چک بکنیم و بعد روی دوستان اجرا بکنیم الان هم مسئله ای که به ذهن من رسید اینه که اگر ما قرا رباشه روی یک موضوع بخوایم زوم بکنیم ترم های پایین تر ممکنه که کنجکاو بشن این مسئله یعنی چی ؟ ما در پاسخ به این مسئله چه پاسخی داریم بدیم

ج- قرار شد که این موضوع بین خودمون باشه محرمانه است

س- چون ممکنه یک ترم پایینی بپرسه این یعنی چی که شما نوع بیماری را سوال می کنیم

ج- حالا ما ترم پایینی که نمی خوایم کار کنیم شما یک تعداد قرار است که نمونه ای قراره پیش بیاد و تست کنین حالا دیگه قرار نیست جار بزنین توی شهر

س- این مسئله ای که شما مطرح کردین مطمئنا خیلی ذهن همه ما رو مشغول کرده همون طور تو دوره مستری بود شما اعلام کردین که اصلا ساعت نمی خواد بدین خوب یکسری برای ما سوال ایجاد کرد این قضیه اولا که تکلیف حلقه وحدت چی میشه دوم تعریف بیماری یعنی اینجوری که شما میگید یعنی عملا ما می تونیم خیلی از بیماری ها را کنترل کنیم در صورتی که تو تعریف بیماری یک چیز دیگه ای داشتیم تو این دیدگاه و در نهایت شما میگید هر کسی متخصص باشه بهتر کار میکنه

ج- بحث تعریف بیماری کماکان سر جای خودش باقی است اما شما الان بطور فورس ماژور یک کسی یک کیستی روی کلیه اش هست یک هفته هم فرصت داره گفتن هفته دیگه باید جراحی کنی و کارهایی هم کردیم جواب نداده ، شما الان با توجه به اینکه این فرصت محدود به زمان هست می تونید اول یک ارتباط برقرار کنید حالا همون فرم معمولی ببینید که چه جوری میشه کار میشه نمیشه اگر نشد بعد بیاید این موضوع را دخالت بکنید البته این دخالت ، دخالتی است که به شما اجازه اش داده شده مثلا شما فکر می کنید دخالت است ، نکنید ، اجباری نیست

س- اجبار نیست ولی ما یاد گرفتیم بسپریم به هوشمندی تو کار ما زمانی که کسی مشکل کلیه داره ، اصلا کلیه طرف را مداوا نمی کنیم ما کل سیستمش را درمان می کنیم

ج- دقت نکردید شما تعریف های خودمونو دارید به خودمون تحویل میدید

س- نه این تعریف شما نبود ، از نظر کاری میگم

ج- فراکل نگری کماکان سر جای خودش باقی است با رعایت همه اونها شما الان تنها تجربه ای که قراره اینجا داشته باشین اینه که اون چیز مورد نظر ، اون شکایت فرد را هم شما منظور کنید والسلام ، به عبارتی تو لیست تون ، من ساده بگم شما قبلا یک اسم میدادین یک ساعت میدادین همین یک تکون میدادیم تموم که نظر را ثابت کنیم الان این کیس اسمو داره ساعت را داره نوع بیماریش اگه شما بیارید اون تو وارد یک ماجرای دیگری میشید یعنی شما یک هدف را در نظر گرفتین باز من میدونم که حرف های خودمون بر میگرده به خودمون عرض کردم این فقط برای تجربه است یک ، مواردی که فورس ماژور هستیم زمان محدود است مخصوصا خیلی از کیس ها پیش میاد که مثلا سه روز یا 5 روز فرصت دارن در این خصوص دست مونو باز گذاشتن ، خودشونو باز گذاشتن اذن خودشونه ما خارج از اون اذن اصلا کاری نمی تونیم انجام بدیم ، حالا ما تا حالا می گفتیم نظر، مشکل داشتیم که این نظر اجرا بشه حالا که اینو میگیم همه میان به ما میگن که آقا نظر ، این حسن را داره ، همه را به خدا می سپارم ، خدا نگه دارتون                        

 
 
Facebook 'Like' Button
 
به سایت عرفان خوش آمدید
 
امیدوارم به عنوان عضو کوچک این راه بزرگ خدمتی هر چند ناچیز به انجام برسانم

یاوران پاک یاریم نمائید
 

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس


 
 
Today, there have been 11 visitors (41 hits) on this page!
This website was created for free with Own-Free-Website.com. Would you also like to have your own website?
Sign up for free